اگر کمی به نامههای اداری و به متنهای نوشته شده در مغازهها، تابلوها، اعلانها و پیامهای شبکههای مجازی دقت کنید، متوجه خواهید شد که برخی از فارسیزبانان با برخی از فعلها مشکل دارند و از آنها خوششان نمیآید. این تنفر به حدی رسیده است که برای نشان دادن آن، فعلهای کاملاً جدید و بی معنا ساختهایم.
البته برخی از این فعلها در گذشته دور رواج داشتهاند و در حال حاضر منسوخ شدهاند. یعنی ممکن است بسیاری از این فعلهای مطرح شده در این مطلب را در ادبیات منثور و منظوم فارسی بیابید؛ اما این دلیلی نیست تا آنها را در متنهای روزمره خود استفاده کنید.
این مطلب از سایت ترجمه تخصصی ترجمیک به بررسی برخی از فعلهای نادرست در زبان فارسی اختصاص دارد.
مطالب مرتبط:
صفر تا صد شکستهنویسی | بایدها و نبایدهای استفاده از زبان گفتاری
در این مطلب خواهید خواند:
سرآغاز استفاده از فعلهای تقریباً غلط
زبان فارسی سه دوره خط نوشتاری پهلوی، فارسی میانه و فارسی دری را پشت سر گذاشته است. زمانی خط نوشتاری در ایران خط میخی بود. با ورود اسلام، ایرانیان با خط عربی آشنا شدند و از این خط برای نگارش استفاده کردند.
در عصر قاجار و پهلوی، با متحول شدن کشور از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و به وجود آمدن ادارههای دولتی، نثری به عنوان نثر منشیانه در بین مردم عادی رواج یافت.
این نوع از نثر و نوشتار ممکن است حتی برای دورههای پیش از قاجاریه مثل صفویه باشد. اما در دوره قاجار و پهلوی، با گسترش تعداد کارمندان و منشیان دولت، این نوع از نوشتار بسیار رواج پیدا کرد.
دلیل به وجود آمدن این نوع از نثر در بین مردم عادی این بود که در آن زمان و با شروع تأسیس ادارههای مختلف، قدرت بخشهای مختلف جامعه در اختیار این ادارهها و ارگانها قرار میگرفت. کارمندان و منشیان این ادارهها برای این که به صورت تصنعی، تفاوتی بین خود و عامه مردم قائل شوند، به صورت تدریجی نوعی از نوشتار را باب کردند. این نوع از زبان، به طور کلی در گفتار زبان فارسی رایج نبود و کاملاً ساختگی بود.
با تأسیس فرهنگستان و افزایش ارتباط کشور با جهان، این نوع از نوشتار رفتهرفته کمرنگتر شد. اما باز هم هنوز در برخی از بخشهای جامعه با این مشکل مواجه هستیم. البته در برخی از موارد هم، شاعر یا نویسنده ادبی که دورههای قبل میزیسته، برای زیبا کردن متن از لحاظ صوری و زبانی، از روی عمد از فعلهای کمکاربرد و قدیمی استفاده میکرده است.
در ادامه به برخی از فعلهای غلط و رایج در نوشتار فارسی میپردازیم. یکی از وظایف ما به عنوان فارسی زبان این است که در جهت بهبود هر چه بیشتر زبان مادریمان قدم برداریم.
میباشد از ریشه غلط است
میباشد در زبان فارسی از مصدر «باشیدن» گرفته شده است. همین مصدر باشیدن از فعل بودن گرفته شده است.
علامه دهخدا:
«فعل دعایی «باشد» از مصدر «بودن» است و بهمعنای: شاید. کاش. کاشکی. امید است. بُوَد»
حافظ:
کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز «باشد» که باز بینیم دیدار آشنا را
برخی از زبان شناسان می گویند که چون مصدر «باشیدن» از ریشه اصلی فعل نیست، استمرار بخشیدن به آن با «می» از ریشه غلط است.
