ترجمه مهم‌ترین واژگان کاربردی در ترجمه متون تجاری

۳۰ اصطلاح و لغت پرکاربرد در ترجمه متون تجاری

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در جمعی باشید که شغل یا کاری متفاوت از شما دارند. هنگام مکالمه آنان پیرامون شغل‌هایشان، طبیعی است که تعدادی زیادی اصطلاح و لغت به کار ببرند که شما تا به حال نشنیده‌اید یا معنای آن‌ها را نمی‌دانید. در ترجمه تخصصی هم چنین چیزی وجود دارد.

هرکسی که حتی اندکی با فرایند ترجمه آشناست، اهمیت دانستن لغات تخصصی را می‌داند. هر صنف و زمینه‌ای اصطلاحات و لغاتی منحصر به خود دارد که مترجم باید آن‌ها را بشناسد. تجارت هم از این قاعده مستثنی نیست و اصطلاحات و لغات تخصصی خود را دارد. اگر این کلمات، درست ترجمه نشوند، ممکن است که جمله معنی ندهد یا قابل فهم نباشد. بنابراین بسیار مهم است است که آن‌ها را بشناسیم.

در این مقاله ما ۳۰ اصطلاح و لغت کاربردی در متون و مکاتبات تجاری را برای شما به همراه توضیح، معنی و مثال در یک لیست ذکر کرده‌ایم. بنابراین برای دانستن این لغات و اصطلاحات کاربردی در ادامه این مقاله وبلاگ ترجمیک با ما همراه باشید.

مطالب مرتبط:

۲۵+ اصطلاح انگلیسی پرکاربرد در ترجمه مقالات علمی

اصطلاحات پرکاربرد در ترجمه مکاتبات تجاری

لغت Acquisition

کلمه Acquisition را وقتی به کار می‌بریم که اشاره به خریدن دارایی، منابع و … شرکت دیگری داشته باشیم، فارغ از اینکه کل آن را یا بخشی از آن را می‌خریم. هدف از Acquisition گسترش سهام شرکت است.

معنی: خریدن دارایی یا منابع شرکت دیگر برای رشد و گسترش سهام

مثال:

The big company’s newest acquisition is a small chain of clothing stores.

ترجمه:

جدیدترین تملیک شرکت بزرگ، یک مجوعه کوچک فروشگاه‌های زنجیره‌ای لباس است.

اصطلاح Advertising

کلمه Advertising به معنای تبلیغ کردن نام تجاری یا برند (Brand)، خدمات، محصول و … برای جلب توجه مشتریان و افزایش فروش است.

معنی: تبلیغ کردن، تبلیغات

مثال:

The company needs to expand its advertising on social media.

ترجمه:

شرکت باید تبلیغاتش را در فضای مجازی گسترش دهد.

مطالب مرتبط:

بررسی تفاوت law و rule در ترجمه متون

لغت Agenda

کلمه Agenda به لیستی از مباحثی که باید در یک جلسه مطرح شوند، اشاره دارد.

معنی: دستور جلسه، دستور کار

مثال:

The company’s CEO prepared the agenda for the big meeting tomorrow.

ترجمه:

مدیر عامل شرکت دستور جلسه ‌را برای جلسه مهم فردا را آماده کرد.

کلمه Agenda به لیستی از مباحثی که باید در یک جلسه مطرح شوند، اشاره دارد.
کلمه Agenda به لیستی از مباحثی که باید در یک جلسه مطرح شوند، اشاره دارد.

اصطلاح Figure Ballpark یا Ballpark number

هنگامی که حدود چیزی را محاسبه می‌کنیم، و یا آن را برآورد می‌کنیم، به آن ballpark number یا ballpark figure می‌گوییم.

معنی: برآورد

مثال:

We’ll have to go away and cost this carefully, but as a ballpark figure I’d say that it’ll be about two million dollars.

ترجمه:

باید این را دقیق محاسبه کنیم، اما به نظر من برآورد آن حدود دو میلیون دلار می‌شود.

اصطلاح B2B یا Business-To-Business

اصطلاح B2B، مخفف Business-to-Business، تراکنش‌ها، ارتباطات یا برخوردهای بین دو کسب و کار، بدون دخالت مستقیم مشتریان است.

معنی: تبادل، تجارت بنگاه به بنگاه

مثال:

The B2B sector experienced significant growth last year as the companies turned to each other to expand their businesses.

ترجمه:

سال گذشته، از آنجا که شرکت‌ها برای گسترش کسب و کارشان با یکدیگر کار کردند، بخش بنگاه به بنگاه رشد چشمگیری داشت.

