مقایسه ترجمه کتاب ملت عشق

مقایسه ترجمه کتاب ملت عشق + متن ترکی و انگلیسی+ نکاتی برای ترجمه

حتما برای شما هم پیش آمده که هنگام مطالعه کتاب‌های خارجی، احساس کنید که متن ترجمه‌شده روان و خوانا نیست، خشک و بی‌روح است، مفهوم را به‌درستی منتقل نمی‌کند یا ثقیل و سنگین نوشته شده است.

با این حال خوشبختانه اکثر کتاب‌ها و رمان‌ها توسط چند مترجم مختلف بازگردانی شده‌اند. یعنی مخاطبان می‌توانند پیش از خرید کتاب، قلم مترجمان مختلف را با هم مقایسه کنند و در نهایت مترجمی را که قلمی روان‌تر و قابل‌فهم‌تر دارد، انتخاب کنند.

از این رو این مطلب از سایت ترجمه کتاب تخصصی ترجمیک را به مقایسه ترجمه‌های مختلف کتاب ملت عشق اختصاص داده‌ایم. اگر شما هم به فکر خرید این کتاب معروف و پرطرفدار هستید ولی میان ترجمه‌های مختلف سردرگم شده‌اید، این مطلب را از دست ندهید.

مطالب مرتبط:

مقایسه ترجمه‌های کتاب شازده کوچولو + متن فرانسوی و انگلیسی

فرقی ندارد که قصد ترجمه کتاب از چه زبانی و به چه زبانی را داشته باشید. در هر صورت می‌توانید روی کمک ترجمیک حساب کنید. به عنوان مثال ترجمه کتاب ترکی استانبولی یکی از پرتقاضاترین خدمات ما است.

گزیده‌ای از متن ترکی استانبولی

Ella üniversitede Ġngiliz Dili ve Edebiyatı okumuĢtu. Edebiyatı seviyordu sevmesine ama mezun olduktan sonra düzenli bir iĢ hayatı olmamıĢtı. Yalnızca birkaç kadın dergisine ufak tefek yazı takviyeleri yapmıĢ, bazı kitap kulüplerine katılmıĢ, aralarda yerel gazetelere kitap eleĢtirileri yazmıĢtı. Hepsi buydu. Bir zamanlar, saygın bir kitap eleĢtirmeni olmayı istemiĢse de o günler çoktan geride kalmıĢtı. Hayatın rüzgârının onu bambaĢka mecralara sürüklediği gerçeğini kabullenmiĢti. MeĢhur bir edebiyat eleĢtirmeni değil, bitmez tükenmez ev iĢleri ve ailevî yükümlülükleri olan, üstüne üstlük bir de üç çocukla uğraĢan titiz bir ev kadını olmuĢtu sonunda. Hani bundan da yoktu pek bir Ģikâyeti. Anne olmak, eĢ olmak, köpeğe bakmak, evi çekip çevirmek, mutfak, bahçe, alıĢveriĢ, çamaĢır, ütü derken… zaten yeterince meĢguliyet vardı hayatında. Bunlar yetmezmiĢ gibi bir de aslanın ağzından ekmeği almak için uğraĢmasının ne gereği vardı?

گزیده‌ای از ترجمه ترکی استانبولی به انگلیسی

Though Ella had graduated with a degree in English literature and loved fiction, she hadn’t done much in the field after college, other than editing small pieces for women’s magazines, attending a few book clubs, and occasionally writing book reviews for some local papers. That was all. There was a time when she’d aspired to become a prominent book critic, but then she simply accepted the fact that life had carried her elsewhere, turning her into an industrious housewife with three kids and endless domestic responsibilities. Not that she complained. Being the mother, the wife, the dog walker, and the housekeeper kept her busy enough. She didn’t have to be a breadwinner on top of all these.