صائب تبریزی:
موشکافی هنر «نمیباشد» چشم از عیب دوختن هنر است
پس چرا صائب تبریزی از «میباشد» استفاده کرده است؟
دیدگاه ابوالحسن نجفی درباره فعل «میباشد»
پاسخ ابوالحسن نجفی، زبان شناس و مترجم بزرگ کشور را در اینباره بخوانید:
«بعضی از فضلا معتقدند که در نوشتههای معتبر فارسی هرگز میباشد به جای است به کار نرفته است و بنابراین، استعمال آن غلط است. این حکم درست نیست. البته موارد استعمال میباشد به نسبت است بسیار اندک است ولی بزرگان شعر و نثر فارسی گاه گاه آن را به جای این بکار بردهاند.
با این همه به دو دلیل بهتر است که از استعمال میباشد به جای است خودداری شود:
اولاً) میباشد و دیگر صیغههای باشیدن در گفتار عادی مردم رایج نیست و البته زبان نوشتار، خاصه در مواردی که با مصطلحات علمی و فنی و مفاهیم تخیلی و استعاری سر و کار ندارد، هر چه به زبان روزمره نزدیکتر باشد بهتر است (حتی میتوان گفت که یکی از وظایف اهل قلم این است که فاصله میان زبان گفتار و زبان نوشتار را تا جایی که لطمه به دقایق و ظرایف اندیشه نزند کمتر کنند).
ثانیاً) میباشد، به عنوان فعل اسنادی، هیچ فرقی با است ندارد و بنابراین نیازی نیست که جانشین آن شود مگر برای احتراز از تکرار ولی تکرار فعل را لزوماً نباید از عیوب نگارش دانست. وانگهی چه لزومی هست که مثلاً به جای این جمله: “خانه من در کوچه هفدهم است” بگوییم: “خانه من در کوچه هفدهم میباشد”؟»
در نتیجه هیچ منع موثقی برای استفاده از «میباشد» وجود ندارد و استفاده از این فعل در متنهای ادبی هم ایراد خاصی ندارد اما در نظر داشته باشید که طبق اصلی در زبان شناسی به اسم «کمکوشی»، گویشور و زبان شناس همواره در پی این است که عبارت و واژه کوتاه را جایگزین واژه بلند کند.
بنابراین، استفاده از «میباشد» در زبان نوشتاری روزمره و خارج از متنهای ادبی اصلاً توصیه نمیشود و میتوان گفت که این کار غلط است.
در نظر داشته باشید که استفاده از این فعل بسیار رایج است و حتی در رسانههای رسمی کشور از این فعل استفاده میشود؛ اما به کار بردن این فعل توسط رسانه و ارگانهای رسمی و دولتی کشور، دلیلی بر درست بودن و برتری داشتن آن نسب به «است» نیست.
در برخی موارد هم بعضی از افراد، پیرو استفاده از نثر منشیانه، برای اعتبار بخشیدن به متن خود و یا اظهار فضل جعلی و مصنوعی، به عمد از «میباشد» و فعلهای مشابه استفاده میکنند تا به این وسیله نوشتهشان معتبرتر به نظر بیاید. این نوع از کاربرد فعلهای غلط در متن از استفاده نادانسته آن بدتر و عجیبتر است.
نمونهای از استفاده نادرست از فعل «میباشد»
حتما شما هم این برچسب را در مترو، بانکها، ادارت دولتی و خصوصی و تمام مکانهای عمومی کشور دیدهاید.
حالا با دقت به این تصویر و معادل انگلیسی آن نگاه کنید:
CCTV in oppration
همان طور که میبینید، جامعه انگلیسی زبان، طبق قوانین زبان شناسی و دلایل دیگر، کل پیام ۷ کلمهای فارسی را در ۳ کلمه خلاصه کرده است.
حال که این نوشته به اندازه کافی طولانی و پر تکلف است، چرا باید با استفاده از فعل «میباشد» آن را طولانیتر و دشوارتر کنیم. مگر قرار بر این نیست که این یک تابلو و اعلان هشداری باشد تا خواننده آن را به سرعت بخواند و متوجه پیام آن شود؟ پس چرا با به کار بردن ۷ واژه سختخوان، این اعلان را ناخوانا کردهایم؟
به علاوه این که در تابلوهای اعلانی ترجیح بر این است که نوشته کوتاهتر باشد تا قلم نوشته بزرگتر و خواناتر شود.