اصطلاح B2C یا Business-To-Consume

اصطلاح B2C که مخفف Business-to-Consumer است ، به تراکنش‌ها، ارتباطات یا برخوردهای یک کسب و کار به طور مستقیم با مشتریان، اشاره دارد.

معنی: از تولید به مصرف

مثال:

The B2C company launched a new marketing campaign to attract more individual consumers.

ترجمه:

شرکتی که به شیوه تولید به مصرف کار می‌کند، برای جذب مصرف‌کنندگان بیشتر، یک کمپین تبلیغاتی جدید راه انداخت.

لغت Bankruptcy

کلمه Bankruptcy را زمانی به کار می‌بریم که بخواهیم اعلام ورشکستگی کنیم. برای اعلام ورشکستگی از اصطلاح File for bankruptcy استفاده می‌کنیم.

معنی: ورشکستگی، ورشکست شدن

مثال:

After years of financial mismanagement, the company filed for bankruptcy.

ترجمه:

پس از سال‌ها سؤ مدیریت، شرکت اعلام ورشکستگی کرد.

اصطلاح Brick-and-Mortar

به فروشگاه‌های حضوری و غیر آنلاین Brick-and-Mortar می‌گویند.

معنی: مغازه، فروشگاه

مثال:

Despite the rise of online shopping, many customers still prefer the experience of browsing in brick-and-mortar stores before buying something.

ترجمه:

با اینکه خرید آنلاین گسترده شده است، بسیاری از خریداران همچنان ترجیح می‌دهند که قبل از خرید، در مغازه‌ها و حضوری اجناس را ببینند.

اصطلاح Business Model

Business Model اساس و روش هر شرکت برای ارزش آفرینی، درآمدزایی، و حفظ بقای آن شرکت است. توجه داشته باشید که این اصطلاح با business plan به معنای طرح کسب و کار متفاوت است.

معنی: مدل کسب و کار

مثال:

Their startup adopted a freemium business model, offering basic services for free, while charging premium fees for advanced features.

ترجمه:

شرکت نوپای آن‌ها (استارتاپ، startup) مدل کسب و کار فریمیوم (رایگان پایه) را در پیش گرفته و خدمات اولیه را رایگان ارائه می‌دهد، در حالی که برای قابلیت‌های پیشرفته‌تر هزینه اشتراک می‌گیرد.

اصطلاح Business Plan

به برنامه‌ای که برای رسین به اهداف کسب کار تنظیم می‌شود، business plan می‌گویند.

معنی: طرح کسب و کار

به برنامه‌ای که برای رسین به اهداف کسب کار تنظیم می‌شود، business plan می‌گویند.
به برنامه‌ای که برای رسین به اهداف کسب کار تنظیم می‌شود، business plan می‌گویند.

مثال:

The local bookstore had to change its business plan to prevent bankruptcy.

ترجمه:

کتاب‌فروشی محلی مجبور شد تا برای جلوگیری از ورشکستگی، طرح کسب و کارش را عوض کند.

لغت Contract

Contract یک توافق قانونی بین ۲ نفر (شرکت) یا بیشتر است.

معنی: قرارداد

مثال:

The architect and the client drafted a detailed contract.

ترجمه:

معمار و مشتری یک قرارداد با جزئیات بستند.

مطالب مرتبط:

۴+ دوره رایگان آموزش نگارش آکادمیک انگلیسی

لغت Corporate

کلمه corporate به تمامی فعالیت‌ها، ساختارها یا ویژگی‌های مرتبط با شرکت‌های بزرگ گفته می‌شود. به طور مثال، سلسه مراتب سازمانی، مدیریت و تصمیم‌گیری ازموارد corporate هستند.

معنی: شخصیت حقوقی، شرکت سهامی، شرکتی

مثال:

The corporate board met to discuss the company’s future goals.

ترجمه:

هیئت مدیره شرکت برای صحبت کردن درباره اهداف آینده‌ آن به جلسه رفتند.

اصطلاح E-commerce

این اصطلاح مخفف Electronic Commerce است و به خرید و فروش آنلاین، به ویژه از طریق وب‌سایت‌ها، اشاره دارد.

معنی: تجارت الکترونیک

مثال:

The company expanded its sales by launching an e-commerce platform.

ترجمه:

شرکت با راه اندازی سکو (platform) تجارت الکترونیک، فروش خود را افزایش داد.

لغت Entrepreneur

به کسی که یک کسب و کار راه‌اندازی می‌کند entrepreneur می‌گویند.

