یکی از بهترین راههای تقویت مکالمه انگلیسی و بهبود مهارت اسپکینگ آیلتس این است که با جملات، واژگان و عبارات موردنیاز برای صحبت در موقعیتهای مختلف آشنا شویم. به عنوان مثال تصور کنید که میخواهید از کسی تعریف کنید یا با دوستی درباره همکاری که بهشدت اذیتتان میکند حرف بزنید. آیا جملات و کلمات ضروری برای مکالمه در این موقعیتها را میشناسید؟
این پست از سایت تولید محتوای انگلیسی ترجمیک، برای زبانآموزان سطح پیشرفته یا Advance در نظر گرفته شده و با تفکیک موقعیتهای مختلف، عبارت ضروری را به آنها آموزش میدهد. اگر شما هم به دنبال راهی برای تقویت مکالمه انگلیسی و یادگیری مطالب جدید و پرکاربرد هستید، این مطلب را از دست ندهید.
مطالب مرتبط:
آموزش کامل انواع جمله در زبان انگلیسی
در این مطلب خواهید خواند:
۱۰ جمله انگلیسی برای وقتی که میخواهید از جواب دادن طفره بروید
جمله انگلیسی |
معنی فارسی |
No comment | نظری ندارم. |
I’m not at liberty to say | نمیتونم بگم. |
Wait and see | صبر کن. (خودت) میبینی. |
Let me get back to you | بعدن بهت میگم. |
I’m sorry, that’s confidential | ببخشید. این یه رازه. |
I’m sorry, that’s personal | ببخشید این (مسئله) شخصیه. |
I’d rather not talk about it | ترجیح میدم حرفی نزنم. |
It’s none of your business (کمی غیر مودبانه) | به تو ربطی نداره. |
Mind your own business (کمی غیر مودبانه) | سرت به کار خودت باشه. |
Why do you want to know | چرا دوست داری سر دربیاری؟ |
۱۵ اصطلاح پرکاربرد برای توصیف فقیر و غنی بودن افراد
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
He’s short on cash | هیچ پولی نداره |
He’s broke | هیچ پولی نداره |
His bank account is overdrawn | حساب بانکیش خالی شده. |
He’s just scraping by | به زور زنده مونده. |
He makes minimum wage | درآمد خیلی کمی داره. |
He’s pinching pennies | داره قرون قرون پول جمع میکنه. |
He’s scrimping and saving | داره قرون قرون پول جمع میکنه. |
She’s very wealthy | خیلی پولداره. |
She’s quite well-off | وضعش توپه. |
She’s loaded | حسابی پولداره. |
She’s filthy rich | پولش از پاور بالا میره. |
She inherited a fortune | کلی بهش ارث رسیده. |
She’s making a killing | کلی درآمد داره. |
She’s raking in the cash | داره توو پول دست و پا میزنه. |
She’s rolling in dough | داره توو پول شیرجه میزنه. |
۱۰ عبارت انگلیسی پرکاربرد برای صحبت درباره آمار و ارقام
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
The crime rate rose | آمار جرم بالا رفته. |
The crime rate went up | آمار جرم بالا رفته. |
There was a sharp increase in crime | آمار جرم با شیب تندی بالا رفته. |
There was a gradual rise in crime | شاهد رشد تدریجی جرم بودیم. |
There was a spike in crime | متوجه رشد ناگهانی جرم شدیم. |
The crime rate reached its peak | آمار جرم به نقطه اوج خودش رسیده. |
The crime rate plateaued | آمار جرم ثابت مونده. |
There was a slight decrease in crime | آمار جرم کاهش ناچیزی داشته. |
The crime rate dropped | آمار جرم کاهش پیدا کرده. |
The crime rate plummeted | آمار جرم به شدت کاهش پیدا کرده. |
۱۰ جملهی مختلف انگلیسی برای این که بگوییم کسی بااستعداد است
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
She was born to | او به دنیا آمده تا یک … باشد. |
He’s a natural | او یک اعجوبه است. |
She could do it in her sleep | با چشم بسته هم میتونه این کار رو انجام بده. |
He knows it inside out | … از درونش نشات میگیره. |
She knows [New York] like the back of her hand | نیویورک رو مثل کف دستش میشناسه. |
She’s a walking encyclopedia of | او دایرهالمعارف متحرک … است. (خیلی حالیشه.) |
