ارسالی مترجمان: توصیه‌ها‌یی به نویسندگان، مترجمان و ویراستاران، از زبان دکتر سعید حمیدیان (۱)


در زیر به صورت لیست‌وار نکاتی در خصوص زبان فارسی و نوشتن آورده‌ایم که به بهبود کیفیت نوشتار و ترجمه ما کمک می‌کند. این نکات از روی توصیه‌های دکتر سعید حمیدیان استخراج شده و امیدواریم برای شما مترجمان عزیز مفید باشد.

۱/ استادان متقدّم زبان فارسی، معمولاً (جز در موارد استثنا‌یی) برای غیر ذی‌روح، فعل یا رابطه‌ی مفرد به کار می‌برند. مثال:

دل‌ها بر قبول طاعت مستقر و مطمئن شد. مرزبان‌نامه

البته گاهی به رسم تکریم یا برای تشخیص و حالت انسانی بخشیدن به غیر ذی‌روح و به اصطلاح «آدم‌نما‌یی» (personification)، کاربرد صیغه‌ی جمع برای غیر ذی‌روح، نه تنها جایز، بلکه راجح است. مثل:

ستارگان چشمک می‌زدند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار‌ند. (سعدی)

گاهی نیز به ضرورت شعر‌ی، مثل الزام قافیه، مجاز شمرده می‌شود، مانند:

تیر مژگان دراز و غمزه‌ی جادو نکرد

آنچه آن زلف سیاه و خال مشکین کرده‌اند (حافظ)

و اما در مورد صیغه‌ی جمع، تا وقتی که ضرورت یا جواز‌ی برای استعمال صیغه‌ی جمع در مورد غیر ذی‌روح وجود نداشته باشد، بهتر است صیغه‌ی مفرد به کار رود.

۲/ از استعمال «هست» به‌جا‌ی «است» بپرهیزید. البته موارد‌ی هست که این قاعده جاری نیست، مثلاً وقتی که «هست» در پاسخ کوتاه به جمله‌ی سؤالی مختوم به «است»، باشد. مثال:

آیا کتاب‌ها روی میز است؟ آری، هست.

و اما بعضی افراد، صیغه‌ها‌ی هستم، هستی، هستیم، هستید و هستند را نیز بدل از «ام، ای، ایم، اید، اند» به کار می‌برند که این نیز درست به نظر نمی‌رسد.

۳/ وجه وصفی افعال را باید بدون «و» (واو عطف) به کار برد. مثال نا‌درست:

از همدان آمده و چمدانش را برداشته و به اصفهان رفت. که هر دو «واو» زاید است.

۴/ «است» را از آخر صیغه‌ی سوم شخص در فعل ماضی نقلی، حذف نکنید. مثال: حسن مقاله نوشته. که «نوشته است» باید نوشته شود. البته حذف به قرینه، مشمول این حکم نیست، مثل: او به اتومبیل سوار شده، به شیراز رفته، و در مجمع استادان ادبیات شرکت کرده است.

باید توجه داشت که حذف «است» از آخر جمله و ابقا‌ی آن در جمله یا جمله‌ها‌ی قبلی، شیوه‌ی قدما‌ست، مثل: وی بدین سرای اندر شده است و در آن آرمیده. بهتر است از این گونه کاربرد در نثر امروز پرهیز شود.

۵/ از حذف فعل بدون قرینه، جداً خود‌دار‌ی کنید. البته این قاعده در مورد صیغه‌ها و زمان‌ها‌ی مختلف از یک فعل یا رابطه‌ی واحد، جاری نیست، مثلاً می‌توان «ام» (مفرد متکلم) و «ای» (مفرد مخاطب) و «اند» (جمع غایب) یا «بود» (مفرد غایب ماضی) و امثال اینها را به قرینه‌ی یکدیگر حذف کرد. مثال:

من خوبم و تو بد (به‌جا‌ی تو بد‌ی). البته نمی‌توان گفت: شاید من این حرف را نزده باشم ولی او زده (نمی‌توان از فعل اخیر، مفهوم «زده باشد» را اراده کنیم و ممکن است با ماضی نقلی یعنی «زده است» مشتبه شود، در حالی‌که مراد ما وجه التزامی فعل است).