معنی: کارآفرین

مثال:

The young entrepreneur launched his first company age 12 and has earned over 40,000.

ترجمه:

کارآفرین جوان اولین شرکت خود را در ۱۲ سالگی راه‌اندازی کرد و تاکنکون بیش از ۴۰٫۰۰۰ دلار درآمد داشته است.

اصطلاح HR یا Human Resources

HR ،مخفف human resources، بخشی از شرکت است که مسئولیت مدیریت موارد و مشکلات مرتبط با کارکنان و کارمندان را به عهده دارد.

معنی: منابع انسانی

مثال:

The HR department implemented a new health program for the employees.

ترجمه:

بخش منابع انسانی، یک برنامه سلامت جدید برای کارکنان تدارک دید.

مطالب مرتبط:

۲۰+ وب‌سایت کاربردی برای مترجمان

اصطلاح IPO یا Initial Public Offering

IPO که مخفف Initial Public Offering است، به فرایندی که یک شرکت خصوصی در آن برای اولین بار سهام خود را برای خرید عمومی می‌گذارد، می‌گویند.

معنی: عرضه اولیه سهام

مثال:

The startup announced an IPO to show its intention to offer shares of the company to the public for the first time.

ترجمه:

شرکت تازه تأسیس اعلامِ عرضه اولیه سهام کرد که نشان بدهد، برای اولین بار قصد ارائه سهام شرکت به عموم را دارد.

لغت Invoice

Invoice برگه‌ای است که فروشنده به خریدار می‌‌دهد. در این برگه لیست اقلام یا خدمات ارائه شده به همراه تعداد، قیمت، و شرایط پرداخت ثبت شده است. این برگه به خریدار می‌گوید که مقدار هزینه‌ای که باید پرداخت کند چقدر است.

معنی: پیش فاکتور

مثال:

Upon completion of the project, the contractor submitted an invoice to the client.

ترجمه: با رسیدن پایان پروژه، فروشنده پیش فاکتور را به خریدار داد.

اصطلاح KPI یا Key Performance Indicator

KPI، مخفف Key performance indicator، که یک متغیر قابل اندازه‌گیری است، عملکرد یک کسب و کار یا فعالیت‌های خاص آن را نشان می‌دهد.

معنی: شاخص عملکرد کلیدی

مثال:

The management team closely monitored KPIs such as customer satisfaction scores.

ترجمه:

تیم مدیریت با دقت شاخص‌های عملکرد کلیدی‌، مانند میزان رضایت مشتریان، را بررسی کرد.

لغت Networking

Networking زمانی است که با دیگر نهادها، شرکت‌ها و افراد به ساخت و حفظ روابط، برای سود دو جانبه، می‌پردازیم.

معنی: شبکه سازی

مثال:

Attending industry conferences and events provides us with valuable networking opportunities.

ترجمه:

حضور در کنفرانس‌های صنعتی و رویداد‌ها فرصت‌های با ارزشی برای شبکه سازی، برای ما فراهم می‌کند.

لغت Negotiation

Negotiation بحث در مورد شرایط برای یک توافقنامه بین دو یا چند نفر (شرکت) است.

معنی: مذاکره، مذاکره کردن

مثال:

During the negotiation over the contract terms, they hashed out the details of the contract over a cup of coffee.

ترجمه:

هنگام مذاکره، در مورد جزئیات قرارداد در حین نوشیدن قهوه، به طور مفصل بحث کردند.

لغت Outsourcing

Outsourcing هنگامی است که کار یا وظیفه‌ای را به فرد یا شرکت دیگری واگذار می‌کنیم.

معنی: برون‌سپاری

مثال:

They decided to outsource the graphic design work to a freelancer.

ترجمه:

آن‌ها تصمیم گرفتند که کار طراحی گرافیک را به یک فریلنسر برون‌سپاری کنند.

اصطلاح Product Launch

هنگامی که یک محصول جدید را معرفی می‌کنیم به اصطلاح product launch کرده‌ایم.

معنی: معرفی محصول

مثال:

The company’s product launch drew attention from customers worldwide.

ترجمه:

معرفی محصول جدید شرکت، در سراسر دنیا توجه‌ها را به خود جلب کرد.

لغت Profit

سودی که در اثر کسب و کار به دست‌آوریم، profit است.

معنی: سود

After careful planning and hard work, our company was able to increase the profit by 20% compared to last year.

ترجمه:

با برنامه‌ریزی دقیق و سختکوشی، شرکت ما موفق شد نسبت به سال گذاشته ۲۰ درصد افزایش سود داشته باشد.