با این تفسیرها از این برچسب، آیا بهتر نیست حداقل به جای جمله فعلی از جمله «این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است». حالا اگر از جمله زیر استفاده کنیم چه؟
اینجا دوربین مداربسته دارد.
همانطور که میبینید این جمله کوتاهتر است و خواندن و تلفظ آن آسانتر است. ضمن این که از این جمله را در گفتار روزمره خود استفاده میکنیم.
ولی تاحالا دیدهاید مثلاً مکانیک خودرو به مشتری بگوید که «خودروی شما دچار نقص فنی در سیستم ترمز میباشد»؟
اگر به خاطر داشته باشید، شخصیت یاور طغرل در سریال طنز برره، یک نظامی در دوره رضا شاه پهلوی، به صورت طنزآمیز و اغراق آمیزی در گفتار خود از فعلهای «میباشد»، «میبایست»، «میگردد» و «مینماید» استفاده میکرد.
با توجه به این موارد، در جملات فارسی سعی کنید به جای «میباشد»، از «است» استفاده کنید.
رعایت قوانین این آموزشگاه الزامی میباشد.
رعایت قوانین این آموزشگاه الزامی است.
در ادامه از به بررسی خلاصهتری در استفاده از فعلهای دیگر میپردازیم.
استفاده غلط از فعلهای درست
میباشد از جمله فعلهایی در زبان فارسی است که ریشه مشخصی ندارد؛ اما برخی از فعلهای کهن زبان فارسی، امروزه به اشتباه در مفاهیم و حوزههای معنایی غلطی به کار برده میشود. در ادامه با این فعلها آشنا میشوید:
میگردد در این مواقع غلط است
فعل «میگردد» با مصدر «گردیدن» در فارسی رسمی و اداری بسیار کاربرد دارد. شاید تا به حال به معنای این فعل توجه نکرده باشید و آن را به کار برده باشید؛ اما استفاده از مصدر گردیدن در جملههایی که معنای «گشتن» نمیدهد، غلط است. برنامه درک بهتر، به مثالها دقت کنید:
نامهها به پیوست تقدیم شما میگردد.
نامه به پیوست تقدیم شما میشود.
در این مثال، میگردد برای مؤدبانه کردن جمله، به جای «میشود» به کار برده شده است که این نوع از استفاده از فعل کاملاً غلط است. استفاده درست از این فعل:
در تابستان، معمولاً پروانه خودرو با سرعت بیشتری میگردد.
نماییدن هم در جای درست به کار ببرید
مصدر «نماییدن» و فعلهای ساخته شده از ریشه آن نیز در برخی موارد به اشتباه به کار برده میشود.
«نماییدن» در لغت به معنای نشان دادن است. اما در بسیاری از مواقع، ما آن را به به جای مصدرهای «کردن» و «شدن» استفاده میکنیم.
لطفاً نامه را برای مدیر عامل ارسال نمایید.
لطفاً نامه را برای مدیر عامل ارسال کنید.
کاربرد درست از مصدر «نماییدن»:
آینه تمام زشتیها و پلیدیها را به شما مینماید.
میسازد به معنی کردن نیست
میسازد هم از ریشه مصدر «ساختن» میآید و به هیچ عنوان معنی مصدری «کردن و شدن» ندارد.
کتاب خواندن ذهن را روشن میسازد.
کتاب خواندن ذهن را روشن میکند.
سخنان صریح من او را پریشان ساخت.
سخنان صریح من او را پریشان کرد.
کلام آخر
برخی از افراد از روی ناآگاهی این مشکلات و ضعفها را نادیده میگیرند و یا آن را سادهانگاری میکنند. توجه داشته باشید که نگهداری و بهبود دائمی زبان فارسی یکی از وظایف تک تک ماست.
