هنگامی که میخواهید مکالمهای را آغاز کنید، مسلما ابتدا سلام میکنید، اما بعدش چه؟ اگر این مکالمه به زبان انگلیسی باشد، چگونه آن را پیش میبرید؟ برای خیلیها سخت است که برای اولین بار خود را به فردی دیگر معرفی کنند. به خصوص اگر در مورد انگلیسی صحبت کنیم. البته هرگز نباید خجالت بکشید و بترسید. حتی برای بسیاری از افراد بومی هم، انجام این کار چندان آسان نیست.
معرفی خود به زبان انگلیسی به معنای صحبت کردن درباره خود و ارائه اطلاعات مختصر است. لازم است که علاوه بر گفتن نام خود، بلکه در مورد کار، سن و حتی سرگرمیها نیز اطلاعاتی ارائه دهید. بنابراین میتوان گزینههای زیادی را برای ملاقات با افراد جدید انتخاب کرد.
هم چنین باید توجه کنید که این یک ملاقات رسمی است یا غیررسمی. در هر کدام از این حالتها باید از اصطلاحات خاص خود استفاده کنید. اگر شما هم درباره چگونگی معرفی خود و شروع مکالمه به زبان انگلیسی نگرانید، پس این مقاله سایت ترجمه ترجمیک را تا پایان مطالعه کنید.
مطالب مرتبط:
۱۰۰ قید پرکاربرد انگلیسی با توضیح و مثال
در این مطلب خواهید خواند:
روشهای معرفی خود در زبان انگلیسی
روشهای مختلفی برای معرفی خود در زبان انگلیسی وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
ابتدا با Hello شروع کنید و سپس نام خود را بگویید!
سادهترین راه برای شکستن یخ مکالمه (شروع مکالمه) این است که فقط بگویید: «Hello, I’m [your name] »
نمونهای از این مکالمه
Amy: Hello! I’m Amy.
امی: سلام! من امی هستم.
طرف مقابل هم خواهد گفت:
Brian: Hi there! I’m Brian.
برایان: سلام! من برایان هستم.
حتی می توانید از جمله کلیشهای «اسم من» هم استفاده نکنید و مکالمه را اینگونه پیش ببرید.
Mom and Dad decided to call me Rita, and I think they were right.
مامان و بابا تصمیم گرفتند من را ریتا صدا کنند و فکر میکنم که حق با آنها بود.
مطالب مرتبط:
+۲۲۸ صفت رایج و پرکاربرد در زبان انگلیسی
مکالمه را با Nice to meet you ادامه دهید!
اگر طرف مقابل مکالمه را آغاز کرد، از این عبارت (Nice to meet you) برای پاسخ به او استفاده کنید.
Amy: Nice to meet you, Brian!
امی: از آشنایی با شما خوشحالم، برایان!
بسته به زمان روز از احوالپرسیهای رایج استفاده کنید!
همچنین میتوانید با سلامهای وابسته به زمان مانند مواردی که در ادامه نام میبریم، مکالمه را آغاز کنید.
کاربرد |
معنی |
واژه |
۵:۰۰ AM — ۱۱:۵۹ AM |
صبح به خیر |
Good Morning |
۱۲:۰۰ PM — ۴:۵۹ PM (در واقع از ظهر تا زمانی که خورشید غروب کند) |
ظهر به خیر |
Good Afternoon |
۵:۰۰ PM — ۱۲:۰۰ AM (اگر هوا تاریک است و هنوز ساعت ۱۲ صبح نشده) |
عصر به خیر |
Good Evening |
بعد از احوالپرسیهای رایج میتوانید از این جملات و عبارات استفاده کنید:
May I introduce myself?
میتونم خودم رو معرفی کنم؟
Allow me to introduce myself
لطفا این اجازه رو به من بدید که خودم را معرفی کنم.
I am sorry I didn’t introduce myself
من متاسفم که تا الان خودم رو معرفی نکردهام.
در مورد خودتان اطلاعات اولیهای ارائه دهید!
برای معرفی خود به زبان انگلیسی، کمی اطلاعات در مورد خودتان بدهید. برای مثال، در یک مکالمه غیررسمی، گفتن اینکه اهل کجا هستید، شروع خوبی برای مکالمه است.
I’m from New York.
من اهل نیویورک هستم.
