فرایندهای واژه‌سازی در زبان انگلیسی

ارسالی از مترجمان: فرآیندهای واژه سازی در زبان انگلیسی

واژگان جدید‌ی که وارد زبان انگلیسی می‌شوند طی فرآیند‌ها‌ی مختلفی به وجود می‌آیند. در این مطلب که توسط خانم نرگس رسولی از مترجمان محترم و متخصص فعال در ترجمیک نوشته است، این فرایندها را بررسی می‌کنیم.

در ضمن از شما مخاطبان محترم تقاضا داریم تا ضمن مطالعه و ارائه بازخورد در خصوص این مطلب، در صورتی که مطالب مشابهی در زمینه آموزش ترجمه و به طور کلی مسائل مرتبط با ترجمه متون و مترجمان در نظر دارید، از طریق تیکت ارسال نمایید تا به نام شما منتشر شود.

مطالب مرتبط:

چگونه مترجم همزمان ورزشی شویم؟

انواع فرایندهای واژه‌سازی در زبان انگلیسی

موارد زیر از جمله‌ مهم‌ترین و متداول‌ترین فرایندهای واژه‌سازی در زبان انگلیسی به شمار می‌روند.

ابداع (coinage)

ابداع (coinage) یعنی به وجود آوردن واژه‌ها‌یی که کاملاً جدید هستند. مانند: .aspirin, nylon, Xerox, Kleenex

وام‌گیر‌ی (borrowing)

وام‌گیری به معنای گرفتن کلمه‌ها‌یی از زبان‌ها‌ی دیگر است. به عنوان مثال piano از ایتالیا‌یی، alcohol از عربی و yogurt از ترکی گرفته شده است. یک نوع خاص از وام‌گیر‌ی، ترجمه‌ی قرضی (loan translation)، رو‌گرفت و گرته‌بردار‌ی (calque) است.

در این فرآیند، عناصر یک واژه، مستقیماً به زبان وام‌گیرنده، ترجمه می‌شوند. مانند عبارت فرانسوی un grate-ciel که ترجمه‌ی تحت‌الفظی آن به انگلیسی a scrape-sky ( خراش آسمان) است و معمولاً برای اصطلاح انگلیسی skyscraper (آسمان‌خراش) به کار می‌رود.

ترکیب (compounding)

فرایند ترکیب، همان‌طورکه از نامش پیداست، همان ترکیب دو کلمه با یکدیگر است. مانندfingerprint, bookcase, textbook.

ادغام (blending)

در این فرایند بخش اول یک کلمه به بخش آخر کلمه‌ی دیگر الحاق می‌شود. مانند:

smog = smoke + fog

brunch = breakfast + lunch

motel = motor +hotel

فرایندهای واژه‌سازی زبان انگلیسی

اختصار (clipping)

این فرآیند در گفتار غیر‌رسمی و همچنین در زمانی به کار می‌رود که کلمه‌ی دارای بیش از یک هجا، به‌صورت کوتاه‌تر‌ی در‌می‌آید. مانند: flu (influenza) ،ad (advertisement)، fan (fantastic)، prof (professor).

پس‌ساز‌ی (backformation)

در این فرآیند،کلمه‌ای از یک نوع (معمولاً اسم) با کاهش، به کلمه‌ای دیگر از نوعی دیگر (معمولاً فعل) تبدیل می‌شود. مانند: edit (editor)، opt (option)، emote (emotion)، enthuse (enthusiasm).

تبدیل (conversion)

وقتی یک اسم (بدون هیچ کاهشی) تبدیل به فعل می‌شود، فرایند تبدیل اتفاق می‌افتد. نام‌ها‌ی دیگر‌ی که به این فرآیند داده شده، «تغییر مقوله‌ی دستور‌ی»، «انتقال نقش» و «اشتقاق صفر» است. مانند: paper، vacation، bottle و butter که به‌جای فعل نیز به کار می‌روند.