He’s in a class of his own | خودش چیزی رو یاد گرفته. |
He’s the best in the business | توو کارش عالیه. |
She’s very gifted | خیلی استعداد داره. |
He’s a [chemistry] whiz | اون عقل کل شیمیه. |
۱۰ عبارت متداول انگلیسی برای این که از کسی بخواهیم صبر کند
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
Could you give me a minute | میشه یک دقیقه بهم زمان بدی؟ |
(غیررسمی)Hang on a sec / Just a sec | یه ثانیه صبر کن/ یه ثانیه فقط |
Hold on | وایستا |
Let me see/think | بذار ببینم/ فکر کنم |
I’ll be right with you | الان میام. |
Bear with me | یه کم دندون رو جگر بذار. |
That’ll have to wait | باید صبر کنی |
Be patient | صبر کن |
Not so fast | |
Hold your horses | دندون رو جگر بذار |
۱۰ عبارت کاربردی انگلیسی برای وقتی میخواهیم حدس یا تخمین بزنیم
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
If I had to take a guess, I’d say | اگه بخوام حدس بزنم، میگم اون… |
It’s difficult to say, but I think | گفتنش سخته ولی من فکر میکنم که … |
Off the top of my head, I’d say | بر اساس چیزی که میدونم باید بگم که… |
It’s about | تقریبا … (مثلا It’s about10 miles away) |
It’s around | حول و حوش (مثلا It’s around three hours long) |
I wouldn’t be surprised if | هیچ بعید نیست اگر … |
There’s a good chance | احتمالش زیاده که… |
I have a feeling/hunch | حس ششمم بهم میگه که… |
I bet | شرط میبندم که… |
Your guess is as good as mine | منم به اندازهی تو خبر دارم. (نمیدونم) |
۱۰ عبارت پرکاربرد انگلیسی برای صحبت درباره تصمیمگیریها
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
I’m debating between | بین … و … دو دلم. |
I can’t make up my mind | نمیتونم تصمیم بگیرم. |
I’m on the fence | سر دور راهی هستم. |
I’ll take that into consideration | بهش فکر میکنم. |
On the other hand | از سوی دیگر… |
I’m having second thoughts | دارم دوباره بهش فکر میکنم. |
I changed my mind | نظرم رو عوض کردم. |
He convinced/persuaded me to | او من را متقاعد کرد که … |
Looking back, I know it was the right decision | اگه به قبل برمیگشتم میتونستم درست و غلط رو تشخیص بدم. |
It’s up to you | تصمیم خودته. |
۱۰ عبارت رایج انگلیسی برای صحبت درباره بخت و اقبال
جمله انگلیسی |
معنی فارسی |
Good luck | موفق باشی. |
Better luck next time | بعد از این که کسی در انجام کاری شکست میخورد، با این عبارت به او میگوییم که انشالله دفعه بعد بهتر عمل خواهد کرد. |
Just my luck | اینم از شانس منه. (وقتی دچار بدشانسی شدید از این اصلاح استفاده کنید) |
Lucky you | موفق باشی |
That was a stroke of luck | انگار یه دستی از غیب رسید. (برای توصیف شانسهای غیرمنتظره استفاده میشود.) |
Some people have all the luck | شانسه مردمه دیگه! |
As luck would have it | ممکنه شانسی ….(اتفاق بیفته) |
He’s down on his luck | افتاده رو دور بدشانسی |
No such luck | شانس نیاوردم. |
What rotten luck | گندش بزند! |
۱۰ جمله کوتاه انگلیسی برای صحبت درباره نگرانیها
جمله انگلیسی |
معنی فارسی |
I’m scared that | میترسم که… |
I can’t help thinking that | نمیتونم از فکر کردن به این که … دست بردارم. |
It’s been keeping me up at night | این (فکر و خیالها) تا صبح بیدارم نگه میدارن. |
What if | اگه … بشه چی؟ |
Whew | وای! |
Thank goodness | خدا رو شکر |
What a relief | خیالم راحت شد. |
You had me worried for a moment | یه لحظه من رو ترسوندی. |
You have no idea what a relief it is | نمیدونی چهقدر خیالم راحت شد. |
That’s a huge load off my mind | انگار یه باری از روی دوشم برداشته شد. |
