بسیاری از مفاهیم، یک معادل فارسی و چندین معادل انگلیسی دارند و این موضوع، ترجمه فارسی به انگلیسی را به کاری چالشبرانگیز و حساس تبدیل کرده است. با این حال، هیچ راه میانبری برای دور زدن این چالشها وجود ندارد. تنها راهکار این است که خوب مطالعه کنید و هر روز بخشی از شکاف عمیقی را که بین زبان فارسی و انگلیسی وجود دارد، پر کنید!
به عنوان مثال تصور کنید که با آگهی استخدام مترجم شرکتی تماس گرفتهاید و حالا برای اثبات مهارتهایتان باید آزمون بدهید و متنی را از فارسی به انگلیسی ترجمه کنید. در متن این آزمون به کلمه «قانون» برخورد میکنید و وقتی به دایره لغاتتان رجوع میکنید، به دو معادل law و rule میرسید. دقیقا در همین نقطه است که باید مهارت مترجمیتان را نشان دهید و با توجه به متن فارسی، دقیقترین معادل انگلیسی «قانون» را انتخاب کنید.
هنوز با تفاوت این دو واژه آشنا نیستید؟ تا به حال law و rule را به عنوان دو کلمه مترادف میشناختید و به جای یکدیگر استفاده میکردید؟ پس این مطلب از سری مطالب آموزش ترجمه وبلاگ ترجمیک را از دست ندهید.
مطالب مرتبط:
راهنمای کامل برای ترجمه دقیق مخففهای رایج در فضای مجازی
در این مطلب خواهید خواند:
تفاوت دو واژه law و rule در چیست؟
در زبان مادری ما قانون، قانون است و فرقی ندارد که در خانوادهای چهار نفره وضع شده باشد یا بر جامعهای هشتاد میلیون نفری حاکم باشد. اما انگلیسیزبانها، بین قوانین جوامع کوچک و بزرگ تمایز قائل میشوند و برای توصیف هر یک از آنها واژهی جداگانهای دارند.
تشریح و تعریف واژه rules
- Rules به مجموعه قوانین و مقرراتی گفته میشود که در جوامع کوچکی مثل مدارس، دانشگاهها، خانوادهها و … تعیین میشوند و رفتار افراد را کنترل میکنند. روشن است که تخطی از این قوانین، پیامدهای شدیدی در پی ندارد. به عنوان مثال اگر دانشآموزی دیر به مدرسه برسد، از قوانین مدرسه سرپیچی کرده و بخشی از نمره انضباطش را تحت عنوان جریمه از دست میدهد. نه این که مجازاتی سخت و جدی در انتظارش باشد. حال با در نظر گرفتن این نکته، جملات فارسی زیر را ترجمه کنید:
یک داور باید تمام قوانین بازی را بداند.
A referee must know all the rules of the game.
در موارد خاص، مدیر قوانین را تغییر میدهد.
In special cases the manager will bend/stretch the rules.
نکته: عبارت bend/stretch the rules را به عنوان معادلی برای تغییر قوانین به خاطر بسپارید. روشن است که افعال bend/stretch فقط در کنار rules دیده میشوند. چون تنها این کلمه به قوانینی که چندان جدی نیستند و قابلیت تغییر دارند، دلالت میکند.
قانون انجمن این است که اعضای جدید باید یک آهنگ بخوانند.
It’s a club rule that new members must sing a song.
یک قانون نانوشته وجود دارد که میگوید نباید در محل کار شلوار جین بپوشید.
There’s an unwritten rule that you don’t wear jeans to work.
نکته: unwritten rule معادل پرکاربردی است که در زبان فارسی نیز استفاده میشود.
قواعد گرامری میگوید که کلمات چهطور در کنار هم استفاده شوند.
Grammatical rules prescribe how words may be used together.
مطالب مرتبط:
ترجمه ۱۱۰+ شغل به انگلیسی به همراه معنی
تشریح و توضیح واژه laws
- در نقطه مقابل Laws به قوانین جدی و سختگیرانهای که برای اداره و کنترل جوامع بزرگتر مثلا یک شهر یا کشور وضع میشوند، دلالت میکند. روشن است که این دسته از قوانین فقط توسط قانونگذاران و مقامات ارشد تعیین میشوند و سرپیچی از آنها مجازات سنگینی در پی دارد. به عنوان مثال طبق قوانین کشور، دزدی جرم است و با مجرم به طور جدی برخورد میشود. حال جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید.
قانون در مورد وجود الکل در خون هنگام رانندگی چه حکمی دارد؟
What does the law say about having alcohol in the blood while driving?
نکته: برای ترجمه روانتر و نیتیوتر عبارت law says … about something را به خاطر بسپارید. چون ما در زبان فارسی میگوییم «قانون درباره چیزی چه حکمی دارد؟» ولی انگلیسیزبانها بهسادگی از فعل say استفاده میکنند.
البته که دزدی خلاف قانون است!
Of course robbery is against the law!
نکته: against the law و against the rule نیز عبارتی است که ارزش حفظ کردن دارد. این عبارت به معنی «بر خلاف قوانین» و «بر خلاف مقررات» است و همانطورکه میبینید در کنار هر دو واژه law و rule دیده میشود.
مدیران آگاهانه قانون را زیر پا گذاشتهاند.
The directors had knowingly broken the law.
نکته: اگر در متون انگلیسی با عبارت break the law برخورد کردید، بهتر است برای ترجمه روانتر و نزدیکتر به زبان فارسی، به جای «شکستن قانون» بگویید «زیر پا گذاشتن قانون». به این ترتیب، متهم به گرتهبرداری هم نمیشوید!
شما نمیتوانید چنین اقدامی را انجام دهید و در چارچوب قانون بمانید.
You can’t take that course of action and remain within the law.
نکته: remain within the law معادل خوبی برای عبارت «در چارچوب قانون ماندن» است.
طبق قانون آنها باید قرارداد ارائه دهند.
They have to provide a contract by law.
جمعبندی
با توجه به همهی نکاتی که تا اینجا گفتیم، میتوانیم تفاوت دو واژهی law و rule را در جدول زیر خلاصه کنیم.
LAW | RULE | |
تعریف |
قوانینی که بر جوامع بزرگ حاکم هستند و رفتار اعضای این جوامع را کنترل میکنند. |
مقرراتی که برای اداره جوامع کوچک وضع میشوند. |
توسط چه کسی وضع میشود؟ |
قانونگذاران و مقامات ارشد کشور |
افرادی که در وظیفه رهبری یا سرپرستی جوامع کوچک را دارند. به عنوان مثال مدیر ساختمان یا مدیر مدرسه. |
چه کسی افراد را ملزم به اطاعت از آن میکند؟ |
پلیس |
مدیران جوامع کوچک |
پیامدهای سرپیچی از آنها چیست؟ |
جدی و سختگیرانه |
خفیف و جزئی |
آیا قابلیت تغییر دارند؟ |
خیر |
بله |
مثال |
قوانین مربوط به خروج غیر قانونی از کشور |
قانون تمیزکاری خانه در روزهای زوج توسط اعضای خانواده |
شما میتوانید در زمینههای مختلفی از جمله ترجمه مقالات تخصصی و عمومی، ترجمه کتاب به زبانهای مختلف و تولید محتوای متنی با ترجمیک همکاری کنید. برای اطلاع از شرایط همکاری به صفحه استخدام مترجم مراجعه کنید.