فرآیند تبدیل، در تبدیل فعل به اسم نیز دیده می‌شود. مانند فعل‌ها‌ی spy، guess و must که به اسم‌ها‌ی a must، a guess، a spy تبدیل می‌شوند.

صفت‌ها‌یی مثل nasty، crazy، total ، empty و dirty نیز ممکن است تبدیل به فعل شوند. مانند: to total ، to empty و to dirty ؛ یا تبدیل به اسم شوند. مانند: a nasty و a crazy. گاهی صورت‌ها‌ی دیگر‌ی مثل up و down هم تبدیل به فعل می‌شوند. مانند They up the prices/ We down a few beers.

سر‌واژه‌ها (acronyms)

بعضی از کلمات از اولین حروف مجموعه‌ای از کلمه‌ها‌ی دیگر تشکیل می‌شوند. این کلمه‌ها، سر‌واژه نام دارند و اغلب، با حروف بزرگ نوشته می‌شوند. مانند: NATO، NASA وUNESCO. ولی می‌توان آنها را با حروف کوچک نیز به‌صورت کلمه‌ها‌ی روزمره به کار برد، مانند radar (که معادل است با radio detecting and ranging).

اشتقاق (derivation)

اشتقاق یعنی اضافه‌کردن وند‌ها (پیشوند‌ها) به ابتدا یا (پسوند‌ها) به انتها‌ی واژه. مانند واژه‌ی mislead که دارای یک پیشوند و کلمه‌ی disrespectful که دارای یک پیشوند و یک پسوند است.

فرآیند‌ها‌ی چند‌گانه

در ایجاد یک واژه‌ی خاص، ممکن است بیش از یک فرآیند دخالت داشته باشد. مانند واژه‌ی snowballed که نمونه‌ای از فرآیند ترکیب است و دو واژه‌ی snow و ball را با هم ترکیب کرده و با فرآیند تبدیل، از آن یک فعل ساخته است.

لقب (eponyms)

این واژگان بر‌گرفته از اسامی خاص هستند. مانند: sandwich، boycott و .watt

اسم خودمانی‌ساز‌ی (hypocorism)

فرآیند ساخت واژه که در آن یک واژه‌ی طولانی‌تر با افزودن «y یا ie» در انتها و حذف قسمتی از آن کوتاه‌تر می‌شود و به یک بخش هجا‌یی تبدیل می‌شود، hypocorism نام دارد. مانند: television که تبدیل به telly می‌شود و یا moving picture که به movie تبدیل می‌شود. این فرآیند زیر‌مجموعه‌ای از فرآیند clipping (اختصار) است.

فرایند واژه‌سازی

گسترش معنا‌یی (extension یا expansion)

این فرایند به معنای گسترش معنا‌ی جدید واژه است. مانند واژه‌ی holiday که گسترده‌ی معنا‌یی holy و day است و ممکن است نام‌ها‌ی تجاری را هم شامل شود، مانند: Kleenex. به این فرآیند گسترش استعار‌ی نیز می‌گویند.

از این جهت که بر اساس شباهت عینی، انتزاعی، معنا‌یی یا کارکرد‌ی است. مثلاً وقتی دوچرخه وارد کشور شد، زین، رکاب و سپر را از حوزه‌ها‌ی دیگر‌ی چون اسب‌سوار‌ی و جنگ برای اشاره به اجزا‌ی تشکیل‌دهنده‌ی آن گسترش معنا‌یی دادند. بال پرنده را برای بال هواپیما نیز به کار بردند و سپر و رکاب را به اتومبیل و اتوبوس ربط دادند.

تخصیص معنا‌یی (narrowing)

مانند واژه‌ی دکتر؛ به معنا‌ی فرد‌ی که دکترا در هر رشته‌ای داشته باشد و امروزه به پزشک اطلاق می‌شود. این فرآیند، در مورد محصولات جدید نیز ممکن است به کار رود. مانند: Camel cigarettes.