در یک مکالمه رسمی، مانند یک مصاحبه شغلی یا ملاقات با همکاران جدید، شما میخواهید که یک مکالمه آسانسوری (elevator pitch) داشته باشید. دلیل اینکه آن را «elevator pitch» مینامند، این است که به این سوال پاسخ میدهد: اگر هنگامی که سوار آسانسور بودید، در حد ۳۰ ثانیه آسانسور برای معرفی خود به یک همکار تجاری وقت داشته باشید، چه میگفتید؟
مثلا فرض کنید که شغل شما در زمینه تولید محتوای متنی یا ترجمه کتاب است، میتوانید به شغل خود اشاره کنید. برای درک بهتر این موضوع به این مکالمه توجه کنید.
Amy: I work for an IT company in Manhattan.
امی: من برای یک شرکت فناوری اطلاعات در منهتن کار میکنم.
Brian: I’ve been working as a freelance translator since 2002.
برایان: من از سال ۲۰۰۲ به عنوان مترجم آزاد کار میکنم.
همچنین این مکالمه میتواند به شیوه مقابل انجام شود.
Amy: I’ve been working as an editor for Select Magazine for 15 years.
امی: من به مدت ۱۵ سال به عنوان ویراستار برای مجله انتخاب کار کردهام.
Brian: During the last 10 years, I’ve been in charge of managing translation projects related to marketing.
برایان: در طول ۱۰ سال گذشته، من مسئول مدیریت پروژههای ترجمه مرتبط با بازاریابی بودهام.
همانگونه که مشاهده کردید، این عبارات شاید کوتاه و دقیق باشند اما تاثیرگذار هستند، زیرا بلافاصله وارد جزئیات مهم میشوند. اگر صلاحیتها و سوابق چشمگیری دارید (مانند تجربه ۱۵ ساله امی با مجله انتخاب)، خود را با آنها معرفی کنید.
مطالب مرتبط:
کلمات و عبارات انگلیسی که هنگام خرید کردن نیاز دارید!
در مورد چیزهایی که شما را منحصر به فرد میکنند، صحبت کنید!
هنگامی که اصول اولیه را از سر راه برداشتید، میتوانید کمی بیشتر به جزئیات بپردازید. در این حالت شما باید به این سوال پاسخ دهید که چه چیزی شما را از بقیه متفاوت میکند؟
در یک مکالمه غیررسمی، میتوانید در مورد علایق خود صحبت کنید:
When I’m not working, I like to go hiking.
وقتی کار نمیکنم، دوست دارم کوهنوردی کنم.
برای بیان علایق خود میتوانید از این جملات استفاده کنید:
In my free time, I like…
در اوقات فراغتم دوست دارم…
I usually… when I have free time.
من معمولا وقتی وقت آزاد دارم…
I really like/enjoy/love…
من واقعا دوست دارم/لذت میبرم که …
I’m interested in / fond of / keen on…
من به … علاقه دارم.
بیان علاقهمندیها در یک مکالمه رسمی
در یک مکالمه رسمی، میتوانید مهارتها، تجربیات و سایر مواردی که شما را از سایر حرفهایها متمایز میکند، به صورت خلاصه بیان کنید.
Amy: I met Bill Gates in 2015 when I was working as an assistant. He shared some thoughts on building your own brand. I learned a lot from him.
امی: در سال ۲۰۱۵ زمانی که به عنوان دستیار کار میکردم، با بیل گیتس آشنا شدم. او نظراتی را در مورد ساختن برند خود به اشتراک گذاشت. من از اون چیزهای زیادی یاد گرفتم.
Brian: I used to live in Bosnia and Herzegovina, where I got to work with the Institute for Research of Crimes Against Humanity and International Law. I think this experience has improved my legal research skills tremendously.
برایان: من قبلاً در بوسنی و هرزگوین زندگی میکردم و در آنجا با مؤسسه تحقیقات جنایاتِ علیه بشریت و حقوق بینالملل کار کردم. فکر میکنم که این تجربه مهارتهای تحقیق حقوقی من را به شدت بهبود بخشیده است.
صرف نظر از زمینه، مهم است که دروغ نگویید یا اغراق نکنید. حقایق اساسی را به همراه چاشنی نظرات شخصی خود با فرد مقابل در میان بگذارید!
در مورد شخص مقابل خود سوالات اساسی بپرسید!
اگرچه صحبت کردن در مورد خودتان مهم است، اما باید اجازه دهید که طرف مقابل نیز صحبت کند. این کار نه تنها مودبانه است، بلکه به شما دلیلی برای ادامه گفت و گو میدهد. امنترین سوالی که میتوانید از کسی که برای اولین بار با او ملاقات میکنید، بپرسید، چه در یک زمینه رسمی یا غیر رسمی، این است:
How are you?