۶/ در موارد‌ی که متکلم یا نویسنده، خود را به لحاظ فروتنی یا شکسته‌نفسی در مقام سوم شخص قرار می‌دهد، همواره به مطابقت و تناسب فعل با فاعل یا مسند‌الیه با مسند و همچنین کاربرد ضمایر مربوط توجه داشته باشید. مثلاً بنویسید: اینجانب (یا این بنده، این مولف و …) تقاضا دارد که در مورد او لطف کنید و نه اینجانب (یا …) تقاضا دارم که در مورد من لطف کنید.

۷/ در مورد قید‌ها‌یی که به کمک حرف اضافه ساخته می‌شود، بهتر است حرف اضافه‌ی مربوط را حذف نکنیم. مثلاً به‌جا‌ی «او هنگام غذا صحبت کرد» بهتر است بنویسیم: در (یا «به») هنگام غذا…

۸/ در مورد کاربرد «را» به این نکات توجه کنید:

الف) معمولاً جا‌ی «را» در صورتی‌که علامت مفعول بی‌واسطه باشد، بلافاصله پس از مفعول است. مثال: «او کتابش را که خیلی خوب بود، به من داد» و نه: «او کتابش که خیلی خوب بود را به من داد». اما گاهی به ضرورت، مثلاً برای تکیه و در هنگامی‌که جمله یا عبارتی بر روی هم حالت مفعولی دارد، «را» در آخر می‌آید، مثل: «رییس، آمدن حسن به تهران را تایید کرد» که در اینجا «به تهران» جزو مفعول است و به‌عبارت دیگر، رییس آمدن حسن را به جا‌ی دیگر تایید نکرده است.

ب) در نثر امروز، از استعمال «را»‌یی که بدل از اضافه یا به منظور تخصیص و تملیک یا علامت مسند‌الیه و یا علامت مفعول با‌واسطه است و به هر حال، استعمال قدما‌یی یا شاعرانه است، تا سر‌حد امکان بپرهیزید. مثال:

او را پا‌ی شکسته است. به‌جا‌ی آن بنویسیم: پا‌ی او شکسته است.

ج) از این‌گونه کاربرد «را» خود‌دار‌ی کنیم: ترجمه‌کردن او این کتاب را خوب است.

۹/ تا سر‌حد امکان بکوشید که جمله‌ها‌یتان کوتاه و مستقل باشد. چنانچه در یک عبارت طویل، پیچیدگی و اشکال در نحوه‌ی خواندن و درک آن پدید آمد، آن را به دو یا چند واحد گفتار تجزیه کنید.

۱۰/ مواضع تکرار اسم به‌جا‌ی استعمال ضمیر یا به‌عکس، آوردن ضمیر به‌جا‌ی اسم، و نیز مواضع حذف هر یک از اینها را بشناسید تا خواننده در تشخیص فاعل یا مسند‌الیه یا مفعول جمله به خطا نیفتد. معمولاً آوردن دو ضمیر مربوط به دو شخص مختلف بدون وجود قرینه‌ای برای تمییز این دو، سبب سر‌در‌گمی مخاطب می‌شود. مثال: «حسن به خانه‌ی حسین رفت. او وی را به باد انتقاد گرفت»، که معلوم نیست فاعل جمله‌ی دوم حسن است یا حسین.

۱۱/ قواعد نقل‌قول مستقیم و غیر‌مستقیم را رعایت کنید، مثلاً در نقل‌قول غیر‌مستقیم می‌نویسیم: «او به من گفت که می‌خواهد در کنگره‌ی تحقیقاتی شرکت کند.» همین قول، در نقل‌قول مستقیم به این صورت در‌می‌آید: او به من گفت: «می‌خواهم در کنگره‌ی تحقیقاتی شرکت کنم»، در مورد اخیر، حرف ربط (که) به کار نمی‌رود. مثال دیگر: استاد به دانشجو گفت که نباید بعد از او به کلاس برود. نقل‌قول مستقیم آن به این صورت است: استاد به دانشجو گفت: «تو نباید بعد از من به کلاس بیا‌یی».

