کدام ترجمه کتاب شازده کوچولو بهتر است؟

مقایسه ترجمه‌های کتاب شازده کوچولو + متن فرانسوی و انگلیسی

اگر بخواهید فهرستی از ۲۰ کتاب محبوب و معروف دنیا را تهیه کنید، به احتمال زیاد، نام شازده کوچولو هم در آن به چشم خواهد خورد. اما به نظر شما کتاب شازده کوچولو به چند زبان ترجمه شده است؟ شاید برای شما هم جالب باشد که شازده کوچولو به بیش از ۵۷ زبان و گویش ترجمه شده است. در ایران هم بیش از ۷۰+ ترجمه از این کتاب وجود دارد.

کتابی که داستانی ساده و در عین حال روان و خواندنی دارد. داستان خلبانی که در صحرایی گیر افتاده و پسرک کوچکی را از سیاره‌ای دیگر می‌بیند. دو مسافر غریب که تنهایی خویش را با به اشتراک‌گذاری خاطراتشان پشت سر می‌گذارند، خاطراتی از سیارات دور و نزدیک.

شاید شما هم مشتاق شده باشید که مروری کوتاه بر این کتاب داشته باشید. اگر این چنین است، ما مقایسه‌ای از ترجمه‌های این کتاب را برای شما تهیه کرده‌ایم تا بهترین ترجمه را با توجه به سلیقه خود انتخاب کنید. در ادامه، به مقایسه ۶ ترجمه کتاب شازده کوچولو با متن فرانسوی (زبان اصلی) و ترجمه انگلیسی آن می‌پردازیم. پس تا پایان این مقاله وبلاگ ترجمیک همراه ما باشید!

مطالب مرتبط:

۵ کتاب برای آشنایی اصولی با ادبیات فرانسه

در این مطلب خواهید خواند:

مقایسه بخش‌هایی از ۶ ترجمه کتاب شازده کوچولو با هم

در ادامه این مقاله، برای مقایسه ترجمه‌های کتاب شازده کوچولو، متن فرانسوی (زبان اصلی) ۴ بخش مختلف کتاب را به همراه ترجمه فرانسوی به انگلیسی آن برای شما قرار داده‌ایم. سپس از ۶ ترجمه‌ کتاب‌ شازده کوچولو با قلم مترجمان مشهور، ترجمه این بخش‌ها را هم برای شما جمع‌آوری کرده‌ایم.

شازده کوچولو به بیش از ۵۷ زبان و گویش ترجمه شده است. در ایران هم بیش از ۷۰+ ترجمه از این کتاب وجود دارد.
شازده کوچولو به بیش از ۵۷ زبان و گویش ترجمه شده است. در ایران هم بیش از ۷۰+ ترجمه از این کتاب وجود دارد.

مقایسه نمونه اول از ترجمه‌های کتاب شازده کوچولو

Lorsque j’avais six ans j’ai vu, une fois, une magnifique image, dans un livre sur la forêt vierge qui s’appelait “Histoires Vécues”. Ça représentait un serpent boa qui avalait un fauve. Voilà la copie du dessin.

On disait dans le livre: “Les serpents boas avalent leur proie tout entière, sans la mâcher. Ensuite ils ne peuvent plus bouger et ils dorment pendant les six mois de leur digestion”.

J’ai alors beaucoup réfléchi sur les aventures de la jungle et, à mon tour, j’ai réussi, avec un crayon de couleur, à tracer mon premier dessin.

ترجمه فرانسوی به انگلیسی نمونه اول

Once when I was six years old I saw a magnificent picture in a book, called True Stories from Nature, about the primeval forest. It was a picture of a boa constrictor in the act of swallowing an animal. Here is a copy of the drawing.

In the book it said: “Boa constrictors swallow their prey whole, without chewing it. After that they are not able to move, and they sleep through the six months that they need for digestion.”

I pondered deeply, then, over the adventures of the jungle. And after some work with a colored pencil I succeeded in making my first drawing.