دانلود متن انگلیسی کتاب ملت عشق

ترجمه فارسی ارسلان فصیحی

اللا در دانشگاه زبان و ادبیات انگلیسی خوانده بود. با آن که ادبیات را دوست داشت، بعد از فارغ‌التحصیلی به طور منظم هیچ جا مشغول کار نشده بود. فقط برای چند مجله زنان کارهای جزئی ویراستاری انجام داده بود، عضو بعضی کلوب‌های کتابخوانی شده بود و هرازگاهی هم برای روزنامه‌های محلی نقد کتاب نوشته بود.

همین و بس. با آن که زمانی دلش میخواست منتقد سرشناس کتاب بشود، اما روی این خواسته‌اش گرد زمان نشسته بود. این واقعیت را پذیرفته بود که سیلاب زندگی او را به سمت و سویی کاملا متفاوت کشانده است. آخرسر نه منتقد مشهور ادبی بلکه زن خانه دار وسواسی‌ای شده بود با کلّی کار خانه و مسئولیت‌های خانوادگی که علاوه بر همه این‌ها با سه تا بچه هم باید سر و کله می‌زد.

البته خیلی هم ناراضی نبود. مادر بودن، همسر بودن، رسیدگی به «سایه»، سر و سامان دادن به امور خانه، آشپزخانه، باغچه، خرید، شستن رخت‌ها، اتوکشی… یعنی در زندگی به اندازه کافی سرگرمی داشت. مگر همین‌ها بس نبود که حالا بیاید برای قاپیدن نان از دهان شیر خودش را به دردسر بیندازد؟

ترجمه ملت عشق از ارسلان فصیحی

ترجمه فارسی از غزال پارسا

اللا فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی بود. عاشق ادبیات بود. اما پس از سالها نتوانسته بود شغلی درست و حسابی برای خود دست و پا کند. تنها کار ویرایش مقالات را برای چند مجله بانوان انجام داده بود و در کلوب کتاب خوانی شرکت کرده بود. گاهی هم دیدگاهش در مورد کتاب‌هایی در روزنامه‌های محلی چاپ می‌شد. فقط همین یک زمانی تنها رؤیا و آرزویش این بود که یک منتقد ادبی مشهور شود. اما دیگر با این واقعیت کنار آمده بود که دست تقدیر او را به سمت دیگری کشانده است.

در نهایت به جای یک منتقد ادبی معروف، به یک خانم خانه دار، یک همسر، مادر سه فرزند و کسی که سگش را برای گردش بیرون می‌برد تبدیل شده بود و مدام درحال انجام کارهای تمام نشدنی خانه بود. البته از این موضوع شکایتی نداشت. مادر بودن، همسر بودن، نگهداری از سگش سایه و رسیدگی به امور خانه، تمام وقتش را در روز می‌گرفت و دیگر لزومی نداشت برای لقمه نانی خودش را به تکاپو بیندازد.

ترجمه فارسی از محبوبه فهیمی

الا در دانشگاه رشته ادبیات انگلیسی خوانده بود و عاشق داستانهای تخیلی بود. اما بعد از اتمام درساش خیلی در رابطه با رشته اش کار نکرده بود. جز چند کار جزیی … کارهایی مثل ویراستاری بخشهای کوچکی در مجله زنان، شرکت در انجمن‌های کتابخوانی و گاهی اوقات نوشتن خلاصه کتابی برای روزنامه‌های محلی، همین و بس. او زمانی دلش میخواست منتقد برجسته کتاب بشود اما بعد به سادگی این حقیقت را پذیرفته بود که زندگی مسیر او را به سمت دیگری کشانده است. زن خانه‌داری شده بود با کلی کار تمام‌نشدنی خانه از طرفی همه مسئولیت‌های خانه هم بر عهده‌اش بود و تازه باید با سه بچه هم سر و کله می‌زد. شکایتی نداشت. مادر بودن، همسر بودن و خانه داری به حد کافی او را مشغول کرده بود. از این که مجبور نبود نان آور خانواده باشد، راضی بود.