چطور هستید؟
مردم معمولاً به «حالت چطور است؟» با «من خوبم، متشکرم»، پاسخ میدهند. اگرچه باید منتظر پاسخهای دیگری در مورد احساس یا عملکرد آنها نیز باشید. البته در این مواقع از این سوالات نیز میتوانید استفاده کنید.
Where are you from?
شما اهل کجا هستید؟
What are you doing here? or What brings you here?
اینجا چه میکنی؟ یا چه چیزی شما را به اینجا آورده؟
Are you having a good time?
اوقات خوبی داری؟
What do you do?
چه کار میکنی؟
How was your trip?
سفرت چطور بود؟
از طرف مقابل تعریف کنید!
یکی دیگر از راههای عالی برای ادامه گفت و گو، تعریف و تمجید از طرف مقابل است. در این حالت چیزی را که در مورد آنها دوست دارید، پیدا کنید و در مورد آن صحبت کنید. فقط در انتخاب چیزی که از طرف مقابل تعریف کنید، کمی مراقب باشید.
از بحث در مورد ویژگیهای دائمی مانند ظاهر فیزیکی، لهجه و غیره خودداری کنید زیرا شاید باعث سوتفاهم شود. آنها ممکن است که آزرده شوند یا فکر کنند که بیش از حد صمیمی رفتار میکنید.
در عوض، این تعریفها را امتحان کنید:
You have a beautiful dog.
سگ زیبایی داری!
Is that your car? I really like it.
اون ماشین شماست؟ من واقعا دوستش دارم.
مطالب مرتبط:
بررسی تفاوتهای Among و Between در ترجمه
به سوالات دیگران پاسخهای مثبت و مختصر بدهید!
سوالاتی را که در نکته شماره ۶ در مورد آنها صحبت کردیم، به خاطر دارید؟ مطمئن شوید که میدانید که چگونه به این سؤالات پاسخ دهید. حتی زمانی که سؤالات خاص هستند (در مورد اطلاعات دقیق) میتوانید یک پاسخ کلی تهیه کنید، یعنی پاسخی که تقریباً در هر موقعیتی قابل استفاده است.
پاسخ شما میتواند از این الگو پیروی کند:
- یه چیز مثبت بگو.
- برای جالب نگه داشتن مکالمه، جزئیات بیشتری اضافه کنید (اختیاری).
- یک سوال از طرف مقابل بپرسید.
مثال اول
Brian: What do you think of the restaurant?
برایان: نظرت در مورد رستوران چیه؟
Amy: I’d go back here again just for the tacos! How was the food for you?
امی: من فقط برای تاکو دوباره به اینجا برمیگردم! غذا برای شما چطور بود؟
مثال دوم
Brian: How do you find the conference?
برایان: کنفرانس را چگونه پیدا میکنید؟
Amy: The speakers have been really interesting! Which talks did you like?
امی: بلندگوها واقعا جالب بودند! کدام صحبتها را دوست داشتید؟
مثال سوم
Brian: How was your trip?
برایان: سفرت چطور بود؟
Amy: It went well. I really enjoyed the two weeks there, but I’m also glad to be back! How did your trip go?
امی: خوب پیش رفت. من واقعاً از دو هفته آنجا لذت بردم اما همچنین خوشحالم که برگشتم! سفر شما چطور گذشت؟
مکالمه را با پرسیدن سوالات دیگر ادامه دهید!
اگر به مهارتهای مکالمه انگلیسی خود اطمینان ندارید، گوش دادن به صحبتهای طرف مقابل بسیار آسانتر است. به پاسخ سوالات اول خود توجه کنید و جزئیات بیشتری را بپرسید. مردم دوست دارند که در مورد خودشان صحبت کنند، بنابراین، این مشکلی به وجود نخواهد آورد.
مثالی از این سبک مکالمه
در اینجا یک مکالمه نمونه با تعداد زیادی سؤالات آورده شده است.
Amy: How are you?
امی: چطوری؟
Brian: A little tired. I didn’t sleep much last night.
برایان: کمی خسته. دیشب زیاد نخوابیدم.
Amy: Ah, why is that?
امی: آه، چرا؟
Brian: I just came home from my flight, and I’m still jet-lagged.
برایان: من تازه از پروازم به خانه آمدم و هنوز دچار پرواززدگی هستم.