ترجمه محمد قاضی از نمونه اول، انتشارات امیر کبیر

«وقتی شش‌ساله بودم، روزی در کتابی راجع به جنگل طبیعی که «سرگذشت‌های واقعی» نام داشت، تصویر زیبایی دیدم. تصویر، مار بوآ را نشان می‌داد که حیوان درنده‌ای را می‌بلعید. اینک نسخه‌ای از آن تصویر را در پایین می‌بینید.

در آن کتاب گفته بود که مارهای بوآ شکار خود را بی‌آنکه بجوند، درسته قورت می‌دهند. بعد، دیگر نمی‌توانند تکان بخورند و در شش ماهی که به هضم آن مشغولند، می‌خوابند.

من آن وقت درباره ماجرهای جنگل بسیار فکر کردم و به نوبه‌ی خود توانستم با مداد رنگی، تصویر شماره‌ی یک را که نخستین کار نقاشی من بود، بکشم.»

مطالب مرتبط:

پدر ترجمه ایران کیست؟ بررسی زندگی محمد قاضی

ترجمه ابوالحسن نجفی از نمونه اول، نشر نیلوفر

«وقتی که شش ساله بودم، یک روز در کتابی به اسم «داستان‌های واقعی» که درباره جنگل‌های کهن بود، تصویر زیبایی دیدم: تصویر یک مار بوآ که داشت حیوانی را می‌بلعید. تصویر این جور بود:

در کتاب نوشته بود: «مارهای بوآ شکار خود را بی‌آنکه بجوند درسته فرو می‌دهند. بعد دیگر نمی‌توانند تکان بخورند و مدت شش ماه که هضم آن طول می‌کشد به خواب می‌روند.»

آن وقت من درباره حوادث جنگل خیلی فکر کردم و بعد با یک مداد رنگی توانستم اولین طرحم را بکشم.»

ترجمه احمد شاملو از نمونه اول، نشر نگاه

«یک بار شش سالم که بود تو کتابی به اسم قصه‌های واقعی -که درباره‌ی جنگل بکر نوشته شده بود- تصویر محشری دیدم از یک مار بوآ که داشت حیوانی را می‌بلعید. آن تصویر یک چنین چیزی بود:

تو کتاب آمده بود که: «مارهای بوآ شکارشان را همین جور درسته قورت می‌دهند. بی این که بجوندش. بعد دیگر نمی‌توانند از جا بجنبند و تمام شش ماهی را که هضمش طول می‌کشد می‌گیرند می‌خوابند».

این را که خواندم، راجع به چیزهایی که تو جنگل اتفاق می‌افتد کلی فکر کردم و دست آخر توانستم با یک مداد رنگی اولین نقاشیم را از کار درآرم.»

ترجمه کاوه میرعباسی از نمونه اول، نشر نی

«ششم‌سالم که بود، یک‌بار، توی یک کتاب درباره‌ی جنگل بکر به اسم روایت‌های واقعی یک تصویر محشر دیدم. یک مار بوآ را نشان می‌داد که داشت یک جانور وحشی را قورت می‌داد. تصویری که گفتم، این شکلی بود.

کتاب این طور نوشته بود: «مارهای بوآ طعمه‌هاشان را درسته و نجویده می‌بلعند. سپس نمی‌توانند بجنبند و طی شش ماه که هضم طول می‌کشد، به خواب می‌روند.»

آن موقع خیلی به ماجراهای جنگل فکر کردم و خودم هم موفق شدم با مدادرنگی اولین نقاشی‌ام را بکشم.»

ترجمه عباس پژمان از نمونه اول، انتشارات شرکت کتاب هرمس

«وقتی که شش سالم بود، یک بار تصویر خیلی زیبایی دیدم، که در کتابی درباره جنگل استوایی و به اسم داستان‌های واقعی بود. آن تصویر از مار بوآ بود که حیوانی را می‌بلعید. مثل همین که اینجا می‌بینید.

در کتاب می‌گفت: «مارهای بوآ شکارشان را درسته قورت می‌دهند، بدون این که آن را بجوند. بعد هم دیگر نمی‌توانند تکان بخورند و شش ماه می‌خوابند تا آن را هضم کنند.»

