احمد شاملو

بیست و یک آذر، سالروز تولد احمد شاملو

ترجمیک به‌پاس زحمات برخی از مترجمان و نویسندگان، بخشی از فعالیت‌های مناسبتی وبلاگ را به بررسی زندگی‌نامه و آثار بزرگان ترجمه و اهالی قلم اختصاص داده است.

احمد شاملو، شاعر، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و فردی فرهیخته در دنیای ادبیات فارسی بود. او از تخلص‌های الف.بامداد و الف.صبح استفاده می‌کرد.

برای مطالعه مطالب بیشتر، به وبلاگ ترجمیک مراجعه کنید.

تولد و دوران کودکی شاملو

احمد شاملو در ۲۱ آذرماه سال ۱۳۰۴ در تهران چشم به جهان گشود. پدرش اهل تبریز و مادرش از مهاجران قفقازی بود. او دومین فرزند خانواده‌اش بود و ۵ خواهر داشت.

به‌خاطر شغل و ماموریت‌های پدرش که افسر ارتش بود، دوران کودکی و نوجوانی شاملو در سفر گذشت. او در شهرهای مختلفی اقامت داشت.

فعالیت‌های سیاسی شاملو در دوران جوانی

شاملو در زمان ورود متفقین به خاک ایران در زمان جنگ جهانی دوم، در فعالیت‌های سیاسی علیه متفقین در شمال کشور شرکت کرد. بعدها او در تهران و در هفده سالگی بازداشت شد. او مدتی را در زندان شوروی در رشت سپری کرد.

مطالب مرتبط:

بیست آبان، سالروز تولد فیودور داستایفسکی

پس از آزادی، او به همراه خانواده به ارومیه رفت. او در این شهر در کلاس چهارم دبیرستان ثبت‌نام کرد تا تحصیلاتش را ادامه دهد. در همین زمان حزب دموکرات در آذربایجان به قدرت رسید. او و پدرش توسط این حزب دستگیر و زندانی شدند. حتی نزدیک بود که آن‌ها تیرباران هم شوند. اما سرانجام آزاد شدند و به تهران برگشتند.

جوانی شاملو
شاملو به علت فعالیت علیه متفقین به زندان افتاد.

بعد از این ماجراها، شاملو برای همیشه ادامه تحصیل به صورت رسمی را کنار گذاشت. او شغلی در کتابفروشی پیدا کرد و در جهان کتاب‌ها به مطالعاتش ادامه داد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد علیه دکتر مصدق، فضای سیاسی و فرهنگی ایران تحت نظارت و سختگیری شدیدی قرار گرفت. شاملو نیز به خاطر فعالیت‌های سیاسی دستگیر می‌شود. او به عنوان زندانی سیاسی در زندان قصر محبوس می‌شود.

او در زندان نیز سرودن شعر را کنار نگذاشت. همچنین در این زمان به بررسی شاهنامه و نگارش پیش‌نویس دستور زبان فارسی می‌پردازد. او پس از یک سال حبس، از زندان آزاد می‌شود.

آشنایی شاملو با نیما یوشیج

شاملو در ۲۱ سالگی به واسطه مطالعه روزنامه‌ای با تصویری از نیما یوشیج و اشعار او آشنا می‌شود. شاملو که تحت تاثیر اشعار نیما قرار گرفته بود، به دنبال او می‌گردد.

خودش در این باره می‌گوید:«نشانی‌اش را پیدا کردم. رفتم درِ خانه اش را زدم. دیدم مردی با همان قیافه که رسام ارژنگی کشیده بود آمد دمِ در. به او گفتم استاد، اسم من فلان است، شما را دوست دارم و آمده‌ام به شاگردی‌تان. فهمید کلک نمی‌زنم. در من صمیمیتی یافته بود که آن را کاملاً درک می‌کرد. دیگر غالباً من مزاحم این مرد بودم و بدون این‌که فکر کنم دارم وقتش را تلف می‌کنم، تقریباً هر روز پیش نیما بودم.»

این آشنایی و ارتباط تا سال‌ها ادامه می‌یابد. در ۱۳۳۰، نیما یوشیج با نوشتن یادداشتی برای شاملو و هدیه جلدی از کتاب افسانه از او قدردانی می‌کند:«عزیز من، این چند کلمه را برای این می‌نویسم که این یک جلد افسانه از من، در پیش شما یادگاری باشد. شما واردترین کس به کار من و روحیه من هستید و با جرأتی که التهاب و قدرتِ رؤیت لازم دارد، واردید…»

در این سال‌ها نیما و اشعارش تاثیر بسیاری بر شاملو داشتند. شاملو در این زمان بیشتر به قالب نیمایی شعر می‌سرود. این ارتباط متقابل تا وقتی‌که شاملو با فریدون رهنما آشنا شد، ادامه داشت.

