تفاوت لهجه و گویش

تفاوت زبان، گویش و لهجه چیست؟

اغلب و به ویژه در صنعت ترجمه مانند ترجمه تخصصی متون به زبان‌های مختلف، در مورد زبان‌ها سخن می‌گوییم. اما به ندرت قدری عقب‌تر می‌رویم و در مورد مفهوم بنیادین زبان به تفکر می‌پردازیم. امروز دقیقاً می‌خواهیم همین کار را انجام دهیم. از مهم‌ترین اصطلاحاتی که در مباحث زبان‌شناسی با آن رو به رو خواهید شد، زبان، گویش و لهجه است.

اما به راستی این سه مفهوم با هم چه تفاوت‌هایی دارند؟ در چه شرایطی به

در این مطلب، تفاوت‌های زبان و گویش را برای شما مشخص کرده‌ایم. برای آشنایی با تفاوت‌های این سه مفهوم در ادامه این مقاله وبلاگ ترجمیک همراه ما باشید.

مطالب مرتبط:

آشنایی با رشته زبان‌شناسی | بررسی بازار کار زبان‌شناسی

تعریفی ساده از زبان

چه طور می‌توانید مفهومی در برگیرنده مجموعه‌ای از مؤلفه‌های فرهنگی و زبان‌شناختی هم‌چون یک زبان را در کلیت خود تعریف کنید؟ در واقع چندین راه برای انجام این کار وجود دارد که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم.

  • زبان ابزاری برای ارتباطات انسانی است که به چه شکل شفاهی و چه به شکل نوشتاری، شامل به کارگیری واژگان به طریقی ساختارمند و متعارف است.
  • زبان یک نظام ارتباطی است که توسط یک کشور یا جامعه مشخص استفاده می‌شود.

این‌ها هردو تعاریفی کاملاً واضح‌اند. اما باز هم به نظر می‌رسد به طور دقیق بازتاب دهنده پیچیدگی‌های نحوه تفکر ما در مورد زبان است. برای مثال، می‌شود پرسید که در کدام نقطه یک زبان به یک گویش تبدیل می‌شود و برعکس؟

با وجود آن که هیچ تمایز مشخصی بین این دو وجود ندارد، اما این مشخصاً امکان‌پذیر است که شیوه‌هایی را بررسی کنیم که از طریق آن‌ها می‌توانیم بین زبان و گویش تمایزی قائل شویم.

تعریف گویش چیست؟

طبق تعریف واژه‌نامه‌ای، گویش «یک شکل خاص از زبان است که مختص یک منطقه یا یک گروه اجتماعی به خصوص است». این بدان معناست که می‌توانیم زبان را در جایگاه یک والد در نظر بگیریم که طیفی از گویش‌ها از آن ریشه می‌گیرند. این تعریف بر روی کاغذ راه بسیار خوبی برای بررسی تفاوت میان زبان و گویش است اما در دنیای واقعی تمایز بین این دو به‌سرعت شروع به محو شدن می‌کند.

لهجه را چگونه تعریف کنیم؟

وقتی در باب تنوعات زبان‌شناختی حرف می‌زنیم، جا دارد کمی هم از بحث اصلی منحرف شویم و لهجه‌ها را مورد بررسی قرار دهیم. لهجه نحوه تلفظ زبان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. لهجه در یک کشور تفاوت‌های بسیاری با هم دارد اما طبق یک قاعده عمومی، لهجه صرفاً با تلفظ ارتباط دارد.

 طبق یک قاعده عمومی، لهجه صرفاً با تلفظ ارتباط دارد.
لهجه در یک کشور تفاوت‌های بسیاری با هم دارد اما طبق یک قاعده عمومی، لهجه صرفاً با تلفظ ارتباط دارد.

وقتی در مناطق مختلف از کلمات متفاوتی برای توصیف موضوع مشترکی استفاده می‌کنند، این افراد را گویشورانی از گویش‌های مختلف در نظر می‌گیریم، به جای این که لهجه‌های متفاوتی را به آنان اختصاص دهیم.