آن وقت خیلی درباره اتفاقات جنگل فکر کردم، و خودم هم موفق شدم که با یک مداد رنگی، اولین نقاشی‌ام را بکشم»

مقایسه نمونه دوم از ترجمه کتاب‌های شازده کوچولو

Les grandes personnes m’ont conseillé de laisser de côté les dessins de serpents boas ouverts ou fermés, et de m’intéresser plutôt à la géographie, à l’histoire, au calcul et à la grammaire. C’est ainsi que j’ai abandonné, à l’âge de six ans, une magnifique carrière de peinture. J’avais été découragé par l’insuccès de mon dessin numéro 1 et de mon dessin numéro 2. Les grandes personnes ne comprennent jamais rien toutes seules, et c’est fatigant, pour les enfants, de toujours et toujours leur donner des explications.

ترجمه انگلیسی نمونه دوم

The grown-ups’ response, this time, was to advise me to lay aside my drawings of boa constrictors, whether from the inside or the outside, and devote myself instead to geography, history, arithmetic, and grammar. That is why, at the age of six, I gave up what might have been a magnificent career as a painter. I had been disheartened by the failure of my Drawing Number One and my Drawing Number Two.

Grown-ups never understand anything by themselves, and it is tiresome for children to be always and forever explaining things to them.

ترجمه محمد قاضی از نمونه دوم، انتشارات امیر کبیر

«آدم بزرگ‌ها به من نصحیت کردند که کشیدن عکس مار بوآی باز یا بسته را کنار بگذارم و بیشتر به جغرافیا و تاریخ و حساب و دستور بپردازم. این‌ بود که در شش‌سالگی از کار زیبای نقاشی دست کشیدم، چون از نامرادی تصویر شماره‌ی یک و تصویر شماره‌ی دو خود دل‌‌سرد شده بودم. آدم‌بزرگ‌ها هیچ‌وقت به تنهایی چیز نمی‌فهمند و برای بچه‌ها هم خسته‌کننده است که همیشه و همیشه به ایشان توضیح دهند.»

بخشی از ترجمه کتاب شازده کوچولو توسط محمد قاضی
بخشی از ترجمه کتاب شازده کوچولو توسط محمد قاضی

ترجمه ابوالحسن نجفی از نمونه دوم، نشر نیلوفر

«آدم‌بزرگ‌ها نصیحتم کردند که از کشیدن مارهای باز و بسته دست بردارم و به جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان دل بدهم. این‌جور شد که من در شش سالگی شغل شریف نقاشی را کنار گذاشتم. از اینکه طرح شماره یک و طرح شماره دو من نگرفته بود دل‌سرد شده بودم. آدم‌بزرگ‌ها هیج‌وقت خودشان تنهایی چیز نمی‌فهمند و کوچک‌ترها هم خسته می‌شوند که هی برای آن‌ها توضیح بدهند.»

ترجمه احمد شاملو از نمونه دوم، نشر نگاه

«بزرگ‌ترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیشتر جمع جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان کنم. و این جوری شد که تو شش سالگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. از این که نقاشی شماره‌ی یک و نقاشی شماره‌ی دواَم یخشان نگرفت، دلسرد شده بودم. بزرگ‌ترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمی‌توانند از چیزی سر درآرند. برای بچه‌ها هم خسته‌کننده است که همین جور مدام هر چیزی را به آن‌ها توضیح بدهند.»

ترجمه عباس پژمان از نمونه دوم، انتشارات شرکت کتاب هرمس

« آدم بزرگ‌ها نصیحتم کردند که کشیدن مارهای بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار، و عوضش بچسبم به جغرافی، تاریخ، حساب، دستور. این شد که من هم شغل زیبای نقاشی را در شش سالگی ول کردم. دلسرد شدم وقتی نقاشی شماره یک و شماره دواَم نگرفت. خود آدم بزرگ‌ها که مطلقاً اهل این نیستند یک وقت چیزی بفهمند، و بچه‌ها هم خسته می‌شوند همه‌اش برای آنها توضیح بدهند…»