ترجمه فارسی از راضیه عبدلی

اللا فارغ التحصيل رشته زبان و ادبیات انگلیسی بود. عاشق ادبیات بود. اما پس از سالها نتوانسته بود شغلی درست و حسابی برای خود دست و پا کند. تنها برای چند مجله بانوان کار ویرایش مقالات انجام داده بود و در کلوب کتابخوانی شرکت کرده بود و گه گاهی هم نقطه نظراتش راجع به کتابی در روزنامه‌های محلی چاپ می‌شد. همه‌اش همین. یک زمانی تنها رویا و آرزویش این بود که یک منتقد ادبی مشهور شود. اما دیگر با این واقعیت کنار آمده بود که دست تقدیر او را به سمت و سوی دیگری سوق داده است. در نهایت به جای یک منتقد ادبی معروف به یک زن خانه‌دار و مادر سه فرزند تبدیل شده بود که مدام در حال انجام کارهای تمام‌ناشدنی خانه است.

البته از این موضوع شکایتی نداشت. مادر بودن، همسر بودن، نگهداری از سگش سایه و رسیدگی به امور خانه تمام وقتش را در روز می‌گرفت و دیگر لزومی نداشت برای لقمه نانی خودش را به تکاپو بیندازد.

ملت عشق ترجمه راضیه عبدلی

ترجمه فارسی از عفت دیبایی

الا در دانشگاه زبان و ادبیات انگلیسی خوانده بود. گرچه ادبیات را خیلی دوست داشت ولی بعد از دانشگاه کار دائمی نداشت. فقط گه‌گاه نوشته‌های کوچکی به چند مجله‌ی بانوان داده بود، عضو برخی کلوب‌های کتاب بود و گاهی برای روزنامه‌های محلی نقد کتاب نوشته بود. همین و بس.

گرچه زمانی خیلی دلش می‌خواست که منتقد معتبر و مشهوری شود، ولی زمان زیادی از آن روزها می‌گذشت. او این واقعیت را که طوفان زندگی او را به مسیرهای متفاوتی کشانده، پذیرفته بود. عاقبت نه یک منتقد مشهور بلکه زن منظم خانه‌داری شده بود با مسئولیت مسائل خانوادگی و کارهای تمام‌نشدنی خانه که مادر سه فرزند هم بود. از این موضوع هم چندان شکایتی نداشت. در اصل، با مادر بودن، همسر بودن، مراقبت از سگ، رسیدگی به امور خانه آشپزخانه، باغچه، خرید، رخت، اتوکشی و از این قبیل کارها، او به قدر کافی در زندگی‌اش مشغولیت داشت؛ چه معنی داشت که در کنار این همه کار برای در آوردن نان از دهان شیر تلاش کند؟

مطالب مرتبط:

معرفی و خلاصه کتاب چگونه کمال‌گرا نباشیم

یادگیری چند عبارت انگلیسی پرکاربرد به همراه ترجمه آن‌ها

حال بد نیست نگاهی به ترجمه انگلیسی این کتاب بیندازیم و عبارات و اصطلاحاتی که می‌توانند در ترجمه فارسی به انگلیسی و ترجمه انگلیسی به فارسی مفید باشند را یاد بگیریم.

To be graduated with a degree in something

این عبارت، معادل انگلیسی خوبی برای عبارت «فارغ‌التحصیل شدن از رشته‌ی …» است. با این حال برای این که ترجمه انگلیسی به فارسی روان‌تر به نظر برسد، می‌توانیم این عبارت را به صورت‌های دیگری نیز ترجمه کنیم. به مثال زیر توجه کنید.

Ella had graduated with a degree in English literature

  • الا زبان و ادبیات انگلیسی خوانده بود.
  • الا در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده بود.
  • رشته دانشگاهی الا زبان و ادبیات انگلیسی بود.

هر یک از این جملات یا جملات مشابه دیگر، می‌توانند ترجمه‌ی صحیحی باشند. حال این به خلاقیت و انتخاب مترجم بستگی دارد که کدام را انتخاب کند.

other than

other than معادل عبارت except for و به معنای «به غیر از» یا «به استثنای» است. با توجه به مثال زیر، هنگام ترجمه فارسی به انگلیسی دقت کنید که بعد از این عبارت، از ویرگول استفاده کنید.

she hadn’t done much in the field after college, other than

That was all

در زبان فارسی از عباراتی مثل «همین بود و بس.» زیاد استفاده می‌کنیم. انگلیسی‌زبان‌ها نیز عبارت مشابهی دارند که به صورت یک جمله کامل استفاده می‌شود.

life had carried her elsewhere

به جملات فارسی زیر دقت کنید.