پست کردن معنا‌یی واژه (pejoration)

این فرآیند، منجر به بدتر شدن معنا‌ی واژه می‌شود و بُعد منفی واژه را بیشتر می‌کند. مانند واژه‌ی idiot که در ابتدا فقط به معنا‌ی نادان به کار می‌رفته است، ولی اکنون به معانی زیاد‌ی به کار می‌رود. این فرآیند هم شامل narrowing می‌شود و هم expansion است. یعنی واژه‌ای که معنی منفی‌تر‌ی به واژه داده است، گسترش بیشتر‌ی هم از نظر معنا‌یی پیدا می‌کند.

بهبود معنا‌یی واژه (amelioration یا elevation)

این فرآیند، معنا‌ی بهتر‌ و والا‌تر‌ی به واژه می‌دهد. مانند واژه‌ی great که علاوه بر معنا‌ی بزرگ، به معنا‌ی شگفت‌آور نیز خواهد بود. در این فرآیند نیز هر دو فرآیند گسترش معنا‌یی و تخصیص معنا‌یی به کار می‌رود.

تغییر جانبی (lateral shift)

تغییر معنا‌یی واژه است که هم شامل فرآیند گسترش معنا‌یی و هم تخصیص معنا‌یی می‌شود که در آن اثر‌ی از فرآیند پست‌کردن یا بهتر‌کردن واژه نیست. مانند واژه‌ی harvest که معنا‌ی آن به پاییز تغییر پیدا کرده و deer که به معنا‌ی حیوان به کار می‌رود.

حُسن تعبیر (euphemism)

این فرآیند بر واژه‌ها‌ی نا‌خوشایند یا تابو‌ها اِعمال می‌شود. مانند واژه‌ی toilet facilityکه به‌جا‌ی bathroom به کار می‌رود.

دو‌شاخگی (bifurcation)

هادسن (۲۰۰۰، صفحه ۲۶۲) معتقد است که دو‌شاخگی، فرآیند‌ی است که طی آن از یک واژه یا تکواژ، دو صورت جدید که هر یک تلفظ و معنی متفاوتی دارند، ایجاد می‌شود. دو‌شاخگی نوعی تحدید معنا‌یی است، زیرا معنا‌ی گسترده‌تر اولیه در یکی از دو صورت جدید باقی می‌ماند.

مانند hanged و hung که hanged به فعل دار‌زدن بر‌می‌گردد و hung که معنا‌ی عمومی‌تر‌ی دارد، در معنا‌ی آویزان‌کردن به کار می‌رود. و یا واژه‌ی some که صورت بی‌تکیه‌ی آن به حرف تعریف نکره‌ی جمع اشاره دارد و صورت تکیه‌دار آن به معنی «خاص» است که موجب تغییر معنا خواهد شد.

قیاس (analogy)

فرآیند‌ی است که طی آن واژگان جدید به نحوی مشابه با واژه‌ی موجود، ساخته می‌شوند. مانند: yuppi که به‌واسطه‌ی فرآیند قیاس و بنا به شباهت آن با واژه‌ی قدیمی hippi و yippi ساخته شده است.

سخن پایانی

با توجه به وجود این فرآیند‌ها در زبان انگلیسی، می‌توان معادل مناسبی برای بسیار‌ی از واژگان نا‌آشنا در متن پیدا کرد و ترجمه سلیس‌تر و روان‌تری ارائه کرد.

ترجمیک برای تکمیل کادر نویسندگان و مترجمان خود اقدام به استخدام نیروی دورکار می‌کند. برای اطلاع از شرایط کار، به صفحه استخدام مترجم مراجعه کنید.

2 دیدگاه در «ارسالی از مترجمان: فرآیندهای واژه سازی در زبان انگلیسی»

  1. درود. مرسی از این متن کاربردی و فوق العاده! مدتها دنبال یک همچین توضیح خوبی درباره ی فرایند واژه سازی بودم.
    و همچنین سوالی درباره ی همین فرایند در زبان فارسی دارم: آیا این روشها در زبان فارسی هم برای واژه سازی و گسترش زبانی و ذهنی وجود داره و به کار گرفته میشه!؟

پاسخ دادن به Nacer Idea لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.