ترجمه کاوه میرعباسی از نمونه دوم، نشر نی

«آدم بزرگ‌ها نصیحتم کردند از نقاشی مارهای بوآ، حالا چه دردون شکم‌شان پیدا باشد یا نه، دست بردارم و عوضش بچسبم که جغرافیا، تاریخ، حساب و وستور زبان. این‌جوری بود که در شش‌‌سالگی ذوقم کور شد و پی هنر نقاشی را، که می‌توانست آینده شغلی درخشانی برایم بشود، نگرفتم. چون نقاشی شماره۱ و نقاشی شماره۲ام گل نکرده بودند، دلسرد شدم. آدم بزرگ‌ها هیچ‌وقت تنهایی هیچی دستگیرشان نمی‌شود، وبچه‌ها حوصله ندارند راه‌به‌راه هر چیزی را توضیح بدهند.»

مطالب مرتبط:

چگونه کتاب چاپ کنیم؟ | راهنمای گام به گام چاپ کتاب

مقایسه نمونه سوم از ترجمه کتاب‌های شازده کوچولو

J’ai ainsi vécu seul, sans personne avec qui parler véritablement, jusqu’à une panne dans le désert du Sahara, il y a six ans. Quelque chose s’était cassé dans mon moteur. Et comme je n’avais avec moi ni mécanicien, ni passagers, je me préparai à essayer de réussir, tout seul, une réparation difficile. C’était pour moi une question de vie ou de mort. J’avais à peine de l’eau à boire pour huit jours.

ترجمه انگلیسی نمونه سوم

So I lived my life alone, without anyone that I could really talk to, until I had an accident with my plane in the Desert of Sahara, six years ago. Something was broken in my engine. And as I had with me neither a mechanic nor any passengers, I set myself to attempt the difficult repairs all alone. It was a question of life or death for me: I had scarcely enough drinking water to last a week.

ترجمه محمد قاضی از نمونه سوم، انتشارات امیر کبیر

«به این ترتیب، من تنها و بی‌آنکه کسی را داشته باشم که حرف حسابی با او بزنم، زندگی کردم. تا شش سال پیش که در صحرای آفریقا هواپیمایم خراب شد. یکی از اسباب‌های موتور هواپیما شکسته بود، و چون من نه مکانیسین همراه داشتم و نه مسافر، آماده شدم تا مگر بتوانم به تنهایی از عهده‌ی این تعمیر دشوار برآیم. این خود برای من مسئله‌ی مرگ و زندگی بود. به زحمت آب خوردن برای هشت روز داشتم.»

ترجمه ابوالحسن نجفی از نمونه سوم، نشر نیلوفر

«من همین جور تک و تنها و بدون همزبانی که با او بتوانم حقيقتاً حرف بزنم زندگی کردم تا شش سال پیش که هواپیمایم خراب شد و ناچار در صحرای کبیر افریقا به زمین نشستم. چیزی در موتور هواپیما شکسته بود و چون نه تعمیرکاری همراهم بود و نه مسافری داشتم خودم را آماده کردم تا دست تنها تعمیر دشواری انجام بدهم. مسئله مرگ و زندگی بود. آب آشامیدنی فقط به اندازه یک هفته داشتم، آن هم به زور.»

ترجمه احمد شاملو از نمونه سوم، نشر نگاه

«این جوری بود که روزگارم تو تنهایی می‌گذشت بی این که راستی راستی یکی را داشته باشم که باش دو کلمه حرف بزنم، تا این که زد و شش سال پیش در کویر صحرا حادثه‌یی برایم اتفاق افتاد؛ یک چیز موتور هواپیمایم شکسته بود و چون نه تعمیرکاری همراهم بود نه مسافری یکه و تنها دست به کار شدم تا از پس چنان تعمیر مشکلی برآیم. مساله‌ی مرگ و زندگی بود. آبی که داشتم زورکی هشت روز را کفاف می‌داد.»

ترجمه کاوه میرعباسی از نمونه سوم، نشر نی

«این‌طوری عمرم را به تنهایی گذراندن، بی‌آن که کسی باشد که بتوانم حرف دلم را باهاش بزنم؛ تا شش سال پیش که هواپیمایم در صحرای آفریقا خراب شد. یک قطعه موتور شکسته یود. و چون هیچ مکانیک یا سرنشین دیگری همراهم نبود، چاره‌ای ندیدم جز این‌که تکی دست به کار شوم و هر جور شده آن تعمیر سخت را انجام دهم. برای من قضیه‌ مرگ و زندگی بود. ذخیره آبم به زحمت به هشت روز قد می‌داد.»

