برای یادگیری ضرویترین و پرکاربردترین واژگان انگلیسی مرتبط با لوازم آرایشی، مشکلات پوست و مو و انواع روشهای مراقبت از پوست و مو، در این مطلب از سایت تولید محتوا به انگلیسی ترجمیک همراه ما باشید. با بررسی مثالهای مرتبط، نحوه استفاده از این کلمات در جمله را نیز خواهید آموخت.
در دنیای امروز مراقبت از پوست و مو و استفاده از محصولات آرایشی و بهداشتی مرد و زن نمیشناسد و همه افراد برای رسیدن به ظاهری بهتر، جوانتر و شادابتر تلاش میکنند.
حال تصور کنید که در کشوری خارجی زندگی میکنید و دچار مشکل پوست یا مو شدهاید. آیا میتوانید این مشکل را برای دکتر توضیح دهید؟ اگر دکتر برای بررسی بیشتر، درباره روتین اخیرتان پرسید چه؟ آیا با واژگان مربوط به این موضوع آشنایی دارید؟ اگر به خرید لوازم آرایشی و بهداشتی نیاز پیدا کردید، معادل انگلیسی صحیح نام این لوازم را میشناسید؟
اگر حداقل به یکی از سوالات فوق جواب منفی دادید، این مطلب برای شما نوشته شده است! چراکه در ادامه قرار است این خان از هزاران خان یادگیری زبان را نیز پشت سر بگذارید و با واژگان و عبارت جدیدی آشنا شوید!
مطالب مرتبط:
آموزش تگ کوئسشنها همراه با مثال
آخرین بهروزرسانی: ۱۴۰۳/۰۷/۱۸
در این مطلب خواهید خواند:
ترجمه انگلیسی اسامی لوازم آرایشی و بهداشتی
لوازم آرایشی و بهداشتی |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
آرایش |
makeup |
she came downstairs, her face still white under her heavy makeup از پلهها پایین آمد در حالی که صورتش زیر آرایش سنگینش هنوز سفید بود. |
لوازم آرایشی |
cosmetics |
the range covers everything from the latest cosmetics to skin and hair care این محدوده همه چیز را از جدیدترین لوازم آرایشی گرفته تا مراقبت از پوست و مو را پوشش میدهد |
کرم فوندانسیون | Foundation | She had a difficult time finding foundation to match her skin tone. به سختی توانست کرم فوندانسیونی پیدا کند که با تناژ پوستش همخوانی داشته باشد. |
زیبایی |
beauty |
she was considered a great beauty in her youth او در جوانی زیبایی بزرگی به حساب میآمد |
پایه آرایشی |
Make-up base |
It also acts as a make-up base for a fresh look همچنین به عنوان پایه آرایشی برای ظاهری بشاش عمل میکند. |
پرایمر |
primer |
apply three coats of primer سه لایه پرایمر بزنید |
ریمل |
mascara |
waterproof mascara ریمل ضدآب |
کانسیلر |
concealer | |
خط چشم مایع |
liquid eyeliner |
Wearing white liquid eyeliner, the pregnant mom walked with her hands around her bump, smiling مادر باردار در حالی که خط چشم مایع سفید زده بود و دستانش دور شکماش بود راه میرفت و لبخند میزد. |
سایه چشم |
eyeshadow |
Even the singer’s makeup was on-theme with touches of red eye shadow and a berry lip color حتی آرایش خواننده تم سایه چشم قرمز و رژ لب توت داشت. |
کرم صورت |
face cream | |
تینت صورت |
face tint | |
moisturizer |
every night I take off my makeup with baby lotion and then put moisturizer on هر شب با لوسیون بچه آرایشم رو پاک میکنم و بعد مرطوبکننده میزنم. | |
مرطوبکننده رنگی |
tinted moisturizer | |
هایلایتر |
highlighter |
wearing highlighter is becoming less and less common استفاده از هایلایتر بیش از پیش رایج است. |
روشنکننده |