  • سرنوشت، چیز دیگری برایش رقم زده بود.
  • مسیر زندگی‌اش تغییر کرد.
  • زندگی‌، او را به مسیر دیگری کشاند.
  • تقدیر چیز دیگری بود.
  • جریان زندگی او را به سمت دیگری سوق داد.
  • و….

تمام این جملات مفهوم مشابهی دارند و می‌توانند به life had carried her elsewhere ترجمه شوند. پس برای ترجمه انگلیسی به فارسی این عبارت نیز می‌توانید خلاقیت به خرج دهید و جملات ادبی‌تری بنویسید.

Not that she complained

«نه این که شکایتی داشته باشد»، «شکایتی هم نداشت» یا «البته شکایتی نداشت» تمام این موارد می‌توانند ترجمه طبیعی و خوبی برای عبارت Not that she complained باشند.

To be a breadwinner

«نان‌آور خانواده بودن»، «برای یک لقمه نان جنگیدن»، و مفاهیمی مشابه را به To be a breadwinner بازگردانی کرد. با این حال همان‌طورکه در نمونه ترجمه‌های فوق می‌بینید، مترجمان مختلف خلاقیت بیشتری در ترجمه این عبارت به خرج داده‌اند و از این راه، به متن حس و حال و رنگ و لعاب بیشتری داده‌اند.

نگاهی به رمان مشهور و پرطرفدار ملت عشق

ملت عشق، نوشته الیف شافاک، یکی از رمان‌های مشهور و پرطرفدار کشور ترکیه است و طی سال‌های اخیر در بازار ایران نیز فروش زیادی داشته است. شاید در ابتدا این طور به نظر برسد که این کتاب، به صورت موازی دو داستان متفاوت و مستقل را روایت می‌کند. حال آن که پیام و درون‌مایه هر دو داستان یکسان است: فرقی ندارد که کجا و در چه سن و سالی باشیم؛ عشق معجزه‌ای است که تحت هر شرایطی زندگی ما را زیر و رو می‌کند و جان دوباره‌ای به آن می‌بخشد.

داستان اول ر قرن هفتم هجری و در شهر قونیه اتفاق می‌افتد. در آن زمان مولانا به عالمی مشهور و بزرگ تبدیل شده بود و در نزد همه افراد جامعه، از جمله طبقه اشرافی، احترام و منزلت بالایی داشت. اما ملاقات با شمس تبریزی، زندگی او را دگرگون می‌کند و دریچه‌های جدیدی از علم و معرفت به روی او باز می‌کند.

داستان دوم، روایت‌گر زندگی زنی آمریکایی به نام الا روبینشتاین است که در عصر حاضر زندگی می‌کند و در آستانه چهل سالگی قرار دارد. الا که دچار روزمرگی و رخوت شده و چالش‌های زیادی را تجربه می‌کند، به واسطه‌ی شغل خود با داستان شمس و مولانا آشنا می‌شود و این آشنایی زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

مطالب مرتبط:

معرفی و خلاصه کتاب کوری (Blindness)

سخن پایانی

در این مطلب چند نمونه ترجمه از بخشی از کتاب محبوب ملت عشق را مقایسه کردیم. نظر شما درباره ترجمه مترجمان مختلف این اثر چیست؟ اگر ترجمه این کتاب به شما واگذار می‌شد، چه ترجمه‌ای ارائه می‌دادید؟ حتما نظرتان را در کامنت‌ها با ما در میان بگذارید.

خدمات ترجمه کتاب در ترجمیک، به صورت کاملا انسانی انجام می‌شود. مگر در صورتی که خود شما مایل به ترجمه کتاب با هوش مصنوعی باشید. با این حال حتی در این صورت نیز ما ترجمه هوش مصنوعی را قبل از تحویل به شما بررسی و بازبینی می‌کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.