مقدمه: مطلب زیر، نوشته خانم نرگس رسولی از مترجمان محترم و متخصص فعال در ترجمیک است. از شما مخاطبان محترم میخواهیم ضمن مطالعه و ارائه بازخورد در خصوص سفارش جاری، در صورتی که مطالب مشابهی در زمینه آموزش ترجمه و به طور کلی مسائل مرتبط با ترجمه و مترجمان در نظر دارید، برای ما از طریق تیکت ارسال نمایید تا به نام شما منتشر شود.
واژگان جدیدی که وارد زبان انگلیسی میشوند طی فرآیندهایی به وجود میآیند که در اینجا به بررسی آنها میپردازیم:
۱/ ابداع (coinage): یعنی به وجود آوردن واژههایی که کاملاً جدیدند. مانند: .aspirin, nylon, Xerox, Kleenex
۲/ وامگیری (borrowing): یعنی گرفتن کلمههایی از زبانهای دیگر. مانند: piano از ایتالیایی، alcohol از عربی و yogurt از ترکی. یک نوع خاص از وامگیری، ترجمهی قرضی (loan translation) یا روگرفت و یا گرتهبرداری (calque) است. در این فرآیند، عناصر یک واژه، مستقیماً به زبان وامگیرنده، ترجمه میشوند. مانند عبارت فرانسوی un grate-ciel که ترجمهی تحتالفظی آن به انگلیسی a scrape-sky ( خراش آسمان) است و معمولاً برای اصطلاح انگلیسی skyscraper (آسمانخراش) به کار میرود.
۳/ ترکیب (compounding): بیشتر، ترکیب دو کلمه با یکدیگر است. مانندfingerprint, bookcase, textbook :.
۴/ ادغام (blending): بخش اول یک کلمه به بخش آخر کلمهی دیگر الحاق میشود. مانند:
smog = smoke + fog + lunch brunch = breakfast +hotel motel = motor.
۵/ اختصار (clipping): این فرآیند در گفتار غیررسمی و همچنین در زمانی به کار میرود که کلمهی دارای بیش از یک هجا، بهصورت کوتاهتری درمیآید. مانند: flu (influenza) ،ad (advertisement)، fan (fantastic)، prof (professor).
۶/ پسسازی (backformation): در این فرآیند،کلمهای از یک نوع (معمولاً اسم) با کاهش، به کلمهای دیگر از نوعی دیگر (معمولاً فعل) تبدیل میشود. مانند: edit (editor)، opt (option)، emote (emotion)، enthuse (enthusiasm).
۷/ تبدیل (conversion): وقتی یک اسم (بدون هیچ کاهشی) تبدیل به فعل میشود. نامهای دیگری که به این فرآیند داده شده، «تغییر مقولهی دستوری»، «انتقال نقش» و «اشتقاق صفر» است. مانند: paper، vacation، bottle و butter که بهجای فعل نیز به کار میروند. فرآیند تبدیل، در تبدیل فعل به اسم نیز دیده میشود. مانند فعلهای spy، guess و must که به اسمهای a must، a guess، a spy تبدیل میشوند. صفتهایی مثل nasty، crazy، total ، empty و dirty نیز ممکن است تبدیل به فعل شوند. مانند: total to، to empty و to dirty ؛ یا تبدیل به اسم شوند. مانند: a nasty و a crazy. گاهی صورتهای دیگری مثل up و down هم تبدیل به فعل میشوند. مانند They up the prices/ We down a few beers.
۸/ سرواژهها (acronyms): بعضی از کلمهها از اولین حروف مجموعهای از کلمههای دیگر تشکیل میشوند. این کلمهها، سرواژه نام دارند و اغلب، با حروف بزرگ نوشته میشوند. مانند: NATO، NASA وUNESCO. ولی میتوان آنها را با حروف کوچک نیز بهصورت کلمههای روزمره به کار برد، مانند radar (که معادل است با radio detecting and ranging).
۹/ اشتقاق (derivation): یعنی اضافهکردن وندها (پیشوندها) به ابتدا یا (پسوندها) به انتهای واژه. مانند واژهی mislead که دارای یک پیشوند و کلمهی disrespectful که دارای یک پیشوند و یک پسوند است.
۱۰/ فرآیندهای چندگانه: در ایجاد یک واژهی خاص، ممکن است بیش از یک فرآیند دخالت داشته باشد. مانند واژهی snowballed که نمونهای از فرآیند ترکیب است و دو واژهی snowو ballرا با هم ترکیب کرده و فرآیند تبدیل از آن یک فعل ساخته است.
۱۱/ لقب (eponyms): واژگان برگرفته از اسامی خاص. مانند: sandwich، boycott و .watt
۱۲/ اسم خودمانیسازی (hypocorism): فرآیند ساخت واژه که در آن یک واژهی طولانیتر با افزودن «y یا ie» در انتها و حذف قسمتی از آن کوتاهتر میشود و به یک بخش هجایی تبدیل میشود. مانند: television که تبدیل به telly میشود و یا moving picture که به movie تبدیل میشود. این فرآیند زیرمجموعهای از فرآیند clipping (اختصار) است.
