ناتوان، ناشایست، نابینا، بیگناه، نَترس، همنشین و …، همگی تنها معدودی از واژگانی هستند که از ترکیب یک واژه با یک پیشوند ساخته شدهاند. پیشوندهایی که معنای واژه را به کلی تغییر دادهاند. اما چرا به جای واژه بیگناه از واژه ناگناه استفاده نمیکنیم؟ یا چرا برای نشان دادن شجاعت افراد، واژه نترس را به کار میبریم و واژه بیترس را استفاده نمیکنیم؟
چگونگی و معنی پیشوندها ریشه در دلایل زبانشناختی دارد و در این مقاله فرصتی برای پرداختن به آنها نیست. با اینحال اگر امروزه ببینیم که فردی در گفتار یا نوشتن از واژگانی چون ناگناه و بیترس استفاده میکند، متوجه میشویم که آشنایی او با زبان فارسی به شدت سطحی است. در واقع، همه ما به خوبی متوجه ترکیبهای نادرست در زبان فارسی میشویم اما در زبان انگلیسی چهطور؟
اگر در زمینه ترجمه چه ترجمه متون کتبی مانند ترجمه مقالات و کتابها و چه ترجمه همزمان و شفاهی فعالیت میکنید، باید دانشی عمیق از واژگان هر دو زبان مبدا و مقصد و ترکیبهای آنها داشته باشید. بسیاری از پیشوندها با وجود معنای ظاهری مشابه، هنگام افزوده شدن به کلمات بار و معنایی کاملا متفاوت ایجاد میکنند.
در این مقاله میخواهیم که به دو پیشوند منفیساز انگلیسی یعنی Un و Dis بپردازیم. برای آشنایی با کاربردهای Un و Dis و معنای آنها در ادامه این مقاله وبلاگ ترجمیک همراه ما باشید.
مطالب مرتبط:
انتخاب املای صحیح کلمات در ترجمه و ویرایش
در این مطلب خواهید خواند:
پیشوندهای Un و Dis در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی، بسیاری از واژگان رایج با پیشوندهای Unو Dis آغاز میشوند؛ واژگانی مانند Disappointed (ناامید)، Uncomfortable (ناراحت) یا Unconvinced (قانعنشده). اما افزون این پیشوندها در ابتدای کلمات چه تغییری در معنای آنها ایجاد میکنند؟
برای اینکه بدانیم که این پسوندها باعث ایجاد چه معنایی میشوند ابتدا باید کاربردهای آنها را بدانیم. برای مشاهده کاربردهای پیشوندهای Un و Dis به همراه تغییرات معنایی حاصل از افزودن آنها، ادامه این مقاله را با دقت بخوانید.
چه زمانی باید از پیشوند Dis استفاده کرد؟
پیشوند Dis در ابتدای کلمات پایهای قرار میگیرد و معمولاً معنای «نفی» یا «مخالف» را دارد. همچنین میتوان از آن در ابتدای افعال استفاده کرد تا «معکوس کردن» عمل را نشان دهد. بهعنوان مثال، کلمه Disappear از دو بخش تشکیل شده: Dis (پیشوند) وAppear (فعل). بنابراین معنای تحتاللفظی آن برابر است با «ظاهر نشدن» یا «ناپدید شدن».

کلماتی را که با Dis ساخته میشوند، کلمات منفی (Negatives) مینامند. در واقع، Negatives به کلماتی اشاره دارد که نشان میدهند: چیزی حقیقت ندارد، باطل شده یا رخ نداده است.
با این حال، همیشه هم نمیتوان با اطمینان گفت که Dis تنها پیشوند برای استفاده در این مواقع است. به عنوان نمونه، دو واژه Disorganized و Unorganized را در نظر بگیرید: هر دو این واژگان به این معنا هستند که چیزی سازمانیافته نیست اما بار معنایی آنها با هم فرق دارد.
کسی که Disorganized توصیف میشود، نهتنها سازمانیافته نیست بلکه ممکن است که بههمریخته یا شلخته هم باشد. اما واژه Unorganized فقط به «نبود نظم و سازمان» اشاره دارد، بدون بار منفی اضافی.
هنگام انتخاب بین Dis و De نیز باید دقت کرد. پیشوند منفی De مانند Dis در ابتدای افعال قرار میگیرد و نشاندهندهی واگرد یا معکوس شدن یک عمل است. اما بسته به کلمهی پایه، معنای متفاوتی هم ایجاد میکند.