۱۰ عبارت مفید انگلیسی برای صحبت درباره آینده
جمله انگلیسی |
معنی فارسی |
It’ll happen any day now | همین روزها اتفاق میفته. |
It’s right around the corner | خیلی زود انجام میشه. |
in the near future… | در آینده نزدیک انجام میشه. |
It will/won’t happen in our lifetime | تا چهل، پنجاه سال آینده اتفاق نمیفته. |
It’s a sign/taste of things to come | نشون میده که همه چیز در آینده قرار چه شکلی بشه. |
I’m counting down the days until | روزها را میشمارم تا زمانی که… |
Sooner or later… / It’s bound to happen eventually | دیر یا زود…/بالاخره اتفاق میفته. |
I’ll get around to it | در آینده این کار رو انجام میدم ولی زمان دقیقش رو نمیدونم. |
I’ll do it right away. / I’ll get right on it | همین حالا این کار رو انجام میدم. |
Time will tell | زمان مشخص میکنه. |
۱۰ عبارت پرکاربرد انگلیسی برای وقتی که میخواهیم از کسی تعریف کنیم
جمله انگلیسی |
معنی فارسی |
You look nice. / You look amazing | خیلی خوب به نظر میرسی/ فوقالعاده به نظر میرسی. |
What a beautiful | چه … قشنگی. |
I like your | …ات رو دوست دارم. |
The lasagna is delicious | این لازانیا لذیذه. |
You’re a fantastic cook | تو آشپز فوقالعادهای هستی. |
My compliments to the chef | دم آشپز گرم. |
What a nice apartment | چه آپارتمان قشنگی. |
You have a beautiful home | خونه خوشگلی داری. |
He’s/She’s so cute | او خیلی بامزهس. |
Your kids are a lot of fun | بچههاتون خیلی بانمک هستن. |
۱۵ عبارت رایج انگلیسی برای صحبت درباره قطعیت و احتمالات
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
I’m absolutely sure | کاملا مطمئنم. |
I’m positive that | مطمئنم که… |
I have no doubt that | شکی ندارم که… |
I’m a hundred percent certain | صد در صد مطمئنم. |
I’m convinced that | قانع شدم که… |
Chances are that | احتمالا … (چیزی اتفاق میفته.) |
Odds are that | احتمالا … (چیزی اتفاق میفته.) |
I seriously doubt it | جدا به این شک دارم. |
I don’t think so | این طور فکر نمیکنم. |
Probably not | احتمالا نه. |
It’s not very likely | خیلی احتمالش وجود نداره. |
There’s not much chance of that | خیلی شانس این موضوع وجود نداره |
I’d be very surprised if that happened | اگه این اتفاق بیفته خیلی شگفتزده میشم. |
I wouldn’t bet on it | احتمال خیلی کمی وجود داره ولی احتمالا اتفاق نمیفته. |
That’ll never happen | هیچ وقت این اتفاق نمیفته. |
۱۰ راه مختلف برای این که به انگلیسی بگوییم کسی جذاب یا خستهکننده است
جمله انگلیسی | متن فارسی |
It’s fascinating | خیلی جذابه |
It’s intriguing | خیلی جذابه |
I couldn’t tear myself away | نمیتونستم ازش دل بکنم. |
I couldn’t put it down | نمیتونستم بذارمش زمین. (بیشتر در مورد کتابهای جذاب استفاده میشه.) |
I was so into it; I lost track of time | خیلی بهش علاقهمند شدم و متوجه گذر زمان نشدم. |
It does nothing for me | هیچ جذابیتی برام نداره. |
I was bored to tears | خیلی حوصلم سر رفته بود. |
I was bored to death | در حد مرگ حوصلم سر رفته بود. |
I was dying of boredom | داشتم از بیحوصلگی میمردم. |
It’s about as exciting as watching paint dry | به اندازه تماشای خشک شدن رنگ روی دیوار جذاب است. (یعنی خیلی خستهکننده است.) |
۱۰ جمله انگلیسی پرکاربرد برای این که حال کسی را بهتر کنیم
جمله انگلیسی | متن فارسی |
What’s the matter | قضیه چیه؟ |
What’s wrong | مشکل کجاست؟ |
Are you all right | حالت خوبه؟ |
You look a bit down | انگار حالت گرفتهس. |
Is there anything I can do to help | کمکی از دست من برمیاد؟ |
Cheer up! / Chin up | خوشحال باش/ سرتو بالا بگیر! |
