مقایسه ترجمه کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی

مقایسه ترجمه کتاب چارلی و کارخانه شکلات‌سازی + آموزش نکات ترجمه

چارلی و کارخانه شکلات‌سازی یکی از محبوب‌ترین و ماندگارترین آثار ادبیات کودک و نوجوان است و نسل‌های مختلفی را مجذوب خود کرده است. این داستان سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز، پر از نکات آموزنده در مورد ارزش‌ها، اخلاق و اهمیت رویاپردازی است و درس‌های زیادی در دل خود دارد. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که ترجمه‌های مختلف این کتاب چگونه حس و حال داستان را به مخاطبان منتقل می‌کنند؟

در این مطلب از سایت ترجمه کتاب انگلیسی ترجمیک به مقایسه ترجمه‌های مختلف این اثر و بررسی نکات طلایی و کاربردی برای ترجمه بهتر و روان‌تر خواهیم پرداخت. پس با ما همراه باشید تا سفری شیرین و لذت‌بخش به دنیای شکلاتی چارلی داشته باشیم!

مطالب مرتبط:

مقایسه ترجمه‌های مختلف کتاب کتابخانه نیمه‌شب+ متن انگلیسی

گزیده‌ای از متن انگلیسی کتاب

Walking to school in the mornings, Charlie could see great slabs of chocolate piled up high in the shop windows, and he would stop and stare and press his nose against the glass, his mouth watering like mad. Many times a day he would see other children taking bars of creamy chocolate out of their pockets and munching them greedily, and that, of course, was pure torture.

Only once a year, on his birthday, did Charlie Bucket ever get to taste a bit of chocolate. The whole family saved up their money for that special occasion, and when the great day arrived, Charlie was always presented with one small chocolate bar to eat all by himself. And each time he received it, on those marvelous birthday mornings, he would place it carefully in a small wooden box that he owned, and treasure it as though it were a bar of solid gold; and for the next few days, he would allow himself only to look at it, but never to touch it. Then at last, when he could stand it no longer, he would peel back a tiny bit of the paper wrapping at one corner to expose a tiny bit of chocolate, and then he would take a tiny nibble – just enough to allow the lovely sweet taste to spread out slowly over his tongue. The next day, he would take another tiny nibble, and so on, and so on. And in this way, Charlie would make his sixpenny bar of birthday chocolate last him for more than a month.

دانلود متن زبان اصلی کتاب

ترجمه محبوبه نجف‌خانی

صبح‌ها، چارلی سر راهش به مدرسه تکه‌های بزرگ شکلاتی را می‌دید که توی ویترین مغازه‌ها روی هم چیده شده بود. او می‌ایستاد و دماغش را به شیشه‌ی مغازه می‌چسباند و به شکلات‌ها خیره می‌شد و مثل دیوانه‌ها آب از لب و لوچه‌اش راه می‌افتاد. بارها بچه‌های دیگر را دیده بود که شکلات‌های کرم‌دار را از جیب‌شان درمی‌آوردند و با ولع آن‌ها را گاز می‌زدند. که البته این منظره برایش به شدت زجرآور بود.

چارلی باکت، فقط یک‌بار در سال، آ‌ن‌هم روز تولدش مزه‌ی شکلات را می‌چشید. همه‌ی افراد خانواده، پول‌های‌شان را برای آن مناسبت خاص پس‌انداز می‌کردند و وقتی روز موعود از راه می‌رسید، همیشه یک بسته‌ی کوچک شکلات به چارلی هدیه می‌دادند تا او همه‌اش را تنهایی بخورد. و هر سال، وقتی در صبح روز شگفت‌انگیز تولدش، شکلاتش را می‌گرفت، آن را بادقت توی جعبه‌ی چوبی کوچکی که مال خودش بود می‌گذاشت و چنان از آن مراقبت می‌کرد که انگار یک تکه شمش طلا بود؛ و تا چند روز بدون آن‌که به شکلات دست بزند، فقط تماشایش می کرد. بعد، درنهایت وقتی دیگر تحملش تمام می‌شد تکه ی کوچکی از کاغذ دور شکلات را کنار می‌زد و وقتی قسمتی از شکلات معلوم می‌شد، گاز کوچکی به آن می‌زد ـ فقط به قدری که مزه‌ی شیرین و خوشمزه آن آرام آرام روی زبانش پخش شود. روز بعد، گاز کوچک دیگری می‌زد و روزهای بعد هم به همین ترتیب. با این روش شکلات ده سنتی روز تولد چارلی، بیشتر از یک ماه دوام می‌آورد.