گویش جوردی در انگلستان یک نمونه از این موضوع است. جوردی‌ها اهالی نیوکاسل و منطقه تینساید در شمال شرقی انگلستان‌اند. وجه شهرت آن‌ها الگوهای گفتاریِ متفاوتشان است – همان طور که یک ستاره موسیقی پاپ به نام شریل کول آن را به تصویر می‌کشد؛ کسی که لهجه جوردی‌اش آن قدر غلیظ بود که به علت ناتوانی همه همکارانش در فهم حرف‌هایش، از داوریِ نسخه آمریکاییِ ایکس فاکتور کنار گذاشته شد.

البته شیوه گفتار جوردی چیزی بیش از یک لهجه محلی است. این شیوه گفتاری یک گویش متمایز درون زبان انگلیسی است که کلمات خاص خودش را برای طیف وسیعی از موارد دارد. در این گویش به فعلِ «رفتن» Gone «گان» می‌گویند.

زبان در برابر گویش

وقتی مباحث را در عرصه دنیای واقعی بررسی می‌کنیم، دشواریِ تمایز قائل شدن بین یک زبان و یک گویش به این نکته بر می‌گردد که مرزهای بین این دو به طرز قابل توجهی مبهم‌اند. برای نمونه ما اسپانیایی و پرتغالی را دو زبان متمایز و مجزا در نظر می‌گیریم، در حالی که برای یک متکلم به زبان پرتغالی، خواندن یک روزنامه اسپانیایی کاری بسیار ساده است.

پس در حالی که انجام خدمات ترجمه زبان رسمی (یا شاید بهتر است بگوییم خدمات ترجمه گویشی رسمی) برای مقاصد تجاری قطعاً کاری مناسب و به‌جاست، درجه‌ای از فهم‌پذیری متقابل هم بین دو زبان وجود دارد که عملِ مکالمه روزمره را امکان‌پذیر می‌کند.

پس آیا باید اسپانیایی و پرتغالی را نه دو زبان مجزا، بلکه دو گویش در نظر بگیریم؟ بسیاری از کسانی که در اسپانیا و پرتغال زندگی می‌کنند قطعاً به این ادعا ایراد خواهند گرفت (به علاوه اغلب ساکنان آمریکای لاتین) اما این گفته از اساس صحیح است. اسپانیایی و پرتغالی هردو زبان‌های رومی هستند. آیا این‌ها هردو گویش‌هایی از زبان والدِ رومی به شمار می‌روند؟ اگر چنین باشد، آیا باید ایتالیایی، فرانسه و رومانیایی را هم با همین عنوان بخوانیم؟

وقتی می‌خواهیم تفاوت بین یک زبان و یک گویش را تعریف کنیم، توجه صرف به فهم‌پذیری متقابل یک نکته انحرافی است. ما انواع مختلف زبان انگلیسی را که در سراسر کره زمین به کار می‌رود، گویش‌هایی در نظر می‌گیریم که فهم‌پذیری متقابل دارند. یک انگلیسی زبان در آمریکای جنوبی می‌گوید howdy، در حالی که یک استرالیایی می‌گوید g’day و یک بریتانیایی می‌گوید hello اما هر سه این‌ها، علی رغم گویش‌ها و لهجه‌های متفاوتشان می‌توانند با هم مکالمه کنند.