برای مثال، واژه Compose را در نظر بگیرید. وقتی میگوییم چیزی Decomposed شده، یعنی تجزیه شده، پوسیده یا به اجزای کوچکتر تقسیم شده است. در مقابل، واژه Discomposed به معنای «برهم خوردن آرامش»، «آشفته شدن» یا «از بین رفتن نظم» است.
مثالهایی از کاربرد Dis
بهترین راه برای درک معنی Dis در ترجمه انگلیسی به فارسی مشاهده مثالهای مربوط به آن است. پس ما هم تعدادی مثال برای درک بهتر معنی این پیشوند انگلیسی برای شما قرار دادهایم.
مثال |
ترجمه انگلیسی به فارسی |
واژه |
My brother’s room was so disorganized it was hard to find the floor |
اتاق برادرم آنقدر بینظم بود که پیدا کردن کف زمین سخت شده بود. |
بینظم: Disorganized |
My research partner took a disinterested approach to the experiment |
همکار تحقیقاتی من با رویکردی بیطرفانه در آزمایش شرکت کرد. |
بیطرفانه: Disinterested |
The surgery left him in some discomfort, which lasted for two days |
عمل جراحی باعث شد کمی ناراحتی داشته باشد که دو روز ادامه داشت. |
ناراحتی: Discomfort |
Antonio leaves negative restaurant reviews when he’s dissatisfied with the service |
آنتونیو وقتی از خدمات رستوران ناراضی باشد، نقد منفی مینویسد. |
ناراضی: Dissatisfied |
مطالب مرتبط:
تفاوت Example و Sample در ترجمه فارسی به انگلیسی
۲۵+ واژه پرکاربرد یا پیشوند Dis
در ادامه فهرستی از واژگان پرکاربردی که با پیشوند Dis شروع میشوند، برای شما تهیه کردهایم.
واژه |
معنی |
مثال |
Disable |
ناتوان کردن |
If an injury or illness disables someone, it affects them so badly that it restricts the way that they can live their life |
Disagree |
مخالفت کردن |
You must continue to see them no matter how much you may disagree with them |
Disappoint |
ناامید کردن |
If things or people disappoint you, they are not as good as you had hoped, or do not do what you hoped they would do |
Disappear |
ناپدید شدن |
If you say that someone or something disappears, you mean that you can no longer see them, usually because you or they have changed position |
Disarm |
خلع سلاح کردن |
We will agree to disarming troops and leaving their weapons at military positions |
Disassemble |
باز کردن (قطعات)، جدا کردن اجزا |
You’ll have to disassemble the drill |
Disavow |
انکار کردن، رد کردن مسئولیت |
Dr. Samuels immediately disavowed the newspaper story |
Discard |
دور انداختن |
Read the manufacturer’s guidelines before discarding the box |
Discomfort |
ناراحتی |
He felt discomfort after sitting for too long |
Discourage |
دلسرد کردن |
It may be difficult to do at first. Don’t let this discourage you |
Disregard |
نادیده گرفتن |
It also demonstrates the agency’s apparent disregard for the disruption caused to the motorist by such closures |
Discover |
کشف کردن |
It was difficult for the inspectors to discover which documents were important |
Discredit |
بیاعتبار کردن |
a secret unit within the company that had been set up to discredit its major rival |
Disgrace |
رسوایی، بیآبرویی |
I just wanted to say that what they have done to your club is an absolute disgrace |
Disguise |
تغییر ظاهر دادن، پنهان کردن |
Many of the contributions were raw slices of life, barely disguised as fiction |
Dishonest |
نادرست، غیرصادق |
t would be dishonest not to present the data as fairly as possible |
Disinfect |
ضدعفونی کردن |
Chlorine is used to disinfect water |
Disinterest |
بیتفاوتی، عدم علاقه |
We have had to contend with the disinterest of much of the medical profession about this topic |
Dislike |
دوست نداشتن |
We don’t serve liver often because so many people dislike it |
Disobey |
نافرمانی کردن |
They were threatened with punishment if they disobeyed |
Disorder |
بینظمی، اختلال |
An allergic disorder can be inherited or acquired from factors such as pollution or even diet |
Disown |
انکار رابطه، طرد کردن |
His family disowned him after the crime |
Disparity |
تفاوت، نابرابری |
We hope the government will move to address this disparity in connectivity, and ensure that rural areas are not left behind |
Displace |
جابهجا کردن، آواره کردن |
Coal is to be displaced by natural gas and nuclear power |
Displease |
ناراحت یا ناراضی کردن |
Not wishing to displease her, he avoided answering the question |
Disprove |
رد کردن، اثبات نادرستی |
The statistics to prove or disprove his hypothesis will take years to collect |
Disrespect |
بیاحترامی |
He embarked on numerous storyline feuds with legendary wrestlers and gained infamy for his blatant disrespect of many older, well-respected names in wrestling history |
Dissolve |
حل کردن، منحل کردن |
Heat gently until the sugar dissolves |
Distasteful |
ناخوشایند، زننده |
He found it distasteful to talk about money |
Distrust |
بیاعتمادی |
I don’t have any particular reason to distrust them |
چه زمانی باید از پیشوند Un استفاده کرد؟
پیشوند منفی Un نیز در ابتدای کلمه قرار میگیرد تا معنی آن را به «نبود»، «بیبهره بودن از …» یا «رهایی از …» تغییر دهد.