۱۲/ از به کار بردن آرایه‌ها‌ی ادبی در نثر آموزشی و تحقیقی خود‌دار‌ی کنید.

۱۳/ بهتر است کلمات و جملات قلنبه و کشدار را چنانچه معادل‌ها‌ی مانوس‌تر‌ی که از هر حیث با آنها هم‌ارز است وجود داشته باشد، به کار نبرید. مثال:

«شما مسبوقید که …» به‌جا‌ی «شما آگاهی دارید» یا «با‌خبر‌ید که»

«به رشته‌ی تحریر کشید» به‌جا‌ی «نوشت»، «به مورد حراج گذاشت» به‌جا‌ی «به حراج گذاشت»

۱۴/ کار‌برد‌ها‌ی عامیانه‌ای را که قابلیت استعمال در نثر تحقیقی و آموزشی را ندارند، نباید به کار برد. مثال:

«مخالفان امیر‌کبیر برایش زدند» به‌جا‌ی «از او سخن‌چینی کردند»

۱۵/ حتی‌المقدور از آوردن بیش از دو موصول یا حرف ربط (مانند که) بپرهیزید تا جملات، بدون دلیل طولانی نشوند. در این‌گونه موارد، جمله‌ی مذکور را به چند جمله‌ی مستقل، تجزیه و یا جملات صله را به عبارت تبدیل کنید.

مثال نا‌درست: «مرد جنگجو به یار‌ی مرد‌ی که از پیش یکی از دشمنانش که دارای لشکر‌ی بود که ساز و برگ فراوان داشت می‌گریخت، به این مقصود که آن مرد بتواند در برابر دشمن مقاومت کند، شتافت.»

به‌جا‌ی: «مرد جنگجو به یار‌ی مرد‌ی که از پیش یکی از دشمنانش می‌گریخت، شتافت تا او بتواند در برابر دشمن مقاومت کند، دشمنی که لشکر‌ی با ساز و برگ فراوان داشت.»

۱۶/ اگر یک یا چند بیت یا جمله یا آیه را برای استشهاد و نقل‌قول می‌آورید، حتی‌المقدور قبل از نقل آنها جمله را تمام کنید، یعنی آنها را بین عبارات خودتان قرار ندهید تا عبارات طولانی نشود.

مثال نا‌درست: «شاعر نظر خود را در این بیت‌ها … [جا‌ی بیت‌ها] … بیان می‌دارد.»

به‌جا‌ی: «شاعر نظر خود را در این بیت‌ها (یا بیت‌ها‌ی زیر) بیان می‌دارد… [جا‌ی بیت‌ها].»

۱۷/ در زبان رسمی، از استعمال الفاظ و جمله‌بند‌یها‌ی خاص محاوره و شکستن افعال اجتناب کنید، جز در موارد‌ی مثل داستان یا نمایشنامه‌نویسی که غرض شما به عمد و به دلایل خاصی، بیان‌کردن و نشان‌دادن طرز ادا‌ی عامیانه و محاوره‌ای است.

ادامه دارد … : قسمت دوم این نکات را از اینجا ببینید.

منبع:

حمیدیان، سعید. (۱۳۸۵). «توصیه هایی به نویسندگان، مترجمان و ویراستاران» در علی جانزاده (گرد‌آورنده) فن ترجمه از دیدگاه صاحبنظران و استادان ترجمه. تهران: انتشارات جانزاده. ۱۶۱- ۱۴۷٫

3 دیدگاه در «ارسالی مترجمان: توصیه‌ها‌یی به نویسندگان، مترجمان و ویراستاران، از زبان دکتر سعید حمیدیان (۱)»

  1. سپاس بنده ی حقیر با سی سال سابقه ی ترجمه ی فوق تخصصی همه ی رشته ها و زمینه ها استفاده ی بهینه بردم

    1. خواهش می‌کنم.
      خوشحالیم که این مطلب مورد استفاده شما قرار گرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.