It’s not so bad | اون قدر هم بد نیست. |
Everything will be OK | همه چیز درست میشه. |
Look on the bright side | نیمه پر لیوان رو ببین. |
It’s not the end of the world | دنیا که به آخر نرسیده. |
۷ جمله کاربردی انگلیسی برای وقتهایی که امیدتان را از دست دادهاید
جمله انگلیسی | متن فارسی |
What a pity | چه حیف! |
What a shame | چه شرمآور! |
How disappointing | چه ناامیدکننده! |
That’s too bad | خیلی بده! |
Bummer | خیلی بده |
It was a real letdown | واقعا ناامیدم کرد |
It didn’t live up to my expectations | انتظاراتم رو برآورده نکرد. |
۱۰ راه مختلف برای این که به انگلیسی بگویید حرف کسی را باور نمیکنید
جمله انگلیسی | متن فارسی |
Yeah, right | آره، درسته. |
You’re kidding | شوخی میکنی. |
You’re pulling my leg | داری سرکارم میذاری. |
That’s a bit of an exaggeration | خیلی مبالغهآمیزه. |
He’s stretching the truth | دروغ نمیگه ولی واقعیت رو هم خیلی غلو میکنه. |
He’s not telling the whole truth | تمام حقیقت رو نمیگه. |
She’s being economical with the truth | دروغ میگه یا تمام حقیقت رو نمیگه. |
His story is fishy | این داستان رو از خودش درآورده. |
That’s an outright lie | خیلی واضحه که دروغه |
That’s a pack of lies | اول تا آخرش دروغه. |
۷ عبارت مفید انگلیسی برای توصیف آدمهای بد!
جمله انگلیسی | متن فارسی |
He’s a creep | آدم آزاردهندهای هست. |
He’s a sicko | اون یه مریض روانیه. |
He’s a scumbag | اون یه شروره. |
He’s an asshole | اون یه عوضیه. |
He’s a jerk | اون یه آشغاله. |
He’s a bastard | اون یه حرومزادهس. |
She’s a psycho | اون یه روانیه. |
۱۰ کلمه متنوع انگلیسی برای توصیف مدل حرف زدن افراد
جمله انگلیسی | متن فارسی |
He yelled | او فریاد زد. |
She screamed | او جیغ زد. |
I whispered | او زمزمه کرد. |
We chatted | او غیررسمی و محاورهای حرف زد. |
He mumbled | او زمزمه کرد. |
My kids whined | بچههای من غر زدند. |
He rambled. / He went on and on | او پرچونگی کرد. |
She stammered | او با لکنت حرف زد. |
I snapped at my husband | سر همسرم داد زدم. |
He muttered | زیر لب شکایت کرد. |
۱۰ عبارت متداول انگلیسی برای توصیف حالات مختلف چهرهی افراد
جمله انگلیسی | متن فارسی |
She was beaming | لبخند بزرگی بر لب داشت. |
The kids were smiling from ear to ear | نیش بچهها تا بنا گوششان باز بود. |
He looked puzzled | سردرگم به نظر میرسید. |
She grinned | پوزخند زد. |
He winced when the doctor gave him an injection | او وقتی دکتر بهش آمپول زد، ناله کرد. |
She gave me a dirty look | چپ چپ به من نگاه کرد. |
She blushed | از خجالت سرخ شد. |
His eyes were glazed over | چشمانش برق زد. |
Why the long face | چرا صورتت آویزونه. |
Her expression was unreadable | نمیشد از روی صورتش احساسش رو فهمید. |
۱۰ عبارت کاربردی انگلیسی برای توصیف رنجش و ناراحتی
شماره | جمله انگلیسی | معنی فارسی |
۱ | They got off on the wrong foot | از همون اول آبشون با هم تو یه جوب نمیرفت. |
۲ | He got on the teacher’s bad side | اون روی معلم رو بالا آورد. |
۳ | She took offense at his comment | نظر او برای آن دختر توهینآمیز بود. |
۴ | He has a chip on his shoulder | خیلی زود بهش برمیخوره. |
۵ | She got bent out of shape | به شدن عصبانی شد. |
۶ | He left in a huff | با ناراحتی و عصبانیت رفت. |
۷ | She got her panties in a wad | خیلی بهش بر خورد. |
۸ | He has a short fuse | زود از کوره درمیره. |
۹ | She dissed my mother | او به مادرم بیاحترامی کرد. |
۱۰ | He got his nose out of joint | برزخ شد. |
موارد ۵، ۷ و ۱۰ به معنی این هستند که شخص ناراحت و آزرده شده.