همانند کلماتی که پیشوند Dis شروع میشوند، واژههایی که با Un نیز ترکیب میشوند، در دستهی کلمات منفی قرار میگیرند. همانگونه که قبلا هم گفتیم، این کلمات بیانگر نادرست بودن یا رخ ندادن چیزی هستند.

از آنجا که هر دو پیشوند Un و Dis به معنای «نفی» هستند، شاید تصور شود که میتوان آنها را بهجای یکدیگر به کار برد. اما در بسیاری از موارد، تفاوت معنایی مهمی وجود دارد. مثلا فرض کنید که در هنگام ترجمه کتابی داستانی با دو واژهUninterested و Disinterested برخورد میکنید، آنها را چگونه ترجمه میکنید؟
Uninterested به کسی گفته میشود که علاقهای به چیزی ندارد و تمایلی به دانستن یا دنبال کردن آن ندارد. اماDisinterested به معنای «بیطرف» یا «آنکه جانبداری نکند» است.
کسی که در ورزش، Uninterested است، احتمالاً هرگز مسابقات ورزشی را تماشا نمیکند. اما کسی که در زمینههای ورزشی، Disinterested نامیده میشود، ممکن است که مسابقهها را ببیند اما طرفدار هیچ تیمی نباشد. اگر یک مترجم کتاب با تفاوتهای این دو واژه در زبان انگلیسی آشنا نباشد، این احتمال وجود دارد که به خوبی نتواند منظور نویسنده را به خوانندگان منتقل کند.
البته برخی افراد این دو را بهجای یکدیگر هم به کار میبرند که از نظر فنی کاملاً هم اشتباه نیست.
پیشوند Un همچنین میتوانند همراه با کلمات دارای پسوند (Suffixes) نیز بیاید. پسوند، حرف یا گروهی از حروف است که به انتهای کلمهی پایه افزوده میشود و معمولاً نقش دستوری آن را تغییر میدهد. در این حالت، واژهی حاصل معمولاً یک صفت است.
برای مثال، کلمه Unstabilized از سه بخش تشکیل شده: پیشوند Un به معنای «نفی»، فعل stabilize به معنای «پایدار کردن» و پسوند ed. واژه نهایی یک صفت است و به معنای «ناپایدار» یا «بیثبات» به کار میرود.
مثالهایی از پیشوند Un
برای درک بهتر مطالبی که در سطور پیشین برای شما بیان کردیم، چند مثال برای شما تهیه کردهایم.
مثال |
ترجمه انگلیسی به فارسی |
واژه |
Kate didn’t realize how unhappy she was until she left her partner |
کیت تا زمانی که از شریکش جدا نشد، متوجه نشد که چقدر ناراضی بوده است. |
ناراضی: unhappy |
The crack left the merry-go-round very unstable |
ترک روی چرخوفلک باعث شد که بسیار ناپایدار شود. |
ناپایدار: unstable |
It took the barber ten minutes to untangle her client’s hair |
آرایشگر ده دقیقه وقت گذاشت تا موهای مشتریاش را باز کند. |
باز کردن (گیسو، طناب و …): untangle |
These shoes are so tight that I can’t wait to untie the laces |
این کفشها آنقدر تنگ هستند که نمیتوانم صبر کنم تا بندهایشان را باز کنم. |
باز کردن گره: untie |
مطالب مرتبط:
۳۰+ واژه ساختهشده با پیشوند Un
اگر به دنبال فهرستی از واژگانی هستید که با پیشوند Un ساخته میشوند، حتما این فهرست را برای خودتان ذخیره کنید.