مطالب مرتبط:

به مناسبت بزرگداشت استاد شهریار؛ روز شعر و ادب فارسی

آشنایی شاملو با فریدون رهنما

بعدها شاملو با فریدون رهنما آشنا شد. فریدون رهنما که از خانواده‌ای سرشناس و مطبوعاتی بود، تازه از اروپا بازگشته بود. او به اشعار روز جهان تسلط زیادی داشت و به سینما و فیلم‌سازی هم وارد بود.

شاملو در سال ۱۳۳۰، سروده‌های بی‌وزن خود را تحت عنوان قطع‌نامه چاپ و منتشر کرد. این سروده‌ها با معیار‌های نیمایی ناسازگار بود. همچنین رهنما مقدمه‌ای بر این کتاب نوشت که سبب رنجیدن نیما از شاملو شد.

مقدمه فریدون رهنما بر کتاب قطع‌نامه:«ریتم اشعار صبح (شاملو) را با ریتم اشعار اسپانیولی و اشعار آمریکای لاتینی بعد از لورکا می‌شود، مقایسه کرد. دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیما یوشیج که نتیجه خشکی (در بهترین آثارش) به دهان‌مان می‌برد، با احساسات از بند رسته صبح (شاملو) به راه افتاده‌اند و ما را به نقاط عمیقِ درد پاشیده شده هدایت می‌کنند…»

فریدون رهنما
فریدون رهنما تاثیر ویژه‌ای بر اشعار شاملو داشت.

شاملو درباره این مقدمه گفت:«رهنما با خواهش من هم زیر بار حذف آن جمله نرفت. گفت نیما منطقی تر از آن است که از قضاوت کسی برنجد، وانگهی این سلیقه شخص من است و قرار نیست قوانین اخلاقی حاکم بر روابط تو و نیما در آن دخالت داده شود.»

این اتفاق‌ها سبب تیره‌شدن روابط نیما و شاملو شد.

احمد شاملو هرگز شعرهای نیمایی را کنار نگذاشت. می‌توان گفت که او یکی از شاعران موفق شعر نیمایی محسوب می‌شود.

زندگی خانوادگی

شاملو در ۲۲ سالگی با اشرف‌الملوک اسلامیه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام‌های سیاوش، سامان، سیروس و ساقی هستند. سرانجام این ازدواج جدایی بود.

بعدها شاملو در ۳۲ سالگی با طوسی حائری ازدواج می‌کند. اما این ازدواج هم دیری نپایید و بعد از ۴ سال به جدایی ختم شد.

او در ۳۹ سالگی با آیدا سرکیسیان ازدواج می‌کند. آیدا تاثیر زیادی بر زندگی شاملو داشت. شاملو درباره تاثیر آیدا در زندگی خود به مجله فردوسی گفت:«هر چه می‌نویسم برای اوست و به خاطر او… من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده‌بودم، پیدا کردم.»

احمد شاملو و آیدا سرکیسیان تا آخر عمر در کنار هم می‌مانند. شاملو برای آیدا چندین مجموعه شعر مانند به آیدا در آینه، لحظه‌ها و همیشه و آیدا: درخت و خنجر و خاطره سرایید و منتشر کرد.

سخنرانی در مجامع بین‌المللی

او در سال ۱۳۵۴ به دعوت دانشگاه روم در کنگره جهانی نظامی گنجوی شرکت می‌کند.

شاملو در سال ۱۳۵۵ به دعوت انجمن قلم آمریکا و دانشگاه در گردهمایی ادبیات امروز خاورمیانه شرکت می‌کند. شاملو در این سفر به سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاه‌های نیویورک و پرینستون می‌پردازد. همچنین در این سفر او با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و کوزمینسکی دیدار می‌کند.

شاملو در کنفراس‌های بین‌المللی زیادی شرکت کرد.
شاملو در کنفراس‌های بین‌المللی زیادی شرکت کرد.

بعدها نیز او در دانشگاه‌های هاروارد، ام آی تی و دانشگاه برکلی به سخنرانی می‌پردازد.

سخنرانی شاملو با عنوان «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!»

شاملو در سال ۱۳۶۷ به آلمان غربی سفر می‌کند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگره بین‌المللی ادبیات با عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف از جمله عزیز نسین، درک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندو بِلی حضور داشتند.