در نظر داشته باشید که این موارد ذکر شده در این مطلب، قطعیت دستوری ندارند و بسیاری از بزرگان ادبیات فارسی، از این فعلها به روشهای متفاوتی استفاده کردهاند. استفاده از فعلهای میباشد و … در ادبیات و متنهای علوم انسانی و کهن ایرادی ندارد؛ اما استفاده غلط از این فعلها، باعث دشوار شدن مطالعه نوشتهها و ایجاد شکافی بزرگ بین گفتار و نوشتار میشود.
در ترجمیک ما در حد توان خود سعی میکنیم از به کاربردن غلط این فعلها اجتناب کنیم و از نویسندگان و مترجمان هم درخواست میکنیم که پس از مطالعه این مطلب، استفاده درست از مصدرها و فعلها را در نظر بگیرند.
در آخر، در هیچ یک از مطالب وبلاگ ترجمیک، ما از شما درخواست نکردهایم که مطلب را برای دیگران به اشتراک بگذارید؛ اما به اشتراک گذاشتن این مطلب با دیگران و اطرافیان باعث بهبود زبان فارسی میشود.
اگر از این دست فعلها و موارد را میشناسید که در این مطلب به آنها اشاره شده است، لطفاً در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
ترجمیک یک موسسه ارائه خدمات زبانی است که خدماتی نظیر ترجمه تخصصی، ویرایش و تولید محتوا را با بهترین کیفیت به شما ارائه میدهد. برای ثبت سفارش و یا آشنایی با خدمات، به ترجمیک مراجعه کنید.
یکی از خدمات جدید ترجمیک، برگزاری دوره های آموزشی تخصصی در زمینههای مختلف است. یکی از دورههایی که معمولاً در دبستان ترجمیک برگزار میشود، دوره ویرایش و درست نویسی زبان فارسی است. برای آشنایی با دورهها و ثبت نام، به صفحه دبستان ترجمیک مراجعه کنید.
با سلام و احترام.
مطالب این پست بسیار کاربردی و مناسب هستند و باید با دیگران به اشتراک گذاشته شوند، اما اشتباه تایپی در آن زیاد است و یک مورد به نظرم ایراد دارد. در جایی از متن آمده است
“به کار برده می شود”
بهتر نیست بگوییم:
“به کار می رود.”
اگر امکان دارد پس از تصحیح دوباره پست شود تا به خود متن ایرادی وارد نباشد.
بکاررفتن و بکار برده شدن دیگرسانیِ معناییِ ریزی دارند و کاملا با هم یکی نیستند
چه خوب بود این مطلب. منم زیاد می باشد می بینیم تو گزارش همکاران خودم و حرص میخورم. الان با بان متن خیالم راحت شد حرص خوردنم بجاست 🙂
خوشحالیم که مفید بوده براتون.
در یکی از سایت ها از قول جناب دکتر ابوالحسن نجفی زبان شناس نقل شده که بزرگان نظم و نثر از این واژه استفاده کرده اند:
گر صحبت او خواهی از صحبتِ خود بگذر
با خویش چو باشم من، با یار «نمیباشم»
فیض کاشانی
چرا تازه «نمیباشی» ز الطافِ ربیعِ دل؟
چرا چون گل نمیخندی؟ چرا عنبر نمیسایی؟
مولوی
چون نزد تو ما ز جملۀ او باشیم
سودای تو میپزیم و خوش «میباشیم»
سنایی غزنوی
سخن بگوی چو من در سخن «نمیباشم»
که در حضورِ تو با خویشتن «نمیباشم»
اوحدی مراغه ای
به دیدارِ تو هستیم آرزومند
به گفتار تو «میباشیم» خرسند
سلمان ساوجی
ما چو در سایه الطافِ خدا «میباشیم»
هرچه پاشند به ما، ما به جهان میپاشیم
شاه نعمت ا… ولی
دل در دو جهان هیچ نخواهم بستن
با آنکه مرا خوش است خوش «میباشم»
عراقی
چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشه زیارت «میباشد»؛ بوعلی گفت: ما در خدمت «میباشیم»
اسرارالتوحید/ محمد بن منوّر
پای مردان را «نمیباشد» نگار
بلکه باشد غرقِ خون از نیشِ خار
عمان سامانی
روز و شب «میباشد» آن ساعت که همچون آفتاب
می نمایی روی و دیگر باز روزن میبَری
سعدی
مرا شکیب «نمیباشد» ای مسلمانان