لغت Recruitment

Recruitment فرایند گشتن به دنبال افراد متخصص برای استخدام است.

معنی: جذب نیرو، استخدام

مثال:

The company is currently in the process of recruitment of a secretary.

ترجمه:

در حال حاضر، شرکت مشغول جذب یک نیروی منشی است.

لغت Revenue

به تمامی پولی که یک شرکت از ارائه و فروش خدمات یا محصولات خود در می‌آورد، revenue می‌گویند.

معنی: درآمد

The local bookstore’s revenue increased after they started hosting community events.

ترجمه:

درآمد کتاب‌فروشی محلی بعد از اینکه شروع به میزبانی رویدادهای اجتماعی کرد، افزایش یافت.

اصطلاح ROI یا Return on Investment

ROI،مخفف Return of investment، شاخصی است که با آن سوددهی یک سرمایه‌گذاری را نسبت به هزینه آن، حساب می‌کنند. در واقع، هنگامی که سرمایه‌گذاری می‌کنیم، میزان سود احتمالی را با این شاخص می‌سنجیم.

معنی: نرخ بازگشت سرمایه

مثال:

Investing in employee training programs resulted in a significant increase in productivity and a positive return on investment (ROI) for the company.

ترجمه:

سزمایه‌گذاری در برنامه‌های آموزشی برای کارمندان، باعث افزایش چشم‌گیر بازدهی و نرخ بازگشت سرمایه‌ (ROI) شرکت شد.

اصطلاح Risk Management

مدیریت ریسک یا مدیریت خطر شامل پیدا کردن، ارزیابی کردن، اولیت بندی کردن، و حذف کردن خطرات یا همان ریسک‌های احتمالی که بر شرکت و اهداف آن اثر می‌گذارند، است.

معنی: مدیریت خطر، مدیریت ریسک

مثال:

Without a risk management team, the company coulf face serious downfalls.

ترجمه:

بدون تیم مدیریت ریسک، ممکن است شرکت با شکست‌های جدی مواجه شود.

لغت Stakeholder

به هر فرد، سازمان یا گروهی که نقشی در شرکت یا پروژه‌ای دارد، و از آن نفع می‌برد stakeholder می‌گویند.

معنی: ذینفع

مثال:

The board of directors carefully considered the interests of all stakeholders before making a decision.

معنی:

هیئت مدیره منفعت تمامی ذینفعان را قبل از تصمیم‌گیری، در نظر گرفت.

اصطلاح Strategic Planning

به فرایند هدف گذاری بلند مدت برای سامان‌دهی و تنظیم راهبردها برای رسیدن به آن اهداف، strategic planning می‌گویند.

معنی: برنامه‌ریزی راهبردی

The company’s success can be attributed to its rigorous strategic planning process, which aligns short-term objectives with long-term goals.

ترجمه:

موفقیت شرکت را می‌توان به فرایند سخت برنامه‌ریزی راهبردی آن که اهداف کوتاه و بلند مدت را کنار هم قرار می‌دهد، نسبت داد.

اصطلاح To Corner the Market

این اصطلاح زمانی به کار می‌رود که بخواهیم از کنترل تعداد زیادی محصول صحبت کنیم؛ آنقدر زیاد که قیمت بازار را بتوانیم بت خواست خودمان تغییر دهیم. یا تنهاکسی باشیم که آن محصپل را عرضه می‌کند.

مثال:

 Intel has pretty much cornered the market of microprocessors for servers.

ترجمه:

شرکت اینتل کنترل بازار ریزپردازنده‌ها را در دست دارد.

مطالب مرتبط:

۵ روش کاربردی برای افزایش سرعت ترجمه

سخن پایانی

در ترجمه مقالات انگلیسی، یا هر زبان دیگری، ممکن به کلمات یا لغاتی برخورد کنیم که مختص به زمینه و موضوع ترجمه‌ی ما هستند. بنابراین باید بتوانیم آن‌ها را با توجه به موضوع ترجمه کنیم. این لغات و اصطلاحات تخصصی در هر متنی، مانند مکاتبات تجاری، دیده می‌شوند. به همین دلیل بسیاری افراد به مترجم حرفه‌ای مراجعه می‌کنند که ترجمه‌شان بدون ایراد باشد.

ما در ترجمیک با بهترین قیمت به ترجمه متون و مقالات مشغول هستیم. اگر شما هم به دنبال ترجمه‌ای حرفه‌ای و بی‌نقص هستید، ترجمیک آماده خدمت و کمک به شماست. برای اطلاع از هزینه ترجمه مقاله کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.