ترجمه مصطفی رحماندوست از نمونه سوم، نشر قدیانی

«با این حساب، روزگارم در تنهایی می‌گذشت و هیچ کس را نداشتم تا با او حرف‌های دلم را بزنم. تا اینکه شش سال پیش هواپیمایم در صحرای آفریقا خراب شد. یکی از قطعات موتور هواپیمایم شکسته بود. من که نه تعمیرکاری همراهم بود و نه مسافری، خودم را آماده کردم که به تنهایی موتور هواپیما را تعمیر کنم.

تعمیر هواپیما برایم مسئله‌ی مرگ و زندگی بود. آب آشامیدنی‌ای که داشتم حداکثر برای یک هفته‌ی من کافی بود.»

مطالب مرتبط:

کدام کتاب‌ها، بیش‌تر در جهان ترجمه شده‌اند؟

ترجمه عباس پژمان از نمونه سوم، انتشارات شرکت کتاب هرمس

« من تا شش سال پیش به همین شکل زندگی کردم، تنها و واقعآ بدون هم صحبت، آن وقت هواپیمایم در صحرا خراب شد. چیزی توی موتور هواپیمایم شکسته بود. و چون هیچ تعمیرکار یا مسافری هم همراهم نبود، خودم را آماده کردم تا یک تنه یک تعمیر دشوار را انجام بدهم. مسئله مرگ و زندگی بود. فوق فوقش تا هشت روز آب برای آشامیدن داشتم.»

مقایسه نمونه چهارم از ترجمه‌های کتاب شازده کوچولو

Le premier soir je me suis donc endormi sur le sable à mille milles de toute terre habitée. J’étais bien plus isolé qu’un naufragé sur un radeau au milieu de l’océan. Alors vous imaginez ma surprise, au lever du jour, quand une drôle de petite voix m’a réveillé. Elle disait:

-S’il vous plaît…dessine-moi un mouton!

-Hein!

-Dessine-moi un mouton…

J’ai sauté sur mes pieds comme si j’avais été frappé par la foudre. J’ai bien frotté mes yeux. J’ai bien regardé. Et j’ai vu un petit bonhomme tout à fait extraordinaire qui me considérait gravement.

ترجمه فرانسوی به انگلیسی نمونه چهارم

The first night, then, I went to sleep on the sand, a thousand miles from any human habitation. I was more isolated than a shipwrecked sailor on a raft in the middle of the ocean. Thus you can imagine my amazement, at sunrise, when I was awakened by an odd little voice. It said:

“If you please–draw me a sheep!”

“What!”

“Draw me a sheep!”

I jumped to my feet, completely thunderstruck. I blinked my eyes hard. I looked carefully all around me. And I saw a most extraordinary small person, who stood there examining me with great seriousness.

ترجمه محمد قاضی از نمونه چهارم، انتشارات امیر کبیر

«باری، شب اول روی شن‌ها و در فاصله‌ی هزار میلی‌لیتری آبادی‌ها خوابیدم. تنهاتر از غریقی بودم که در اقیانوس بر تخته‌پاره‌ای مانده باشد. لابد تعجب مرا حدس می‌زنید وقتی در طلوع‌ صبح، صدای عجیب و بچگانه‌ای مرا از خواب بیدار کرد.

صدا گفت: «بی‌زحمت یک گوسفند برای من بکش!»

ـ چی؟

ـ یک گوسفند برایم بکش…

من مثل آدم‌های برق‌زده از جا جستم، خوب چشم‌هایم را مالیدم و به دقت نگاه کردم. چشمم به آدمک خارق‌العاده‌ای افتاد که با وقار تمام مرا تماشا می‌کرد.»