البته فهم‌پذیری متقابل را می‌توان به کل زبان‌ها هم تعمیم داد. دانمارکی‌ها، سوئدی‌ها و نروژی‌ها قادرند به راحتی با هم حرف بزنند، علی رغم این که هر کدام به زبان متفاوتی سخن می‌گویند. این موضوع به این علت است که این سه زبان اسکاندیناویایی متقابلاً فهم‌پذیرند. بنابراین، آیا باید آن‌ها را به جای زبان، به عنوان گویش دسته‌بندی مجدد کنیم؟

و زبان‌های چینی چه؟ آن‌ها را هم باید گویش به حساب آورد؟ ما ماندارین و کانتونی را گویش‌های زبان چینی در نظر می‌گیریم اما این دو از فهم‌پذیری متقابلی ندارند. درست است که هر دو از نظام نوشتاری یکسانی استفاده می‌کنند اما یک ماندارین زبان به همان اندازه از فهمِ یک کانتونی زبان عاجز است که یک انگلیسی زبان نمی‌تواند سخنان یک پرتغالی را بفهمد.

ملاحظات فرهنگی در تفاوت بین زبان و گویش

وقتی تفاوت‌های بین زبان‌ها و گویش‌ها را بررسی می‌کنیم، باید در نظر داشته باشیم که در این میان دلالت‌های فرهنگی گسترده‌ای نیز دخیل است. ممکن است افرادی که به یک زبان مشترک سخن می‌گویند، مطلقاً هیچ گونه پیوستگی فرهنگی معاصری با هم نداشته باشند.

انگلیسی زبانان بزرگ شده آفریقای جنوبی و انگلیسی زبانان پرورش یافته در آمریکا را در نظر بگیرید. درست است که پیوندهای تاریخی وجود دارد که این دو گروه را به هم متصل می‌کند (و از همین روست که به زبان واحدی سخن می‌گویند) اما وقتی شهروندان امروزی را در نظر بگیریم، هیچ پیوستگی فرهنگی خاصی را نمی‌توان بین این دو گروه پیدا کرد.

پس تکلم به یک زبان واحد مستلزم هیچ گونه تجارب فرهنگی مشترکی نیست؛ مگر آن دسته از تجارب که محدود به کتب تاریخی است. سوی دیگر، ممکن است افرادی که به زبان‌های مختلف سخن می‌گویند (بگذارید یک بار دیگر اسکاندیناویایی‌ها را در نظر آوریم) در عصر حاضر پیوستگی‌های فرهنگیِ تنگاتنگی با هم داشته باشند. بنابراین ملاحظات فرهنگی نمی‌تواند بیش از فهم‌پذیری متقابل در تعیین تفاوت بین زبان و گویش کمک کننده باشد.

جایگاه زبان‌های معیار کجاست؟

مسئله زبان‌های معیار هم در میان است. بسیاری از کشورها در وهله‌ای از تاریخشان یک گویش خاص را برگزیده‌اند تا زبان معیارشان را بر آن مبتنی کنند. برای مثال در ویتنام آموزش به گویش هانویی ارائه می‌شود. در انگلستان زبان معیار مبتنی بر گویشی است که در جنوب شرقی صحبت می‌شود.

زبان روسی معیار بر پایه نحوه گویش این زبان در مسکو است. زبان آلمانی معیار، ترکیبی است از آلمانی میانه و آلمانیِ فرازین میانه (با سه گونه منطقه‌ای: آلمانی با معیار آلمان، آلمانی با معیار اتریش و آلمانی با معیار سوئیس) و …

زبان آلمانی معیار، ترکیبی است از آلمانی میانه و آلمانیِ فرازین میانه
زبان آلمانی معیار، ترکیبی است از آلمانی میانه و آلمانیِ فرازین میانه

این که یک گویش به عنوان مبنایی برای استانداردسازیِ یک زبان به کار رود، معمولاً به آن گویش منتخب نقش ویژه‌ای می‌بخشد. البته، این گویش نسبت به سایر گویش‌های آن زبان از اعتبار کمتر یا بیشتری ندارد؛ گویش‌هایی که هریک در طول زمان و به شکل منحصربه فردی تکامل یافته‌اند.