شاملو در آلمان تصادف می‌کند و به علت شدت آسیب‌های وارده نمی‌تواند در کنگره شرکت کند. او از سخنرانی بازماند و تنها متن سخنرانی‌اش در مجله کنگره چاپ می‌شود.

سخنرانی شاملو با عنوان «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» به تأثیر فقر و ناآگاهی و خرافه در عدم دستیابی به فرهنگ یکپارچه و متعالی جهانی اختصاص داشت.

بخش‌هایی از این سخنرانی:

تصور این نکته که مشیتی مرموز هر قلمروی از سطح زمین را به پادشاهی بخشیده آن‏قدرها هم کودکانه‌‏تر از این تصور نیست که هرکشوری جداگانه مسوول رشد یا واپس‏‌ماندگی خویش است. – با قبول این حکم از پیش صادر شده، جهان به مثابه جنگل رقابتی تصویر می‌‏شود که در آن هرکشوری حق آن را دارد که عنان‌‏گسیخته به تاخت و تاز پردازد، بچاپد، بروبد، بیندوزد، صادر کند، بازارها را به هزار مکر و کید بقاپد و شعب واحدهای خود را در سراسر جهان برقرار کند.

اگر چنین باشد، جهان سوم در مقابل جهان پیشرفته فقط به ‏سادگی وظایفی را برعهده می‏‌گیرد که نه جهانشمول است نه لازم‌‏الاجراء. در آن صورت، دیگر جهان سوم فقط تعارف زبانی خیرخواهانه‌‏یی است که حتی می‌‏تواند در همین پیام ساده «جهان سوم: جهان ما» نیز مستتر باشد.

سال‌های پایانی عمر و فوت شاملو

شاملو در طول زندگی خود اشعار بسیاری همچون هوای تازه، باغ آینه، لحظه‌ها و همیشه، آیدا در آینه، آیدا، درخت و خنجر و خاطره، ققنوس در باران، مرثیه‌های خاک، شکفتن در مه، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، ترانه‌های کوچک غربت، مدایح بی‌صله و … را سرود.

شاملو در سال‌های پایانی عمرش از بیماری دیابت رنج می‌برد. در ۷۲ سالگی به حدی دیابتش وخیم شد که پای راست او را به علت قانقاریا قطع کردند.

شاملو در ۷۵ سالگی فوت کرد.
شاملود در ۷۵ سالگی فوت کرد.

سرانجام احمد شاملو در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ و در ۷۵ سالگی چشم از جهان فروبست. او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.

ترجمه‌های شاملو

شاملو علاوه بر سرودن شعر به ترجمه نیز می‌پرداخت. ترجمه‌های او همانند اشعارش دارای منتقدان و طرفدارانی است. برخی از ترجمه‌های او بسیار مورد استقبال بسیاری قرار گرفته‌اند.

از آثار ترجمه‌شده او می‌توان به جمله برزخ (۱۳۳۴)، زرنگار (۱۳۳۵)، پابرهنه‌ها (۱۳۳۷)، قصه‌های بابام، عروسی خون، درخت سیزدهم، دماغ (۱۳۵۱)، سیزیف و مرگ، خزه (۱۳۵۵)، مرگ کسب و کار من است (۱۳۵۵) و شهریار کوچولو (۱۳۵۸) اشاره کرد.

بخشی از ترجمه شاملو از کتاب شهریار کوچولو:« آخ، شهریار کوچولو! این جوری بود که من کَم کَمَک از زندگیِ محدود و دل‌گیر تو سر درآوردم. تا مدت‌ها تنها سرگرمیِ تو تماشای زیباییِ غروب آفتاب بوده. به این نکته‌ی تازه صبح روز چهارم بود که پی بردم؛ یعنی وقتی که به من گفتی:-غروب آفتاب را خیلی دوست دارم. برویم فرورفتن آفتاب را تماشا کنیم…»

سخن پایانی

شاملو یکی از شعرای معروف ایرانی است که شهرتی بین‌المللی دارد. شعرهای او از لحن و سبک خاص و باطراوتی برخوردارند.

اگر قصد خواندن اشعاری نو و دلنشین را دارید، از خواندن اشعار شاملو غافل نشوید.

ترجمیک (محصولی از موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن) یک پلتفرم جامع ارائه خدمات زبانی (ترجمه، ویراستاری و …) است. ترجمیک بهترین خدمات ترجمه متون، ترجمه همزمان، ترجمه رسمی، ویراستاری متون، تولید محتوا و … را در چندین زبان ارائه می‌دهد.

برای استفاده از تخفیف‌ها و جوایز جشنواره کلمه‌های طلایی، همین الان سفارش خود در صفحه ارسال سفارش ثبت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.