ترجمه ابوالحسن نجفی از نمونه چهارم، نشر نیلوفر

«باری، شب اول، در فاصله هزار میلی هر آب و آبادی، روی ماسه‌ها خوابیدم، بی‌پناه‌تر از غریقی بر روی تخته‌پاره‌ای در میان اقیانوس. پس شگفتی مرا در می‌یابید که هنگام طلوع آفتاب با شنیدن صدای نازک عجیبی از خواب پریدم.

صدا میگفت:

ـــ بی زحمت یک گوسفند برای من بکش!

ـــ چی؟

ـــ یک گوسفند برای من بکش…

چنان از جا جستم که گویی صاعقه بر من فرود آمده باشد. چشم‌هایم را مالیدم و خوب نگاه کردم. و یک آدم کوچولوی عجیب و غریب دیدم که با وقار تماشایم می‌کرد.»

مطالب مرتبط:

۲۵ سایت برای دانلود رایگان کتاب‌ علمی و دانشگاهی

ترجمه احمد شاملو از نمونه چهارم، نشر نگاه

«شب اول را هزار میل دورتر از هر آبادی مسکونی رو ماسه‌ها به روز آوردم، پرت افتاده‌تر از هر کشتی شکسته‌یی که وسط اقیانوس به تخته پاره‌یی چسبیده باشد. پس لابد می‌توانید حدس بزنید چه جور هاج و واج ماندم وقتی کله‌ی آفتاب به شنیدن صدای ظریف که گفت: «بی زحمت یک بره برام بکش!» از خواب پریدم.

ـــ ها؟

ـــ یک بره برام بکش…

چنان از جا جستم که انگار صاعقه بم زده. خوب که چشم‌هام را مالیدم و نگاه کردم آدم کوچولوی بسیار عجیبی را دیدم که با وقار تمام تو نخ من بود.»

ترجمه عباس پژمان از نمونه چهارم، انتشارات شرکت کتاب هرمس

«خلاصه. شب اول را، هزار میل دور از هر جای مسکونی، روی شن‌ها خوابیدم. تنهاتر از غریقی بودم که، روی یک تخته‌پاره، وسط اقیانوس است. پس می‌توانید مجسم کنید چه تعجبی کردم وقتی که یک صدای نازک بامزه با طلوع خورشید بیدارم کرد. داشت می‌گفت: «لطفاً یک گوسفند برایم بکش!»

«ها!»

«یک گوسفند برایم بکش..»

من طوری از جایم جستم که انگار صاعقه بهم زد. خوب چشم‌هایم را مالیدم و نگاه کردم. یک آدم کوچولوی خیلی عجیب با حالت متینی نگاهم می‌کرد.»

ترجمه کاوه میرعباسی از نمونه چهارم، نشر نی

«شب اول، هزار فرسخ دور از هر آبادی، روی شن‌ها خوابیدم. بنده خدای کشته‌شکسته‌ای که روی کلک وسط اقیانوس سرگردان باشد به قدر من تک‌افتاده نبود. پس خودتان تجسم کنید جه‌طور از تعجب یکه خوردم وقتی سر صبح، هنوز آفتاب نتابیده، صدایی نازک و بچگانه‌ بیدارم کرد.

می‌گفت: :لطفا… یک گوسفند واسم نقاشی کن!»

«هان!»

«یک گوسفند واسم نقاشی کن…»

مثل برق‌زده‌ها از جا پریدم. درست و حسابی چشم‌هایم را مالیدم. دقیق دو و برم را نگاه کردم، یک پسربچه با سرووضع فوق‌العده عجیب دیدم که با حالتی جدی بهم زل زده بود.»

ترجمه مصطفی رحماندوست از نمونه چهارم، نشر قدیانی

«شب اول روی ماسه‌ها خوابیدم. آن هم در جایی که هزار مایل با هر آب و آبادانی‌ای فاصله داشت.

حتی از آدم کشتی شکسته‌ای که وسط یک اقیانوس بزرگ روی تخته پاره‌ای سرگردان شده باشد تنهاتر بودم.

با این حساب می‌توانید حدس بزنید که وقتی صبح زود با شنیدن صدای کودکانه و عجیبی از خواب بیدار شدم چقدر حیرت کردم. صاحب صدا گفت: خواهش می‌کنم برای من یک گوسفند بکش.