ترجمه علی هداوند

صبح‌ها که به مدرسه می‌رفت، تخته‌های شکلات را که در ویترین فروشگاه‌ها روی هم چیده شده بودند می‌دید، می‌ایستاد و به آن‌ها خیره می‌شد و دماغش را به شیشه فروشگاه فشار می‌داد و آب دهانش بی‌اختیار راه می‌افتاد. بار ها در طی روز می‌دید که بچه‌ها بسته‌های شکلات شیری را از جیب‌هایشان در می‌آوردند و ملچ مولوچ‌کنان و حریصانه می‌خورند و او باید این شکنجه را تحمل می‌کرد.

سالی یک بار آن هم در روز تولدش بود که چارلی کمی طعم شکلات را می‌چشید. همهٔ خانواده پولشان را برای آن روز به‌خصوص پس‌انداز می‌کردند و بسته کوچکی شکلات برای چارلی می‌خریدند و به او هدیه می‌دادند که خودش تنهایی همه آن را بخورد. روزهای دلپذیر تولد هر بار که هدیه باشکوه را می‌گرفت با احتیاط آن را در جعبه چوبی‌اش می‌گذاشت و مانند شمش طلا از آن نگهداری می‌کرد و هر روز بدون این که به آن دست بزند، فقط تماشایش می کرد و بعد که دیگر کاسه صبرش لبریز می‌شد و نمی‌توانست خودش را نگه دارد، گوشه کاغذ ظریفی را که دور شکلات پیچیده شده بود پاره می‌کرد تا قسمت کوچکی از آن پیدا شود، بعد یک ذره از آن را می‌کند – فقط آن اندازه که مزه شیرین و خوش شکلات را روی زبانش احساس کند. روز بعد و روزهای بعد هم هر بار تکه کوچکی از آن را می‌کند و در دهان می‌گذاشت و به این ترتیب شکلات شش پنی روز تولد چارلی بیش از یک ماه دوام می‌آورد.

ترجمه زهره مستی

چارلی صبح‌ها وقتی پیاده م‌یرفت مدرسه از پشت ویترین مغازه‌ها بسته‌های بزرگ شکلات که روی هم تلنبار شده بودند را می‌دید، می‌ایستاد و دماغش را به شیشه مغازه می‌چسباند و آب دهانش راه می افتاد. در طول روز خیلی وقت‌ها می‌دید که بچه‌های دیگر از جیب‌هایشان شکلات کرمی در می‌آوردند و دولپی با ملچ و ملوچ می‌خوردند و مسلما دیدن چنین صحنه‌هایی برایش شکنجه محض بود.

او فقط یکبار در سال در روز تولدش، طعم یک تکه شکلات را می‌چشید. تمام اعضای خانواده پولشان را برای آن روز خاص پس‌انداز می‌کردند و با فرا رسیدن آن روز بزرگ چارلی همیشه یک بسته شکلات هدیه می‌گرفت تا همه آن را خودش تنهایی بخورد و هر وقت آن شکلات را می‌گرفت، با چنان دقتی در جعبه چوبی‌اش می‌گذاشت که انگار طلاست. تا چند روز هم فقط به خودش اجازه می‌داد که آن را نگاه کند ولی هرگز بهش دست نمی‌زد. آخر سر وقتی دیگر طاقتش تمام می‌شد یک گوشه از کاغذ بسته شکلات را باز می‌کرد و یک تکه‌ی کوچک از آن را می‌خورد. به اندازه‌ای که طعم شیرین و دوست‌داشتنی شکلات را روی زبانش حس کند. روز بعد تکه‌ی دیگری را می‌خورد و روزهای بعد و روزهای بعد هم همینطور. و اینطور بود که چارلی این شکلات تولد دو پنی را بیشتر از یک ماه نگه می‌داشت.

ترجمه مهناز داودی

او صبح‌ها وقتی به مدرسه می‌رفت پشت ویترین مغازه‌ها می‌ایستاد و همان‌طورکه دماغش را روی شیشه‌ی مغازه‌ها فشار می‌داد، به شکلات‌ها خیره می‌شد و دهانش آب می‌افتاد. او هر روز بچه‌هایی را می‌دید که شکلات‌های خوشمزه‌ای را از جیب‌هایشان بیرون می‌آوردند و با حرص می‌جویدند.