ز روی خوب، لکم دینُکم ولی دینی
سعدی
ز حالِ بی خبرانت خبر «نمیباشد»
به کوی خسته دلانت گذر «نمیباشد»
خواجوی کرمانی
کسان گویند: هر جوینده ا ی یابنده «میباشد»
تو را میجویم و هرگز نمییابم چه حال است این؟
هلالی جغتایی
دلِ هر قطرهای دریای اسرارِ تو «میباشد»
حباب بی سر و پا هم هوادارِ تو «میباشد»
حزین لاهیجی
مرا به فقر و فنا افتخار «میباشد»
ز نامِ مُلکِ غنا، ننگ و عار «میباشد»
شمس مغربی
صبا را بر سرِ کویت توانایی چه «میباشد»؟
چمن را پیشِ رخسارِ تو رعنایی چه «میباشد»؟
سیدای نسفی
عاشق همه دم زار و حزین «میباشد»
سودازده و بی دل و دین «میباشد»
محمّد فضولی
به راز عشق، زبان در میان «نمیباشد»
زبان ببند که آنجا بیان «نمیباشد»
وحشی بافقی
ای دل به سفر چرا نبندی مفرش
کاندر حضَرَت عیش «نمیباشد» خوش؟
ابوالفرج رونی
به مکتب راهمی گیرد ز شوخی باز میدارد
«نمیباشند» بیجا خردسالان، دشمنِ عاشق
اسیر شهرستانی
موشکافی هنر «نمیباشد»
چشم از عیب دوختن هنر است
صائب
گُل به بویت گرچه «میباشد» «نمیباشد» بسی
مَه به رویت گرچهمی مانَدنمی مانَد تمام
محتشم کاشانی
بهتر آن باشد که چون مرغان ز دام
دور «میباشیم» از هم والسلام
عطار نیشابوری
بسیار عالی
چه اقدام ارزشمندی
درود بر شما دست اندرکاران ترجمیک
پایدار باشید
با سلام
به نظر می رسد دوستان این اشعار را برای تایید صحت «فعل می باشد» آورده اند. در حالی که در این اشعار به درست به کار رفته ولی دلیل بر صحت به کار بردن «می باشد» در کلام نیست.
مثلا در این شعر:
پای مردان را «نمیباشد» نگار
بلکه باشد غرقِ خون از نیشِ خار
نمی باشد در این شعر به معنای شایسته نیست آمده است.
اینکه میگید “باشد” از مصدر بودنه پس استمرار بخشیدن به اون با می غلطه رو درک نمیکنم. مگه دستور فعل مضارع استمراری می+بن مضارع+شناسه نیست ؟ چه ربطی به اینکه حالا مصدرش چیه داره. به هر حال فعل باشم باشی باشد … وجود داره. بن مضارعش هم باش میشه
به نظر میرسد درباره استفاده از فعل «میباشد» باید چنین جمعبندی کرد: گرچه ممکن است در زبان ادبی از این فعل استفاده شود و در جای خود اشتباه تلقی نشود، اما باید پذیرفت استفاده از این فعل در چارچوب زبان رایج و بهخصوص زبان علمی درست نیست و میبایست از آن پرهیز کرد.
ظاهرا شما از سعدی بیشتر ادبیات فارسی بلدید!
تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد
چو شمست خاطر رفتن به جز تنها نمیباشد
دو چشم از ناز در پیشت فراغ از حال درویشت
مگر کز خوبی خویشت نگه در ما نمیباشد
ملک یا چشمه نوری پری یا لعبت حوری
که بر گلبن گل سوری چنین زیبا نمیباشد
پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر
عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمیباشد
چو نتوان ساخت بی رویت بباید ساخت با خویت
که ما را از سر کویت سر دروا نمیباشد
مرو هر سوی و هر جاگه که مسکینان نیند آگه
نمیبیند کست ناگه که او شیدا نمیباشد
جهانی در پیت مفتون به جای آب گریان خون
عجب میدارم از هامون که چون دریا نمیباشد
همه شب میپزم سودا به بوی وعده فردا
شب سودای سعدی را مگر فردا نمیباشد
چرا بر خاک این منزل نگریم تا بگیرد گل
ولیکن با تو آهن دل دمم گیرا نمیباشد
عالی بود ممنون از شما
استفاده از فعل ساختن بجای کردن، از باب استعاره هست و در متونی که ظرفیت استعاره داشته باشه (مثل متون داستانی) به نظر مشکلی نداره.