Amy: Travel can be really exhausting! Where did you fly from?
امی: سفر میتواند واقعا خستهکننده باشد! از کجا پرواز کردی؟
Brian: I came from London last night.
برایان: دیشب از لندن آمدم.
Amy: Ah yeah, that’s a major time difference. How long did the flight take?
امی: آه بله، این یک تفاوت زمانی بزرگ است. پرواز چقدر طول کشید؟
Brian: Just a few hours. But I had a long layover in Frankfurt.
برایان: فقط چند ساعت. اما من یک استراحت طولانی در فرانکفورت داشتم.
برای پایان دادن به گفت و گو آماده باشید!
مسلما مکالمه شما قرار نیست که تا بینهایت طول بکشد. در یک نقطه، شما باید به گفت و گو پایان دهید. اگر چیز دیگری برای گفتن ندارید یا با فردی که با او صحبت میکنید، ارتباط برقرار نمیکنید، به راهی نیاز دارید که مودبانه آن را به اتمام برسانید. در غیر این صورت، ممکن است که با مکالمه ناخوشآیندی مواجه شوید.
در ادامه به چند نکته کلیدی برای به اتمام رساندن مودبانه مکالمه اشاره میکنیم.
Excuse me, I need to go right now.
ببخشید الان باید برم
Well, it’s been lovely talking to you.
خوب، صحبت کردن با شما دوست داشتنی بود.
Best of luck.
خوشوقت باشید!
Let me give you my business card before I go.
اجازه بدهید که قبل از رفتن کارت ویزیتم را به شما بدهم.
Enjoy your time here!
از وقتگذرانی در اینجا لذت ببرید!
استفاده از زبان بدن را فراموش نکنید!
مکالمات انگلیسی فقط شامل صحبت کردن زیاد نیست. آنها همچنین شامل استفاده از عبارات غیرکلامی برای برقراری ارتباط هم هستند. مثلا ارتباط چشمی بسیار مهم است. عدم برقراری ارتباط چشمی معمولا به عنوان تمایل به پنهان کردن حقیقت یا بیتفاوتی نسبت به ادامه مکالمه برداشت شود. همچنین بازوهای ضربدری، چانه پایین و حرکات بیش از حد نشاندهنده ترس، عدم آگاهی یا تجربه است.
تمرین، تمرین و در نهایت تمرین
قبل از اینکه با شخص جدیدی ملاقات کنید یا به یک رویداد حرفهای بروید، احتمالا تصور و تمرین پیرامون مکالمات احتمالی کمککننده خواهد بود. دشوار است که از قبل بدانیم که یک مکالمه چگونه خواهد بود. اما شما میتوانید برای رایجترین موقعیتها آماده باشید! هرچه راحتتر به سوالات اولیه پاسخ دهید، وقتی مکالمه به جایی میرود که انتظارش را نداشتید، مطمئنتر خواهید بود.
مطالب مرتبط:
آموزش کامل کلمات و اصطلاحاتی که در رستوران نیاز دارید!
نمونهای از یک مکالمه واقعی نسبتا رسمی در زبان انگلیسی
در اینجا شما آخرین مثال از مکالمه برایان و امی را خواهید دید. آنها در یک همایش بازاریابی هستند و به لطف یک دوست مشترک با یکدیگر آشنا شدهاند:
Brian: Good morning! Nice to meet you, Ms. Poltino. My name is Brian Gordon. Mr. Standford mentioned a lot of great things about you.
برایان: صبح بخیر! از آشنایی با شما خوشحالم، خانم پولتینو. نام من برایان گوردون است. آقای استندفورد به نکات بسیار خوبی در مورد شما اشاره کرد.
Amy: Nice to meet you, Mr. Gordon. Please, call me Amy. So, what’s Mr. Standford saying about me?
امی: از آشنایی با شما خوشحالم، آقای گوردون. لطفا مرا امی صدا کن. بنابراین، آقای استندفورد در مورد من چه م گوید؟
Mr. Standford: I was just telling Brian about your amazing career and your recent move to San Francisco.
آقای استندفورد: من فقط در مورد حرفه شگفتانگیز شما و نقل مکان اخیر شما به سانفرانسیسکو با برایان صحبت میکردم.
Brian: I love San Francisco! How are you liking it, Amy?
برایان: من عاشق سانفرانسیسکو هستم! در مورد اون چه چیزی رو دوست دارید، امی؟
Amy: I like it a lot here! There’s always something new going on. Where are you from, Mr. Gordon?
