برای آشنایی با معادل انگلیسی وقایع و بلایای طبیعی مثل سیل، زلزله، طوفان و… و همچنین متردافها و واژگان و عبارات مرتبط به آنها، این مطلب از سایت ترجمه مقاله ترجمیک را از دست ندهید. ما در این مطلب، مثالهای کاربردی و متنوعی را نیز بررسی خواهیم کرد.
تصور کنید که بالاخره فرایند اخذ ویزا و ترجمه رسمی مدارک را پشت سر گذاشتهاید و به کشور رویاهایتان مهاجرت کردهاید. در حالی که در یک عصر دلانگیز مشغول تماشای اخبار هستید، متوجه میشوید که خبرهای خوبی در راه نیست و باید برای اتفاق بدی آماده باشید. اما مشکل اینجاست که زبانتان بهاندازه کافی خوب نیست و نمیدانید که دقیقا قرار است جه اتفاق بیفتند و باید چه اقداماتی انجام دهید.
وحشتناک است نه؟!
به ترجمه رسمی مدارک نیاز دارید؟ دارالترجمه آنلاین ترجمیک در خدمت شماست. برای مشاهده هزینه ترجمه رسمی کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
آدرس سفارت کانادا در ایران و کشورهای همسایه
در این مطلب خواهید خواند:
ترجمه فارسی به انگلیسی بلایای طبیعی همراه با مثال
واژه فارسی |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
هر دوی این اصطلاحات، به انواعی از طوفانها که به «طوفانهای استوایی» معروف هستند مربوط میشوند. |
Hurricane/Typhoon |
Residents of the town were told to leave in order to avoid the approaching hurricane به ساکنان شهر گفته شد تا برای در امان ماندن از آسیبهای طوفان شدید قریبالوقوع، شهر را ترک کنند. It is common for this country to experience cyclones this time of year در این کشور، طوفان شدید در این وقت سال طبیعی است. |
زلزله |
Earthquake |
The earthquake measured a 5.1 on the Richter scale بزرگی این زمین لرزه ۱/۵ ریشتر بود. |
زلزله |
tremors |
This area experiences tremors frequently, but they are usually not very strong این ناحیه اغلب لرزشهایی را تجربه میکند، اما معمولاً خیلی قوی نیستند. |
کانون زلزله |
epicenter |
The epicenter was about four miles from the city’s downtown area کانون زمینلرزه حدود چهار مایلی مرکز شهر بود. |
پسلرزه |
aftershock |
After the big earthquake, the town experienced aftershocks for several days پس از زلزله بزرگ، این شهر چندین روز پس لرزههایی را تجربه کرد. |
گردباد |
Tornado |
Heavy objects carried by strong tornado winds can cause large amounts of damage اجسام سنگینی که توسط بادهای شدید گردبادی حمل میشوند، میتوانند خسارات زیادی ایجاد کنند. |
حریق، آتشسوزی |
Wildfire |
The wildfire caused millions of dollars in damage این آتشسوزی میلیونها دلار خسارت وارد کرد. |
آتشسوزی بزرگ |
blazes |
The blaze destroyed much of the surrounding area آتشسوزی بسیاری از مناطق اطراف را ویران کرد. |
بهسرعت پخش شدن |
spread like wildfire |
The celebrity’s private photos spread like wildfire across the internet عکس های خصوصی این سلبریتی خیلی سریع در سراسر اینترنت پخش شد. |
سیل |
Flood |
Because of the flood, the bridges were closed, so residents could not escape the area به دلیل سیل، پلها بسته شده بود، بنابراین ساکنان نمیتوانستند از منطقه فرار کنند. |
غرق آب کردن |
Flood |
The storm flooded our basement طوفان زیرزمین ما را غرق آب کرد. |
خشکسالی |
Drought |
The drought has made it difficult to grow much food this year خشکسالی رشد بسیاری از مواد غذایی را در سال جاری دشوار کرده است. |
عبارات و اصطلاحات انگلیسی مربوط به بلایا و وقایع طبیعی
واژه فارسی |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
فاجعه، مصیبت |
Catastrophe |
Many people posted pictures of the catastrophe on social media بسیاری از مردم تصاویر این فاجعه را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند. |
فاجعهبار |
catastrophic |
The damage caused by the tornado was catastrophic خسارات ناشی از گردباد فاجعهبار بود. |
تشدید، شدید شدن |
Intensify |
Weather forecasts are warning that the storm may intensify by tomorrow night پیشبینی هواشناسی از تشدید طوفان تا فردا شب هشدار میدهد. |
مرکز طوفان |
The eye of the storm |
The eye of the storm was moving slowly over the small town مرکز طوفان به آرامی بر روی شهر کوچک حرکت میکرد. |
عمیقاً درگیر یک موقعیت دشوار یا بحث برانگیز بودن |
The eye of the storm |
With pressure from competitors and the public, the company found itself in the eye of the storm |
Aftermath |
People were shocked to see the destruction left in the aftermath of the storm مردم از دیدن ویرانی های به جا مانده پس از طوفان شوکه شدند. | |
هنگامی که در مورد بلایا یا حوادث صحبت میشود، Toll به تعداد کشتهها یا جراحاتی که اتفاق افتاده است اشاره دارد. |
Toll |
The death toll is expected to rise as rescue workers continue searching through the damaged area انتظار می رود با ادامه جستوجوی نیروهای امداد در منطقه آسیب دیده، تعداد کشتهها افزایش یابد. |
امدادگر |
Responder |
The local government sent in a team of responders to search for survivors دولت محلی تیمی از امدادگران را برای جستجوی بازماندگان اعزام کرد. |
تلفات جانی |
Casualty |
We are happy to report that the small earthquake caused no casualties خوشحالیم که گزارش دهیم این زلزله کوچک تلفات جانی نداشته است. |
تخلیه |
Evacuation |
The television and radio had important information regarding evacuation for people in the region تلویزیون و رادیو اطلاعات مهمی در مورد تخلیه مردم منطقه داشتند. |
تخلیه کردن |
evacuate |
Residents were ordered to evacuate the neighborhood as soon as possible به اهالی دستور داده شد که در اسرع وقت محله را تخلیه کنند. |
کسانی که خانه یا شهر خود را تخلیه کردهاند |
evacuees |
The sports arena became a temporary home for many evacuees این میدان ورزشی به خانه موقت بسیاری از افراد تخلیهشده (کسانی که خانه یا شهر خود را تخلیه کردند) تبدیل شد. |
بازسازی بعد از وقوع یک اتفاق طبیعی مثل زلزله |
Clean-up |
The clean-up will take several years and millions of dollars بازسازی چندین سال طول خواهد کشید.و میلیونها دلار هزینه خواهد داشت. |
سخن پایانی
در این مطلب با لغات ضروری و پرکاربرد درباره حوادث و وقایع طبیعی آشنا شدید. برای ثبیت ذهنی بیشتر و بهتر این لغات، حتما تمرین و تکرار کنید و مرور کردن را فراموش نکنید.
به چه موضوعات دیگری علاقه دارید و دوست دارید لغات انگلیسی مربوط به آنها را یاد بگیرید؟ حتما نظرتان را در کامنتها با ما در میان بگذارید.
برای همکاری با سایت ترجمه ترجمیک، رزومه خود را به صفحه استخدام مترجم ارسال کنید. ما رزومهها را بررسی میکنیم و بر اساس میزان توانایی و شایستگیهایتان به شما پروژه میدهیم!
یک دیدگاه در «ترجمه فارسی به انگلیسی وقایع طبیعی و کلمات مرتبط با آنها»;