۱۰ عبارت رایج انگلیسی برای توصیف تجربیات بد از سفر
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
My flight was overbooked | پروازم طوری بود که مسافران زیادی بلیط تهیه کرده بودند ولی جای کافی برای نشستن آنها وجود نداشت. |
My flight was delayed/canceled | پروازم تاخیر داشت/ لغو شد. |
My luggage was lost | چمدانهایم گم شد. |
I was jet-lagged | به خاطر اختلاف ساعت بین مبدا و مقصد خیلی خسته هستم. |
My hotel was in a seedy area | هتل من توو منطقه ناامنی بود. |
I was mugged | توو خیابون ازم دزدی شد. |
The weather was miserable | هوا افتضاح بود. |
I got the runs | اسهال گرفتم. |
The place was a tourist trap | اونجا تلهی توریسته. |
I couldn’t wait to get back home | بیصبرانه منتظر برگشت به خونه بودم. |
۱۵ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی برای توصیفهای مقایسهای
جمله انگلیسی | معنی فارسی |
It’s as light as a feather | مثل پر سبکه. |
It’s as dry as a bone | مثل استخوان خشکه. |
It’s as flat as a pancake | مثل کف دست صافه. |
He’s as mad as a hornet | او دیوانهوار عصبانیه. |
It’s as old as the hills | فسیله! (کنایه از این که چیزی خیلی قدیمی و کهنس.) |
It’s as quick as lightning | به سرعت نوره. |
She’s as sick as a dog | او شدیدا بیماره. |
He’s as strong as an ox | زورش خیلی زیاده. |
They’re as different as night and day | زمین تا آسمون با هم فرق دارن. |
She’s as stubborn as a mule | بینهایت کله شقه. |
He’s as proud as a peacock | انگار از دماغ فیل افتاده. |
She’s as white as a sheet | رنگش مثل گچ سفید شده. (معمولا این اصطلاح را برای توصیف کسی که ترسیده یا خیلی مریض شده استفاده میکنند.) |
It’s as solid as a rock | مثل کوه محکمه. |
It’s as good as new | مثل روز اولش خوبه. |
It’s as clear as mud | خیلی گنگ و مبهمه. |
سخن پایانی
در این مطلب با جملات بسیار مفید و پرکاربردی آشنا شدیم. این جملات مکالمهی انگلیسی را برای ما بسیار سادهتر و روانتر میکنند. پس حتما از آنها یادداشتبرداری کنید و هر زمان که توانستید، مرورشان کنید. مطمئن باشید که با همین گامهای ساده، بهزودی شاهد پیشرفت چشمگیری خواهید بود.
اگر شما هم در زبانهای خارجی و فنون ترجمه دستی بر آتش دارید، میتوانید به صفحه استخدام مترجم دورکار ما مراجعه کنید و در بخش ترجمه سریع یا ترجمه عادی مشغول به کار شوید.