امی: من اینجا را خیلی دوست دارم! همیشه چیز جدیدی در جریان است. شما اهل کجا هستید، آقای گوردون؟
Brian: Oh, you can just call me Brian. I was born in London, but I only lived in the UK for six months, so I really consider myself to be American.
برایان: اوه، فقط من رو برایان صدا کن. من در لندن به دنیا آمدم اما فقط شش ماه در بریتانیا زندگی کردم، بنابراین واقعاً خودم را آمریکایی میدانم.
Amy: Sounds exciting! I’ve never been to the UK. I’ve always wanted to visit, but I got promoted to manager at my job, and I’ve been very busy since. Where do you work?
امی: هیجانانگیز به نظر میرسد! من هرگز به انگلستان نرفتهام. من همیشه میخواستم اون رو بازدید کنم اما در شغلم به عنوان مدیر ارتقاء یافتم و از آن زمان بسیار مشغول بودم. شما كجا كار میكنيد؟
Brian: I’ve been a freelance translator for 20 years. I have a passion for languages. What about you, Amy? Mr. Standford told me you work for a tech company downtown?
برایان: من ۲۰ سال است که مترجم آزاد هستم. من علاقه زیادی به زبان دارم. تو چطور، امی؟ آقای استندفورد به من گفت برای یک شرکت فناوری در مرکز شهر کار می کنی؟
Mr. Standford: Glassdoor, can you imagine?
آقای استندفورد: Glassdoor، میتونید تصور کنید؟
Amy: That’s right. I’ve been working at Glassdoor since 2020. I recently got an offer to come to San Francisco, and I didn’t want to waste such a huge opportunity.
امی: درست است. من از سال ۲۰۲۰ در Glassdoor کار میکنم. اخیراً پیشنهادی دریافت کردم که به سانفرانسیسکو بیایم و نمیخواستم که چنین فرصت بزرگی را از دست بدهم.
Brian: Sounds amazing.
برایان: به نظر شگفتانگیز است.
Mr. Standford: Brian, did you know that Amy knows Bill Gates?
آقای استندفورد: برایان، آیا میدانستی که امی، بیل گیتس را میشناسد؟
Brian: Really? Impressive!
برایان: واقعا؟ خارقالعاده است!
Amy: Thanks! I met Bill Gates in 2015 when I was working as an assistant. He shared some thoughts on building your own brand. That was a turning point in my career.
امی: ممنون! در سال ۲۰۱۵ زمانی که به عنوان دستیار کار میکردم، بیل گیتس را ملاقات کردم. او نظراتی در مورد ساختن برند را به اشتراک گذاشت. این یک نقطه عطف در حرفه من بود.
Brian: Sounds amazing…
برایان: به نظر شگفت انگیز است…
نمونهای از معرفی خود در یک مصاحبه شغلی
Let me introduce myself. My name is Anna Golovko. I’m 25 years old. I’m a business analyst.
I graduated from Kyiv International University in 2017. I worked as an assistant manager for “Kearns International”. My specific responsibilities included providing new project launches and development strategy planning. Currently, I’m working as a business analyst for “Sea Transportation group”.
I can describe myself as a hard-working, responsible, and highly organized person. I often have to deal with difficult situations and make quick decisions. One of my main strengths is the ability to work under pressure. The job you are offering me would allow me to broaden my knowledge and experience, which is my professional goal.
I believe I am the right candidate for this position because I have a solid background in it. My knowledge, experience, and my desire to learn new methods would allow me to contribute to your company. In my free time, I enjoy playing chess and doing active sports.
سخن پایانی
با جست و جویی ساده در وب همانند یوتیوب به انواع ویدئوهای آموزش مکالمه برخورد میکنید. با تماشای این ویدئوها میتوانید به نکات خوبی درباره معرفی خود به زبان انگلیسی دست یابید. فراموش نکنید که مهمترین نکته برای بهبود مکالمه خود تمرین کردن است. این تمرین میتواند با فردی دیگر به صوذت حضوری یا حتی اپلیکیشنهای زبان انجام شود.
اگر به خدماتی چون ترجمه کتاب، ترجمه مقاله، ترجمه همزمان و تولید محتوا نیاز دارید، با خیالی آسوده از خدمات سایت ترجمه تخصصی ترجمیک استفاده کنید. برای مشاهده تعرفه و هزینه ترجمه کلیک کنید!
یک دیدگاه در «چگونه خودمان را در انگلیسی معرفی کنیم؟»;