گویش‌ها چگونه تکامل پیدا می‌کنند؟

برخی زبانشناسان بر این باورند که همه زبان‌ها برآمده از یک زبان انسانیِ اصلی است. از این لحاظ می‌شود هر زبانی روی کره زمین را به نوعی یک گویش از این زبانِ نخستین دانست. اگر چنین باشد، پس چرا امروزه با زبان‌ها و گویش‌های بسیار گوناگونی مواجه شده‌ایم؟ در حال حاضر بین ۶۵۰۰ و ۷۰۰۰ زبان و تعداد بی شماری گویش در سراسر جهان متداول است. چرا این زبان‌ها و گویش‌ها چنین متفاوت‌اند؟

معروف‌ترین دلیل برای این موضوع، انزوای جغرافیایی است. در گذر زمان، جوامعی که به زبان واحدی صحبت می‌کنند اما از یکدیگر جدا شده‌اند، الگوهای گفتاری، لهجه‌ها و کلمات خاص خودشان را پدید می‌آورند.

گونه‌های مختلف زبان پرتغالی که در دنیای «جدید» و «قدیم» صحبت می‌شوند، نمونه‌های برجسته‌ای برای این موضوع به شمار می‌رود. هردوی این گونه‌ها از زبان مادری یکسانی ریشه گرفته‌اند، اما زبان پرتغالیِ برزیلی و زبان پرتغالی اروپایی به شکل واضحی متمایز به نظر می‌رسند. همین امر در مورد زبان اسپانیاییِ رایج در اسپانیا و زبان اسپانیایی که در آمریکای لاتین رواج دارد نیز صدق می‌کند.

زبان عربی نیز نمونه بارز دیگری از انشعاب زبان شناختی است. زبان عربی مدرن بر پایه زبان عربی قرآنی است؛ کتابی که بین سال‌های ۶۰۹ تا ۶۳۲ بعد از میلاد کتابت شده باشد.

این گونه از زبان عربی به گویشورانی از اقصی نقاط جهان عرب اجازه برقراری ارتباط می‌دهد. استفاده از این زبان معیار امری ضروری است چرا که گویش‌های عربیِ رایج در کشورهای مختلف، همواره متقابلاً فهم‌پذیر نیست. باید مجدداً یادآور شد که هم جغرافیا و هم تاریخ تا حد زیادی در این امر دخیل است.

زبان عربی انواع مختلفی از گویش‌ها را شامل می‌شود که گاهی درک متقابل این گویش‌ها بسیار ضعیف است
زبان عربی انواع مختلفی از گویش‌ها را شامل می‌شود که گاهی درک متقابل این گویش‌ها بسیار ضعیف است

علاوه بر منطقه جغرافیایی، گویش‌ها با طبقه اجتماعی هم ارتباط دارند. لندن با گویش کاکنی خود، نمونه بارزی از این موضوع است. یک کاکنی به طور سنتی بومی شرق لندن به شمار می‌رود که در محدوده آواییِ ناقوس‌های بوو متولد شده است (این ناقوس‌ها، ناقوس‌های کلیسای ماری له بووی مقدس است که در منطقه ارزان‌قیمتِ شهر واقع شده است). این عبارت بعدتر همه ساکنانِ شرق لندن را در بر گرفت و مدتی بعد به کلیتِ طبقه کارگر شهر تعمیم یافت.

نمونه‌هایی از پیوستگی بینِ گویش‌ها و طبقه اجتماعی و نیز پیوستگی بین گویش‌ها و سطوح تحصیلی را می‌توان در سراسر کره زمین ملاحظه کرد. این موضوع معمولاً در نواحی شهرهای بزرگ قابل توجه‌تر است، حال آن که مناطق روستایی‌تر از لحاظ طیف گویش‌های متداول تنوع کمتری دارند.