دیدن آن‌ها برای چارلی شکنجه بود؛ زیرا چارلی فقط سالی یک بار آن هم روز تولدش می‌توانست طعم شکلات را بچشد. تمام افراد خانواده برای روز خاص پولشان را پس‌انداز می‌کردند و وقتی آن روز بزرگ برای چارلی فرا می‌رسید او می‌توانست تمام شکلات را به‌تنهایی بخورد ولی او هر بار که شکلاتش را در صبح روز تولدش دریافت می‌کرد، با دقت درون یک جعبه‌ی چوبی قرار می‌داد و برای چند روز تنها به خودش اجازه می‌داد که آن را فقط نگاه کند ولی هرگز آن را لمس نمی‌کرد. سرانجام وقتی که بیش از آن نمی‌توانست تحمل کند گوشه‌ای از کاغذ کادو را باز می‌کرد و تکه‌ای کوچک از آن را گاز می‌زد؛ به اندازه‌ای که فقط طعم شیرین شکلات به‌آهستگی روی زبانش پخش می‌شد. روز بعد یک گاز کوچک دیگر می‌زد؛ همین طور روز بعد و همین طور پیش می‌رفت تا می‌توانست شکلات کوچک ارزان‌قیمت را برای یک ماه نگه دارد.

مطالب مرتبط:

تفاوت will و would در انگلیسی: راهنمای کامل برای مترجمان و زبان‌آموزان

نکاتی برای آموزش ترجمه

حال که نگاهی به ترجمه چند تن از مترجمان کتاب معروف و محبوب چارلی و کارخانه شکلات‌سازی انداختیم، طبق روال همیشه، نوبت به آموزش چند نکته طلایی و کاربردی برای ترجمه مقاله isi بهتر و روان‌تر می‌رسد.

تصویرسازی با کلمات و استفاده از قدرت واژگان برای انتقال حس و حال داستان

همان‌طورکه می‌دانید واژگان قدرتمندترین ابزار نویسندگان هستند و امکان خلق دنیایی جدید را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند. در واقع نویسندگان با استفاده از کلمات مناسب و تاثیرگذار، داستان را در ذهن خواننده مجسم می‌کنند و با ایجاد این تصاویر ذهنی، داستان را قابل‌درک‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌کنند. به عنوان مثال به عبارات زیر دقت کنید:

  • slabs of chocolate به معنای تکه‌های ضخیم شکلات
  • munching greedily به معنای جویدن با حرص
  • his mouth watering like mad: به معنای دهانش مثل دیوانه آب می‌انداخت

روشن است که معنای لغوی و تحت‌اللفظی هیچ‌یک از این عبارات، مدنظر نویسنده کتاب نیست. بلکه هدف نویسنده این بوده که با این کلمات، حس و حال داستان را به خواننده منتقل کند و به همذات‌پنداری او با شخصیت اصلی کتاب کمک ‌کند.

از این رو مترجم نیز به جای ترجمه تحت‌اللفظی این قبیل واژگان، باید حسابی خلاقیت به خرج دهد و با انتخاب معادل‌های مناسب، به متن رنگ و لعاب بدهد. اصلا شاید این هم نوعی وفاداری به متن اصلی باشد!

عبارت slabs of chocolate حجم زیاد و وسوسه‌انگیز شکلات‌های پشت ویترین را به تصویر می‌کشد و می‌تواند «کوه شکلات‌ها» ترجمه شود. عبارت munching greedily تنها عمل جویدن را توصیف نمی‌کند، بلکه به ولع و اشتهای کودکان نیز اشاره دارد. بنابراین مترجم زهره مستی، این عبارت را خیلی خوب و دقیق ترجمه کرده:

دولپی با ملچ و ملوچ می‌خوردند.

عبارت his mouth watering like mad نیز کنایه از اشتیاق و خواستن شدید چیزی است و می‌تواند به یکی از صورت‌های زیر ترجمه شود:

  • آب از لب و لوچه‌اش راه می‌افتاد.
  • دهانش آب می‌افتاد.
  • آب دهانش راه می افتاد.
  • آب دهانش بی‌اختیار راه می‌افتاد.

بازی با زمان‌ها و نشان دادن سیر روایی داستان

استفاده از زمان‌های مختلف، نقش مهمی در روایت صحیح وقایع و نشان دادن ترتیب وقوع آن‌ها دارد. به عنوان مثال، استفاده از گذشته ساده (Charlie could see) برای توصیف اتفاقات معمول و استفاده از گذشته استمراری (other children taking) برای توصیف اتفاقات در حال انجام، به خواننده کمک می‌کند تا در ذهن خود تصویر واضحی از صحنه داستان ایجاد کند.

در ترجمه متون تخصصی نیز حفظ زمان‌ افعال و انتقال صحیح آن‌ها به زبان مقصد، از اهمیت بالایی برخوردار است. و چه‌قدر خوب که تقریبا برای تمامی زمان‌ها فعل در زبان انگلیسی، معادل فارسی دقیقی داریم! به مثال‌های زیر توجه کنید:

She was walking when it started to rain.