brightener | |
روشنکننده |
illuminator | |
رژگونه |
blush |
a combination of the two liquid blushes will be perfect ترکیبی از دو رژگونه مایع عالی خواهد بود. |
رژ |
rouge |
She was wearing too much rouge. اون یه عالمه رژلب زده بود. |
برنزر |
bronzer | |
پودر |
powder | |
ژل ابرو |
brow gel | |
برق لب |
lip gloss |
the minimalist look of a little mascara, glowing cheeks and lip gloss ظاهر مینیمالیستی با یک ریمل کوچک، گونههای درخشان و برق لب. |
خط لب |
lip liner | |
lipstick |
her lipstick was shiny رژلبش براق بود. | |
لاک ناخن |
nail polish |
Gomez accessorized her look with a large silver necklace, various rings and red nail polish گومز ظاهر خود را با یک گردنبند نقرهای بزرگ، انگشترهای مختلف و لاک قرمز تزئین کرد. |
لوسیون برنزهکننده |
tanning lotion | |
برنزه مصنوعی |
fake tan |
she had short blonde hair and a fake tan او موهای بلوند کوتاه داشت و به صورت مصنوعی برنزه کرده بود. |
پاککننده صورت |
facial cleanser | |
تونر |
toner |
if your skin is oily, use a gentle toner اگر پوست شما چرب است، از یک تونر ملایم استفاده کنید. |
اگر درباره موضوعاتی مثل پوست، مو و زیبایی به تولید محتوای انگلیسی نیاز دارید، میتوانید از تجربه و دانش نویسندگان متخصص ما استفاده کنید. برای این کار وارد سایت سفارش آنلاین تولید محتوا ترجمیک شوید.
چگونه به انگلیسی درباره آرایش کردن صحبت کنیم؟
در این بخش با افعال ضروری و پرکاربردی آشنا میشوید، که برای حرف زدن درباره آرایش به انگلیسی نیاز خواهید داشت.
to wear makeup: آرایش کردن به انگلیسی
wear یکی از افعالی است که برای توصیف فعل آرایش کردن استفاده میشود و همیشه همراه با حرف اضافه on میآید.
People can wear makeup on their eyes, cheeks, and lips.
to color the face: به صورت رنگ و رو دادن
حتما جملاتی مثل «میخوام یه کم به صورت رنگ و رو بدم.» به گوشتان خورده است. در زبان انگلیسی نیز دقیقا چنین معادلی وجود دارد و استفاده میشود.
Makeup are things used to color the face.
to cover up: پوشاندن نواقص صورت
یکی از کاربردهای استفاده از لوازم آرایش، پوشاندن نواقص صورت است. اگر بخواهیم این خاصیت آرایش را به زبان انگلیسی بیان کنیم، باید از فعل cover up استفاده کنیم.
Makeup can cover up (hide) things like pimples.
pimple: جوش
to put on make-up: آرایش کردن به انگلیسی
put on فعل دیگری است که به عمل آرایش کردن دلالت میکند. دقت کنید که این phrasal verb جداییپذیر است و میتواند به صورت put make-up on نیز استفاده شود.
Putting on makeup is regular part of the day for many people.
To apply makeup: آرایش کردن به انگلیسی
To apply makeup معادلی دیگری برای to put on make-up و to wear makeup است و کاربرد زیادی دارد.
Applying makeup before work may be part of your morning ritual.
ritual: روتین
She doesn’t like wearing makeup. She only takes the time to apply makeup for special occasions.
to make the skin look even: به پوست ظاهری صاف و یکنواخت دادن
حال نوبت شماست که از نکاتی که تا اینجا یاد گرفتید استفاده کنید و جمله زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
من با آرایش کردن به پوستم ظاهری صاف و یکنواخت میدم.