۱۳/ گسترش معنایی (extension یا expansion): گسترش معنای جدید واژه است. مانند واژهی holiday که گسترهی معنایی holy و day است. و ممکن است نامهای تجاری را هم شامل شود، مانند: Kleenex. به این فرآیند گسترش استعاری نیز میگویند؛ از این جهت که بر اساس شباهت عینی، انتزاعی، معنایی یا کارکردی است. مثلاً وقتی دوچرخه وارد کشور شد، زین، رکاب و سپر را از حوزههای دیگری چون اسبسواری و جنگ برای اشاره به اجزای تشکیلدهندهی آن گسترش معنایی دادند. بال پرنده را برای بال هواپیما نیز به کار بردند و سپر و رکاب را به اتومبیل و اتوبوس ربط دادند.
۱۴/ تخصیص معنایی (narrowing): مانند واژهی دکتر؛ به معنای فردی که دکترا در هر رشتهای داشته باشد و امروزه به پزشک اطلاق میشود. این فرآیند، در مورد محصولات جدید نیز ممکن است به کار رود. مانند: Camel cigarettes.
۱۵/ پست کردن معنایی واژه (pejoration): این فرآیند، منجر به بدتر شدن معنای واژه میشود و بُعد منفی واژه را بیشتر میکند. مانند واژهی idiot که در ابتدا فقط به معنای نادان به کار میرفته است، ولی اکنون به معانی زیادی به کار میرود. این فرآیند هم شامل narrowingمیشود و هم expansion است. یعنی واژهای که معنی منفیتری به واژه داده است، گسترش بیشتری هم از نظر معنایی پیدا میکند.
۱۶/ بهبود معنایی واژه (amelioration یا elevation): این فرآیند، معنای بهتر و والاتری به واژه میدهد. مانند واژهی greatکه علاوه بر معنای بزرگ، به معنای شگفتآور نیز خواهد بود. در این فرآیند نیز هر دو فرآیند گسترش معنایی و تخصیص معنایی به کار میرود.
۱۷/ تغییر جانبی (lateral shift): تغییر معنایی واژه است که هم شامل فرآیند گسترش معنایی و هم تخصیص معنایی میشود که در آن اثری از فرآیند پستکردن یا بهترکردن واژه نیست. مانند واژهی harvest که معنای آن به پاییز تغییر پیدا کرده و deer که به معنای حیوان به کار میرود.
۱۸/ حُسن تعبیر (euphemism): این فرآیند بر واژههای ناخوشایند یا تابوها اِعمال میشود. مانند واژهی toilet facilityکه بهجای bathroom به کار میرود.
۱۹/ دوشاخگی (bifurcation): هادسن (۲۰۰۰، صفحه ۲۶۲) معتقد است که دوشاخگی، فرآیندی است که طی آن از یک واژه یا تکواژ، دو صورت جدید که هر یک تلفظ و معنی متفاوتی دارند، ایجاد میشود. دوشاخگی نوعی تحدید معنایی است، زیرا معنای گستردهتر اولیه در یکی از دو صورت جدید باقی میماند. مانند hangedو hungکه hanged به فعل دارزدن برمیگردد و hung که معنای عمومیتری دارد، در معنای آویزانکردن به کار میرود. و یا واژهی some که صورت بیتکیهی آن به حرف تعریف نکرهی جمع اشاره دارد و صورت تکیهدار آن به معنی «خاص» است که موجب تغییر معنا خواهد شد.
۲۰/ قیاس (analogy): فرآیندی است که طی آن واژگان جدید به نحوی مشابه با واژهی موجود، ساخته میشوند. مانند: yuppi که بهواسطهی فرآیند قیاس و بنا به شباهت آن با واژهی قدیمی hippi و yippi ساخته شده است.
با توجه به وجود این فرآیندها در زبان انگلیسی، میتوان معادل مناسبی برای بسیاری از واژگان ناآشنا در متن پیدا کرد.
منابع:
Newmark, P. (1988). A Textbook of Translation. Prentice Hall.
Yule, G. (2006). The Study of Language (3 ed.). Cambridge University Press.
جم، بشیر. تعامل واجشناسی و معناشناسی از منظر نظریهی بهینگی، پژوهشهای زبانی، سال نهم، شماره دوم (پاییز و زمستان ۱۳۹۷)، صص ۸۷-۶۷٫
صفرپور، احسان و آشوری، مریم. واژه شناسی. مدرسان شریف.
قربانزاده، ملیحه و مصلی، سمیرا. (۱۳۹۰). آیین نگارش و دستور زبان فارسی. پارسه.
مرادخان، دنیس. (۱۳۸۹). liguistics. پارسه.
یول، جورج. (۱۳۷۴). نگاهی به زبان (یک بررسی زبانشناختی). (نسرین. حیدری، مترجم). تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).