ارسالی مترجمان: یک روش ساده برای یادگیری واژگان انگلیسی

مقدمه: مطلب زیر، نوشته آقای حمید بیاتی از مترجمان محترم و متخصص فعال در ترجمیک است. از شما مخاطبان محترم می‌خواهیم ضمن مطالعه و ارائه بازخورد در خصوص سفارش جاری، در صورتی که مطالب مشابهی در زمینه آموزش ترجمه و به طور کلی مسائل مرتبط با ترجمه و مترجمان در نظر دارید، برای ما از طریق تیکت ارسال نمایید تا به نام شما منتشر شود.


بسیاری از افراد دوست دارند زبان انگلیسی را بیاموزند و از آن در حرفه و ارتباطات خود از آن استفاده کنند. و به همین دلیل به دنبال روش‌هایی برای سهولت این فرآیند می‌گردند.

در رابطه با یادگیری و به‌ خاطرسپاری واژگان در زبان انگلیسی خواه ساده باشد یا پیچیده، می‌توان شیوه‌‌ای «در این خصوص شیوه‌های متعددی وجود دارد» را به‌هنگام خواندن، و انتقال واژگان به حافظه بلند مدت به کار برد؛ یعنی اینکه بتوان موقع خواندن یک واژه، بلافاصله معانی واژه را «که اغلب دارای معانی متفاوت و متعددی» هستند با استفاده از شیوه‌ای خاص به همراه دیگر ترکیب‌ها نظیر؛ حالت اسمی، فعلی، قیدی و … با ذکر مثال‌های متعدد و حتی با توجه به مترادف‌ها، متضادها و … به حافظه سپرد. در ادامه شما را با شیوه‌ای بسیار ساده و در عین حال بسیار کاربردی آشنا خواهم کرد:

وقتی می‌خواهید یک واژه را یاد بگیرید، ابتدا سعی کنید واژه را حروف چینی کنید؛ وقتی واژه‌ای «مثلا؛ Abhor» را می‌خوانید، تعداد حروف و خود حروف را در ذهن خود مجسم نموده و واژه مذکور را چندین مرتبه مادامی که روی کاغذی می نویسید معانی مختلف آن را نیز تکرار کنید. به عنوان مثال؛ همین واژه abhor «تلفظ واژه ab·​hor، به فارسی؛ اب هور» در حالت فعلی به معنای «تنفر داشتن»، «بیزار بودن»، «پرهیز کردن»، می باشد. اگر بخواهیم این واژه را به همراه معانی دیگر به حافظه بسپاریم در گام نخست باید تعداد حروف آن را شمارش، سپس حروف «به ترتیب حروف» واژه را در ذهن تجسم، کلمه، و معانی را تکرار کنیم، حروف را کنار هم بگذاریم و در نهایت مثال مجزایی برای هر کدام از معانی ذکر کنیم. مثال:

در حالت فعلی به معنای «تنفر داشتن»، «بیزار بودن»، و «پرهیز کردن».

In domestic politics, they abhor the exercise of real leadership because it disturbs the comfortable web of vested interests.

آن‌ها در سیاست‌های داخلی، از شیوه‌ی مدیریت واقعی اجتناب، «پرهیز» می‌کنند، چراکه؛ این امر موجب بروز اختلال در شبکه حساس منابع و منافع مطلق می‌شود.

He welcomes the English, but abhors the history.

او از انگلیسی خوشش می‌آید، در حالی که از تاریخ تنفر دارد.

I abhor my boss, he usually distinguishes among me and other personnel.

از رئیس خود بیزارم، وی معمولا بین من و دیگر کارکنان فرق می‌گذارد.

درواقع، در جمله اول برای جایگزینی فعلی به معنای «اجتناب و پرهیز نمودن» به‌جای واژه abhor، می‌توان از واژه‌ی دیگر همچون avoid استفاده نمود. و در جمله دوم می‌توان بجای کلمه abhor از کلمه hate استفاده نمود. چنین معادل‌هایی همان مترادف‌ها نامیده می‌شوند.

ترکیب اسمی همین واژه abhor، را می‌توان به abhorrence به معنای «نفرت و متنفر» اشاره نمود. به عنوان مثال:

I accept the present situation with abhorrence and reluctance.

وضع موجود را «به ناچار»، با اکراه، و «بیزاری»، نفرت می‌پذیرم.

در این مثال که کلمه reluctance به معنای «بااکراه، به ناچار» ترجمه شده است یکی از معانی دیگر این واژه همان «بیزاری، و تنفر» می‌باشد. یعنی این که هر دوی واژه‌ی abhorrence و reluctance با هم مترادف هستند.

بنابراین که هرگاه خواستیم واژه ای را یاد بگیریم و آن را به حافظه بلند مدت بسپاریم، سعی کنیم از این شیوه استفاده کنیم، یعنی واژه را با توجه به ترکیب‌های اسمی، فعلی، قیدی و … «مثلا abhor در حالت فعل به معنای «نفرت داشتن، بیزار بودن، پرهیز کردن» بکار می‌رود و در حالت اسمی abhorrence «متنفر، بیزاری» می‌باشد» یاد بگیریم و تعداد حروف آن را شمارش، حروف «به ترتیب حروف» واژه را در ذهن تجسم، کلمه و معانی را تکرار کنیم، حروف را کنار هم بگذاریم و در نهایت مثال‌های مجزایی برای هر یک از واژگان ذکر کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.