I wear make-up to make my skin look even.
to wear eyeshadow: سایه زدن به انگلیسی
این نکته کلی را همیشه در نظر داشته باشید: کافیست یکی از افعالی که برای توصیف عمل آرایش کردن یاد گرفتید را در کنار نام لوازم آرایش استفاده کنید تا به معادل صحیح عبارتی مثل «سایه زدن»، «رژ زدن» و… برسید.
She doesn’t like wearing eyeshadow. She never found a color that she really liked.
to wear eyeliner: خط چشم کشیدن به انگلیسی
I love wearing eyeliner when I go out on the weekend. During the week, I don’t wear much makeup. But wearing eyeliner makes me feel fancy!
to wear mascara: ریمل زدن به انگلیسی
She never liked wearing mascara. She never learned how to apply it, and she doesn’t like things near her eyes.
to wear lipstick: رژ زدن به انگلیسی
She doesn’t wear lipstick often. She thinks it feels too thick on her lips.
مطالب مرتبط:
۱۰۰ قید پرکاربرد انگلیسی با توضیح و مثال
واژگان و عبارات انگلیسی درباره روتین مراقبت از پوست
عمل مراقبت از پوست |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
کرم زدن |
to cream |
Mary was creaming her face in front of the mirror مری داشت جلو آینه به صورتش کرم میزد. |
فیشیال |
facial |
the offer includes a facial, makeup, and manicure پیشنهاد شامل فیشیال، آرایش و مانیکور میشود. |
لایهبرداری کردن |
to exfoliate |
a soap that promises to help me exfoliate all that dry, flaky skin I’ve apparently been carrying around صابونی که به من کمک میکند تا تمام پوستهای خشک و پوسته پوسته شده ای را که با خود حمل میکردم را لایه برداری کنم. |
لایهبرداری شیمیایی |
chemical peel |
My facials incorporate vibration therapy, a light chemical peel, oxygen therapy, cryotherapy, as well as a few other things فیشالهای من شامل ارتعاش درمانی، لایهبرداری شیمیایی سبک، اکسیژن درمانی، کرایوتراپی، و همچنین چند مورد دیگر است. |
پاک کردن |
to cleanse |
this preparation will cleanse and tighten the skin این آماده سازی پوست را تمیز و سفت میکند. |
لایهبرداری صورت |
face peel | |
آرایش کردن |
to make up | |
ماساژ دادن |
to massage |
she massaged his tired muscles او عضلات خسته او را ماساژ داد. |
مرطوب کردن |
to moisturize |
revitalize your face, moisturize your skin صورت خود را احیا کنید، پوست خود را مرطوب کنید. |
پودر زدن |
to powder |
she powdered her face and put on a dab of perfume او به صورتش پودر زد و کمی عطر زد. |
استعمال لوازم آرایشی روی پوست |
to put on |
She put on a red lipstick. او رژلب قرمز زد. |
مراقبت از پوست |
skincare | |
لوازم بهداشتی |
toiletries |
a range of toiletries مجموعه ای از لوازم بهداشتی |
زدن یا پخش کردن چیزی مخصوصا یک ماده آرایشی یا بهداشتی روی ناحیهای از پوست |
to apply |
apply the cream on dry skin کرم را روی پوست خشک بمالید. |
بوتاکس |
botox |
all the actors look like they have been Botoxed به نظر میرسه همه بازیگرا بوتاکس زدهاند. |
جوانسازی |
photorejuvenation | |
فیلر تزریقی |
injectable filler | |
لایهبرداری |
exfoliation | |
لایهبرداری با صورت |
laser resurfacing | |
جوانسازی صورت |
facial rejuvenation | |
میکرودرم ابریژن |
microdermabrasion | |
رتینول درمانی |
retinol therapy | |
درمان پوست با اولتراسونیک |
