هر زبانی، شامل مجموعهای منحصربهفرد از عباراتی است که بهراحتی برای افراد نیتیو آن زبان قابل درک هستند. این در حالی است که افراد غیرنیتیو، در بسیاری از موارد برای درک و فهم این عبارات، با مشکل مواجه میشوند. چراکه این عبارات، شامل مجموعهای از کلمات هستند که هر یک به طور جداگانه مفهوم متفاوتی دارند.
به عنوان مثال، انگلیسیزبانها، وقتی غرق چیزی میشوند و متوجه گذر زمان نمیشوند، میگویند: Time flies! قطعا یک فرد غیرانگلیسیزبان که برای بار اول این اصطلاح را میشود، یا باید معنی آن را حدس بزند یا ترجمه تحتاللفظی انجام دهد و احتمالا در هر دو صورت، موفقیت چندانی به دست نخواهد آورد.
در این مطلب همراه ما باشید تا با ۱۴ اصطلاح و عبارت با time آشنا شویم. اگر در حال آموزش آیلتس هستید، با این اصطلاح ممتحن آزمون را تحت تاثیر قرار خواهید داد.
مطالب مرتبط:
معرفی کامل پسوندهای انگلیسی به همراه مثال
در این مطلب خواهید خواند:
Beat the clock
زمانی که پیش از به اتمام رسیدن مهلت مقرر، موفق به انجام کاری میشوید، از این عبارت استفاده کنید.
In a desperate attempt to beat the clock, I raced to the post office to mail my college application before the final deadline.
Turn back the hands of time
حتما برای شما هم پیش آمده که بخواهید به عقب برگردید! در چنین مواردی احساستان را با این عبارت بیان کنید.
If I could turn back the hands of time, I would make sure to put on sunscreen before going outside every day.
Once in a blue moon
برای صحبت درباره اتفاقاتی که بهندرت اتفاق میافتند، از این عبارت استفاده کنید. Once in a blue moon در زبان فارسی این اصطلاح، معادل «هزار سال یک بار!» است.
Because of the tight budget, our manager buys donuts for the office once in a blue moon.
Kill time
این عبارت، یک معادل فارسی هم دارد: زمانکشی! در واقع هر گاه بیهدف و بیهوده و تنها به هدف گذر زمان کاری انجام دهیم، kill time میکنیم!
After my flight was delayed an extra hour, I managed to kill time in the airport by perusing the duty-free shops.
مطالب مرتبط:
آموزش پارت آف اسپیچ (part of speech) در زبان انگلیسی
A stitch in time saves nine
برای یادگیری بهتر این اصطلاح، تصور کنید که در هر حال انجام کار مهمی هستید و دوست دارید آن را به بهترین شکل انجام دهید. طوری که بعدها مشکلی ایجاد نشود. به عبارت دیگر، میدانید که کار از مهم کاری عیب نمیکند و میخواهید کارتان را بهبهترین شکل انجام دهید. این شرایط، با اصطلاح A stitch in time saves nine توصیف میشود.
If I were you, I’d put an extra screw in that wood to make it more secure because a stitch in time saves nine.
Time is on my side
در برخی موارد، آنقدر خوششانس هستیم که نیاز نیست نگران از دست رفتن زمان باشیم. در چنین شرایطی از این عبارت استفاده میکنیم.
We don’t have to make the final decision until next week, so time is on our side.
Better late than never
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است! این اصطلاح پرکاربرد فارسی که احتمالا بارها به گوشتان خورده است، یک معادل انگلیسی نیز دارد. Better late than never!
Misha didn’t arrive until halftime—better late than never!
In the nick of time
همیشه در مدرسه، دانشگاه و خانواده، افرادی هستند که به دقیقه نودی شهرت دارند و همه کارها را تا لحظه آخر طول میدهند! انگلیسیزبانها برای توصیف کارهایی که در دقیقه نود انجام میشوند، از اصطلاح In the nick of time استفاده میکنند.
I stayed up all night, but I was able to finish my history class essay in the nick of time.
Crack of dawn
شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که انگلیسیزبانها به «صبح کله سحر!» چه میگویند. آیا معادلی برای این اصطلاح در زبان انگلیسی وجود دارد؟ بله! Crack of dawn همان چیزی است که دنبالش میگشتید!
Kyle is always up at the crack of dawn; Amanda is more of a night owl and likes to sleep in.
Only time will tell
Only time will tell معادل عبارت «زمان همه چیز را مشخص میکند.» است. به عبارت دیگر اگر بخواهید بگویید که زمان حقایق را مشخص خواهد کرد، باید از این عبارت استفاده کنید.
Only time will tell whether Jamie made the right choice in leaving their job.
Too much time on my hands
اگر روزی زمان آزاد زیادی داشتید و خواستید شرایط رویاییتان را برای کسی توصیف کنید، از این عبارت استفاده کنید.
Since she retired, she’s had too much time on her hands and spends most of her days watching old movies.
A whale of a time
یکی دیگر از اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی که با time ساخته میشود، A whale of a time است. این اصطلاح، به معنای «لذت بردن بسیار زیاد» است.
To celebrate my birthday, we went to a karaoke bar last night and had a whale of a time.
All in good time
«هر چیز در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد.» این توصیه فقط از زبان ایرانیها شنیده نمیشود! انگلیسیزبانها نیز با عبارت All in good time به پذیرش تقدیر اعتراف میکنند!
Be patient! You’ll get your exam score all in good time.
Time is of the essence
Time is of the essence بر اهمیت زمان و انجام کارها پیش از ضربالاجل تاکید میکند.
To keep our customers happy, you need to fulfill the orders and remember that time is of the essence!
مطالب مرتبط:
آموزش زمانهای مختلف در زبان انگلیسی
سخن پایانی
در این مطلب، با اصطلاحات و عبارات جدید و پرکاربردی آشنا شدیم. فراموش نکنید که یادگیری و تسلط بر این عبارات، به تمرین زیادی نیاز دارد. بنابراین حتما با آموختههای جدیدتان جملهسازی کنید و آنها را به عنوان یک چاشنی جدید، به مکالماتتان اضافه کنید.
اگر به فکر شرکت در آزمون آیلتس هستید، بهتر است حتما در یک کلاس آیلتس آنلاین شرکت کنید. فراموش نکنید که پیش از ثبت نام در آزمون تعیین سطح آیلتس شرکت کنید.
یک دیدگاه در «۱۴ اصطلاح رایج زبان انگلیسی با time»;