خدمات ترجمه و گویش‌ها

برای مترجمانِ تخصصی، گویش‌ها می‌توانند هم منبع شیفتگی باشند و هم مایه درماندگی. در مورد اسنادِ مکتوب، معمولاً از شکلِ معیارِ زبان استفاده می‌شود که معمولاً هم منعکس کننده تحصیلات رسمیِ مترجم در آن زبان است. البته مقتضیات ترجمه در عصر حاضر در حال تغییر است و اَشکال مدرنِ ارائه اطلاعات هم‌چون ویدیو را هم در بر می‌گیرد.

هنگام ترجمه ویدیو، یک مترجم ممکن است با تعداد بیشماری از گویش‌های محلی مواجه شود. این گویش‌ها می‌توانند به شکل عمده‌ای با گونه معیار آن زبان که مترجمان در مدرسه آموخته‌اند و با آن بزرگ شده‌اند، متفاوت باشند. همان طور که پیشتر تأکید کردیم، گویش‌ها صرفاً نحوه‌های تلفظ متفاوت نیستند، بلکه شاخه‌هایی از زبان‌اند که واژگان متمایز خود را هم در بر می‌گیرند.

برای مثال ممکن است یک مترجم انگلیسی به اسپانیایی بتواند به راحتی اسناد تجاری رسمی را ترجمه کند اما ترجمه یک ویدیوی توجیهی را که در آن یکی از کارکنان جوردی نحوه کار با یک محصول را توضیح می‌دهد یک موضوع کاملاً متفاوت تلقی کند.

بسیاری از مترجمان به علت علاقه‌ای که به زبان‌ها دارند، در این حرفه کار می‌کنند. در واقع، پژوهشی که توسط تومِدِس انجام شد به این نتیجه رسید که ۵۰% از مترجمان آزادکار، همین مؤلفه را انگیزه اصلی خود برای انجام کار ذکر می‌کنند (و ساعات کاری قابل انعطاف با ۲۳%، درآمد با ۱۶% و شرایط با ۱۱% در رده‌های بعدی قرار داشتند). این بدان معناست که بسیاری از افراد شیفته کشف پیچیدگی‌های گویش‌های مختلف، واژگان جدید هر گویش و الگوهای گفتاری متمایز آن‌ها هستند.

به هر حال شیفتگی نسبت به زبان به این معنی نیست که مترجمی که وظیفه ترجمه ویدیویی را داشته و زمان اندکی هم دارد، زمان لازم را برای کشف گنجینه‌ای از لغات و معانی جدید در اختیار دارد.!

کلام آخر

در این بخش قصد پاسخ به این پرسش را داشتیم که تفاوت بین زبان و گویش چیست. واضح است که به سبب طیف وسیعی از مرزهای مبهم بین این دو، هیچ پاسخ سرراستی به این پرسش وجود ندارد.

شاید درست‌تر باشد که برخی «زبان» ها را «گویش» به حساب آوریم، حال آن که برخی گویش‌ها هم هستند که به خودی خود زبان‌هایی مجزا به نظر می‌رسند. شاید بتوانیم سر این نکته به توافق برسیم که یک گویش، یک گونه محلی از یک زبان است. البته در عین حال باید تصدیق کنیم که این شیوه‌ای بسیار ساده‌انگارانه برای نگریستن به مباحثه‌ای است که همه چیز را از جغرافیا گرفته تا تاریخ و موقعیت اجتماعی-اقتصادی در بر می‌گیرد!

ترجمیک موسسه ارائه خدمات زبانی است که خدمات ترجمه تخصصی، ویرایش و تولید محتوا را با بهترین کیفیت به شما ارائه می‌دهد. برای ثبت سفارش کافی است تا به سایت ترجمه ترجمیک مراجعه کنید.

4 دیدگاه در «تفاوت زبان، گویش و لهجه چیست؟»

  1. بادرود
    اگه بررسی زبان وگویش و لهجه رادرخصوص زبان فارسی وگویشهای رایج درکشور بررسی و مورد مطالعه قرار می گرفت قابل فهم تر و مفید تر بود امیدوارم که این مهم انجام شود در پایان از تلاش شما سپاسگزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.