ultrasonic skin treatment |
مطالب مرتبط:
+۲۲۸ صفت رایج و پرکاربرد در زبان انگلیسی
واژگان و عبارات انگلیسی مرتبط با رایجترین مشکلات پوستی
مشکل رایج پوستی |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
پینهبسته |
calloused |
He sat on a stump and stared at his hands, calloused where the hammer and saw handles rubbed against his skin روی کندهای نشست و به دستانش خیره شد، جایی که چکش و دستههای اره به پوستش مالیده شده بود و پینه بسته بود. |
کک و مکی |
freckled |
a freckled face صورت کک و مکی |
دارای خط و خطوط عمیق که به علت اخم کردن یا پیری ایجاد شده باشد. |
lined |
their lined faces were immeasurably sad چهرههای خطدار آنها بیاندازه غمگین بود. |
دارای جای جراحت |
scabby |
her fingers were worn and scabby انگشتانش زخمی بود و جای زخم در آن دیده میشد. |
پرچین و چروک |
wrinkled |
the camera focuses on the wrinkled laughter lines around the man’s eyes دوربین روی خطوط خنده چروکشده اطراف چشمان مرد تمرکز میکند. |
چروکیده |
wrinkly |
he’s old and wrinkly او پیر و چروکیده است. |
جوش سر سیاه |
blackhead | |
لک |
blemish | |
لکه، خال |
blotch |
red blotches on her face لکههای قرمز روی صورت او |
پینه |
callus | |
خشکی زدن، ترک خوردن |
to chap |
his skin is very dry and chaps easily پوست او خیلی خشک است و بهراحتی ترک میخورد. |
اگزما |
eczema | |
جوش |
zit |
I don’t wear makeup unless I’ve got a zit آرایش نمیکنم مگر این که جوش زده باشم. |
خال یا لک مادرزادی |
birthmark | |
جوش، آکنه |
acne |
he was clean-shaven with a face that had been ravaged by acne when younger او ریشهایش را از ته زده بود و صورتش با جوشهای غرور جوانی آسیب دیده بود. |
چین و چروک دور چشم |
crow’s feet | |
کک و مک |
freckle |
she had a light sprinkling of freckles on her nose کک و مکهای خفیفی روی بینیاش داشت. |
خال |
mole |
a mole on her arm had not been there at the beginning of the summer خال روی بازویش در اول تابستان وجود نداشت. |
جوش |
pimple |
he had a pimple at the corner of his face گوشه صورتش جوش داشت. |
جوشدار |
pimply |
ترجمیک با همکاری مترجمان متخصص، به ترجمه مقالات انگلیسی علمی مرتبط با حوزه زیبایی و پوست و مو میپردازد. همچنین اگر با محدودیت زمانی مواجه هستید، میتوانید از خدمات ترجمه فوری مقاله ما استفاده کنید.
مطالب مرتبط:
با سایت ترجمه ترجمیک با پرکاربردترین مخففهای انگلیسی آشنا شوید!
واژگان و عبارات انگلیسی درباره روتین مراقبت از مو
عمل مراقبت از مو |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
سشوار کشیدن |
to blow-dry |
I took a shower and blow-dried my hair یه دوش گرفتم و موهام رو سشوار کشیدم. |
شانه کردن |
to brush | |
استعمال مواد حالتدهنده روی مو |
to condition |
I condition my hair regularly من معمولا موهایم را حالت میدهم. |
کوتاه کردن مو |
to crop |
she cropped her long golden hair او موهای بلند طلاییاش را کوتاه کرد. |
فر کردن |
to curl |
curl one’s hair موی کسی را فر کردن. |
شپشزدایی کردن |
to delouse |
they were given showers and deloused دوش گرفتند و شپشزدایی شدند. |
رنگ کردن |
to dye |
I dyed my hair blond موهامو بلوند رنگ کردم. |
فیکس کردن، ثابت کردن |
to fix | |
کوتاهی مو |
haircut |