وقتی در حال قدم زدن بود، بارون شروع به باریدن کرد.

ترجمه دقیق زمان فعل‌های این جمله به مخاطب نشان می‌دهد که: ابتدا او قدم زدن را شروع کرد بود و بعد از مدتی باران گرفت.

He had finished his work before they arrived.

او قبل از رسیدن آن‌ها، کارش را تمام کرده بود.

این جمله نیز درباره دو عمل که هر دو در گذشته اتفاق افتاده‌اند حرف می‌زند و با استفاده از زمان گذشته بعید و گذشته ساده، ترتیب وقوع این دو عمل را نشان می‌دهد.

تشبیه و استعاره؛ رنگ و لعاب زبان برای افزایش جذابیت داستان

تشبیه و استعاره، ابزارهای قدرتمندی هستند که به نویسنده کمک می‌کنند تا مفاهیم پیچیده را به زبان ساده و قابل فهم بیان کند. در متن کتاب نیز نویسنده با نوشتن عبارت “treasure it as though it were a bar of solid gold” شکلات را به طلا تشبیه کرده و ارزش فوق‌العاده شکلات برای چارلی را به زیبایی به تصویر کشیده. البته این عبارت نکاتی دیگری را نیز در دل خود جا داده است.

  • اینجا treasure به عنوان فعل و به معنای «ارزش قائل شدن برای چیزی» یا «گرامی داشتن چیزی» است.
  • as though یک عبارت ربطی یا conjunction است که برای مقایسه بین دو چیز استفاده می‌شود. «انگار که»، «گویی که» و «طوری که» نیز معادل‌های فارسی این عبارت هستند.
  • ضمیر جمله it و سوم شخص مفرد است و انتظار داریم که همراه با فعل was بیاید. ولی از آن جایی که این تشبیه فرضی و غیرواقعی است، از شکل التزامی افعال to be یعنی were استفاده شده است. (حالت التزامی برای بیان موقعیت‌های فرضی، غیر واقعی، آرزوها، پیشنهادات و دستورات استفاده می‌شود.)

معادل‌یابی فرهنگی؛ برای پل زدن بین دو دنیای بیگانه

معادل‌یابی فرهنگی، یکی از مهم‌ترین وظایف مترجم است و مستقیما روی میزان درک خواننده از منظور نویسنده تاثیر دارد. به عنوان مثال در این قسمت از متن کتاب چارلی و کارخانه شکلات‌سازی از عبارت sixpenny bar استفاده شده است. حال آن که مخاطب فارسی زبان، درک درستی از واحد پول پنی ندارد و پیام نویسنده را دریافت نمی‌کند. پس اگر به جای ترجمه تحت‌اللفظی، از معادل‌هایی مثل شکلات ارزان‌قیمت استفاده کنیم، حق مترجمی را در حق خواننده تمام می‌کنیم!

استفاده از ساختارهای تاکیدی

فرض کنید که می‌خواهید بر یک عمل یا اتفاق خاص تأکید کنید. در زبان انگلیسی، یکی از راه‌های انجام این کار، استفاده از فعل کمکی do (یا اشکال گذشته آن یعنی did) قبل از فعل اصلی است. این ساختار، به جمله حالتی تأکیدی می‌بخشد و توجه مخاطب را به عملی خاص جلب می‌کند. در جمله زیر:

Only once a year, on his birthday, did Charlie Bucket ever get to taste a bit of chocolate

نویسنده می‌خواهد تأکید کند که چارلی فقط سالی یک بار آن هم در روز تولدش فرصت چشیدن شکلات را پیدا می‌کرد. اگر did را حذف کنیم، جمله همچنان از نظر گرامری صحیح خواهد بود اما با این کار، تاکید موجود در جمله از بین می‌رود.

مطالب مرتبط:

someone یا somebody؟ برای ترجمه مقاله از کدام یک استفاده کنیم؟

سخن پایانی

حال یک بار دیگر گزیده متن زبان اصلی و ترجمه‌های مختلف این کتاب را بخوانید و بگویید که ترجمه کدام مترجم بهتر است؟ حتی شاید بهتر باشد خودتان هم نکاتی را از دل این ترجمه‌ها بیرون بکشید و در کامنت‌ها با دوستان مترجم‌تان به اشتراک بگذارید!

برای پیوستن به تیم ترجمه و تولید محتوای ترجمیک، رزومه خود را به صفحه استخدام مترجم کتاب و مقاله ارسال و در آزمون‌ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.