با درود بر شما
بخش “زبان فارسی سه دوره خط نوشتاری پهلوی، فارسی میانه و فارسی دری را پشت سر گذاشته است. زمانی خط نوشتاری در ایران خط میخی بود. با ورود اسلام، ایرانیان با خط عربی آشنا شدند و از این خط برای نگارش استفاده کردند.” در ابتدای متن ایراد تاریخی محتوایی دارد.
وقتی اسلام وارد ایران شد، خط نوشتار میخی نبود بلکه خط پهلوی و الفبای دین دبیره بود. متون مربوط به آن دوره زند، پازند و پهلوی هستند.
سلام ممنون از مقاله ولی یک سخن اشتباه در اول آن گفتید و آن این بود که ایرانیان بعد از ورود اسلام با خط عربی آشنا شدند.
در جواب این حرف به نقل از استاد رکنالدین همایونفرخ – در کتاب سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان این مطلب را می آورم:
«اعراب خط نداشتهاند و خطی که از حِمیَر (یمن) و انبار (پیروز شاپور- الانبار کنونی در عراق) به حجاز رفته و در زمان ظهور اسلام نشر یافته، خط عربی نیست، بلکه زبان عربی به این خط نوشته میشده است. و چون آثار مخطوط در قرون اولیۀ اسلامی و پس از آن، به زبان عربی نوشته میشد، بنابراین خطی را که آن زبان بدان نگاشته شد و یا امروزه در هند و پاکستان متداول و مرسوم است، و در سابق نیز در کشور عثمانی رواج داشته، خط عربی نامیدهاند. اگرچه که اینکار نادرست است، زیرا زبان و خط دو مقولۀ جدا از هم میباشد. بنابراین این خط که از انبار (نَجد ایران) به حجاز رفته، یکی از خطوط متداول ایرانی بوده که با تحولاتی، برای نوشتن زبان عربی به کار رفته است … الفبای ایرانی در آغاز به صورت اَبجَد مُردّف بوده و خط لاتین هم که مأخوذ از خطوط کهن ایرانی است، هنوز بر همان ردیف اَبجد و هَوّز استوار است. تغییر شکل الفبای ایرانی به صورت کنونی، پس از اسلام روی داد، و آن چنین بود که شعوبیۀ ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبای پهلَوی کوشیده و حروف همسان را از نظر صوت و ردیف در کنار هم قرار دادند، تا فراگیری آن برای نوآموزان (اعراب)(۳) آسان باشد و نامش را الفبای پیرآموز گذاردند».
سلام
بلاخره چی شد ؟ می باشد را بنویسیم یا ننویسیم؟
متن یک چیز می گوید پیام ها چیز دیگر …
ظاهرا طرفداران می باشد آنقدر هستند که بتوانند جلوی ننوشتن «می باشد» بایستند…
البته در زبان فارسی از اینگونه انقورت های ادبی فراوان است مثلا ترکیب کلمه … یا مطول نویسی … یا ادغام فارسی با عربی … یا عاریه گرفتن واژه ها از زبان های دیگر… زبان فارسی چرا باید هم میخی باشد هم مغولی هم عربی هم فارسی هم انگلیسی هم فرانسوی هم اسپانیولی و هم ایتالیائی و هم چینی (لطفا دوستانی که اطلاع دارند در این رابطه نمونه هریک را بنویسند)
تازه الان زبان هوش مصنوعی هم اضافه شده است …. خدا به دادمان برسد
اضافه کنم فرهنگستان ادبیات فارسی هم داریم که کسی به حرفش گوش نمی دهد… تکلیفمان را روشن کنید