This is a great story for any kid who is worried about getting a haircut این یک داستان عالی برای هر بچهای است که نگران کوتاه کردن مو است. |
مدل مو |
hairstyling |
hairstyling for film or photo shoots مدل مو برای گرفتن فیلم یا عکس. |
استایل کردن |
styling | |
آراسته کردن |
to primp |
I spend hours primping in front of the mirror چند ساعت جلوی آینه برای آراستن سپری کردم. |
کوتاه کردن |
to trim | |
آراستن |
grooming | |
مدل مو |
hairdo | |
پوش دادن |
to backcomb | |
حجم دادن |
to volumize |
volumize the hair with a little backcombing at the crown با کمی شانه زدن در قسمت تاج موها را حجم دهید. |
گرهزدایی کردن |
to untangle | |
مدل مو |
coiffure |
Diana’s intricately braided coiffure مدل موی بافتهشدهی دیانا |
بافتن |
to braid | |
شانه زدن |
to comb |
she combed her hair and put some lipstick on موهاش رو شانه کرد و کمی رژلب زد. |
ژل زدن |
to gel |
hair gel ژل مو |
هایلایت کردن |
to highlight |
I’ve had my hair highlighted regularly for the last ten years در ده سال گذشته موهایم را به طور مرتب هایلایت کردهام. |
خوردن زدن مو، کوتاه کردن مو به مدل خورد کردن |
to layer | |
فرق باز کردن |
to part | |
فر کردن با مواد شیمیایی |
to perm | |
بافتن |
to plait |
her hair had been plaited and coiled at the back of her head موهایش را بافته و پشت سرش حلقه کرده بود. |
با شامپو شستن |
to shampoo |
Dolly was sitting in the bath shampooing her hair دولی در حمام نشسته بود و موهایش را با شامپو میشست. |
صاف کردن |
to sleek down |
خدمات تولید محتوا ترجمیک به زبانهای مختلف و در زمینههای تخصصی مختلف ارائه میشود. تنها چند کلیک تا استفاده از این خدمات فاصله دارید.
مطالب مرتبط:
+۹۰ اسلنگ پرکاربرد انگلیسی به همراه مثال
کلمات و عبارات انگلیسی مرتبط با مشکلات رایج مو
مشکل رایج مو |
ترجمه انگلیسی |
مثال |
روزی که کسی احساس میکند جذابیت همیشگی را ندارد مخصوصا اگر موهایش مثل همیشه حالت نگیرند. |
bad hair day |
I’m having a bad hair day روز زشتی موهامه. |
موخوره |
split end |
I’ve got very bad split ends موخورههای خیلی بدی دارم. |
حالت شلختهای که وقتی تازه از خواب بیدار شدهایم موها به خودشان میگیرند. |
bedhead |
She emerged from the house the next morning with a serious bedhead او صبح روز بعد با موهایی بهشدت شلخته از خانه بیرون آمد. |
ریختن موهای جلوی سر و عقبنشینی کردن موها |
to recede | |
گره خوردن |
tangle |
a tangle of golden hair موهای گرهخورده طلایی |
کچلی |
alopecia | |
خاکستری شدن |
to gray |
he had put on weight and grayed somewhat او وزن اضافه کرده بود و موهاش کمی خاکستری شده بود. |
طاسی با الگوی مردانه |
male pattern baldness |
سخن پایانی
در این مطلب با مهمترین کلمات و عبارات انگلیسی درباره پوست و مو و مشکلات رایج آنها آشنا شدیم. اگر این اصطلاحات و واژگان را بهخوبی به خاطر بسپارید و شیوه استفاده از آنها در جمله را نیز یاد بگیرید، بعید است که در گفتوگوهای مربوط به پوست، مو و زیبایی کم بیاورید! با این حال اگر احساس میکنید که جای کلمه یا عبارتی در لیست ما خالی مانده است در کامنتها اعلام کنید.
ترجمیک از همه نویسندگان، ویراستاران و مترجمان سراسر کشور دعوت به همکاری آنلاین میکند. برای اطلاع از شرایط همکاری رزومه خود را به صفحه استخدام مترجم دورکار ارسال کنید.
2 دیدگاه در «کلمات و عبارات انگلیسی درباره زیبایی و مراقبت از پوست و مو»