واژه |
ترجمه فارسی |
مثال |
Unable |
ناتوان، قادر نبودن |
She felt unable to concentrate on anything but the pain |
Unafraid |
نترس، شجاع |
He is a man with a reputation for being tough and unafraid of unpopular decisions |
Unappealing |
غیرجذاب، ناپسند |
He’s wearing a deeply unappealing baseball hat |
Unaware |
بیاطلاع، ناآگاه |
She was unaware that she was being filmed |
Uncomfortable |
ناراحت، ناخوشایند |
I feel uncomfortable lying |
Uncommon |
غیرمعمول، نادر |
Other forms of heart disease are relatively uncommon |
Unconvinced |
قانع نشده، مردد |
Most consumers seem unconvinced that the recession is over |
Undo |
باز کردن، لغو کردن |
Some clamps that had held the device together came undone |
Unemployed |
بیکار |
The problem is millions of people are unemployed |
Unfair |
ناعادلانه، غیرمنصفانه |
The union said it was unfair to ask workers to adopt a policy of wage restraint |
Unfollow |
دنبال نکردن (در شبکههای اجتماعی) |
I decided to unfollow the account after the controversial posts |
Unfortunately |
متأسفانه |
Unfortunately, we arrived too late to see the beginning of the show |
Unhurt |
آسیبندیده، سالم |
She was shaken but unhurt after the accident |
Unimpressed |
تحت تأثیر قرار نگرفته |
He was unimpressed by the movie’s special effects |
Uninterested |
بیعلاقه |
She seemed uninterested in the conversation |
Unknown |
ناشناخته |
The cause of the disease remains unknown |
Unlawful |
غیرقانونی |
The company was fined for unlawful trading practices |
Unlikely |
بعید |
It’s unlikely that he’ll change his mind |
Unlimited |
نامحدود |
Subscribers have unlimited access to the archive |
Unpack |
باز کردن بسته یا چمدان |
She began to unpack her suitcase |
Unpaid |
پرداختنشده |
The unpaid volunteers do the work because they love it |
Unsaid |
ناگفته |
Some things are better left unsaid |
Unselfish |
ایثارگر، نوعدوست |
Her unselfish actions inspired everyone |
Unspoken |
ناگفته، تلویحی |
There was an unspoken agreement between them |
Unstoppable |
توقفناپذیر |
The team’s momentum was unstoppable |
Untested |
آزمایشنشده |
The new drug is still untested on humans |
Untie |
باز کردن گره یا بند |
He bent down to untie his shoelaces |
Untimely |
نابهنگام |
His untimely death shocked everyone |
Untrue |
نادرست، غلط |
The allegations were completely untrue |
Unwanted |
ناخواسته |
He felt like an unwanted guest |
سخن پایانی
با وجودی که هر دو پیشوندهای Dis و Un معنی واژگان را به صورت منفی تغییر میدهند اما هر دو به یک معنا نیستند. به صورت خلاصه میتوان گفت که از Dis بهعنوان پیشوندی منفی استفاده میشود تا معنای کلمه را به «نبود چیزی» یا «مخالف چیزی» تغییر دهد. همچنین میتوان آن را به ابتدای افعال اضافه کرد تا نشاندهندهی واگرد یا خنثی شدن یک عمل باشد.
پیشوند Un نیز معنای «نبود»، «رهایی از» یا «محروم بودن از» را منتقل میکند. وقتی با پسوندهایی مانند -ed یا -able ترکیب میشود، کلمهی حاصل معمولاً یک صفت خواهد بود (مثلا unstabilized). در واقع، هرچند هر دو پیشوند نقش منفیکننده دارند، «Dis» بیشتر به تضاد یا مخالفت اشاره دارد، در حالی که «Un» نبود یا فقدان را برجسته میکند.
پس هنگام ترجمه متون مختلف اگر با این پیشوندها مواجه شدید، به ترجمه تحتاللفظی آنها اکتفا نکنید و حتما معنی عمیقتر و بار معنایی آنها را هم بررسی کنید.
در سایت ترجمه تخصصی ترجمیک، همواره از همکاری با مترجمان متعهد و متخصص استقبال میکنیم. پس اگر مترجم هستید و از پس ترجمه متون مختلف مانند مقالات علمی، کتابهای تخصصی، متون عمومی و … بر میآيید، به صفحه استخدام مترجم مراجعه کنید تا آغازی بر این همکاری باشد.