چی؟

یک گوسفند برایم بکش…

مثل آدم‌های برق‌گرفته از جا پریدم. چند بار چشم‌هایم را باز کردم و بستم و با دقت نگاه کردم. آدم کوچولوی عجیبی را دیدم که با وقار به تماشای من ایستاده بود.»

ترجمه‌های مختلف کتاب شازده کوچولو

در ایران کتاب شازده کوچولو، توسط مترجمان متعددی ترجمه شده است. در ادامه اسامی تعدادی از مترجمان کتاب شازده کوچولو به همراه نشر آن‌ها را برای شما جمع‌آوری کرده‌ایم (این اطلاعات از سایت کتاب‌خانه ملی ایران استخراج شده است). فهرست مقابل بر اساس ترتیب الفبایی نام خانوادگی مترجمان مرتب شده است.

عنوان

نام مترجم

نام خانوادگی مترجم

انتشارات

شازده کوچولو

غزاله

ابراهیمی

کارگاه نشر

شازده کوچولو

جمیل

ابریشمی

پارمیس

شازده کوچولو

جمیل

ابریشمی

عطر کاج

شازده کوچولو

محمد‌علی

اخوان

اخوان خراسانی

شازده کوچولو

مرتضی

اسدخواه

متن دیگر‏

شازده کوچولو

مرتضی

اسدخواه

بادبان

شازده کوچولو

فرشید

افتخارزاده

جهان فن

شازده کوچولو

فرشته

افسری

آسو

شازده کوچولو

نگار

افشار

باغ فکر

شازده کوچولو

شبنم

اقبال‌زاده

آوای مکتوب

شازده کوچولو

فاطمه

امينی

شاپیگان کتاب

شازده کوچولو

مهرداد

انتظاری

آراسپ‏

شازده کوچولو

ب‍اب‍ک‌

ان‍دی‍ش‍ه‌

ه‍ن‍ر پ‍اری‍ن‍ه‌‏

شازده کوچولو

ایرج

انور

میلکان

شازده کوچولو

زهرا

آزاد

سالار الموتی

شازده کوچولو

زهرا

آلوشی

نیک‌فرجام‏

شازده کوچولو

فائزه

باطنی

بهنود

شازده کوچولو

رامس

بصیر

دادجو

شازده کوچولو

حمیدرضا

بلوچ

مجید

شازده کوچولو

مریم

بهرامی

آسمان خیال

شازده کوچولو

امید

بهرامی

آرمانی‌ها

شازده کوچولو

جمشید

بهرامیان

بهرامیان

شازده کوچولو

محمدتقی

بهرامی‌حران

مصدق‏

شازده کوچولو

حمیدرضا

بیات

اندیشه کهن‌پرداز‏

شازده کوچولو

بهزاد

بیگی

رهیاب نوین هور‏

شازده کوچولو

مجتبی

پایدار

سالار الموتی

شازده کوچولو

عباس

پژمان

هرمس

شازده کوچولو

شورا

پیرزاده

ثالث

شازده کوچولو

عباس

تامینی

آقای کتاب

شازده کوچولو

مهسا

توکلیان

شازده کوچولو

زهرا

تیرانی

آموت

شازده کوچولو

حسین

جاوید

نشر نون

شازده کوچولو

خدیجه

جعفرتبار

آثار گیتی

شازده کوچولو

منیر

جوادی‌پور

منیر

شازده کوچولو

فرنوش

چراغ‌زاده

کافل

شازده کوچولو

فاطمه

حسینی

آراستگان‏

شازده کوچولو

سولماز

حشمتی

ماهور

شازده کوچولو

هانیه

حق‌نبی‌مطلق

سلسله مهر

شازده کوچولو

هانیه

حق‌نبی‌مطلق

پارسینه‏

شازده کوچولو

مهسا

حمیدیان

پایتخت

شازده کوچولو

هنگامه

خدابنده

الماس پارسیان

شازده کوچولو

مریم

خرازیان

مه دُر

شازده کوچولو

امیر

دیوانی

پرک‏

شازده کوچولو

شیرین

راحله

آیینه‌ی مهر

شازده کوچولو

مهلا

رازی

آو‏

شازده کوچولو

م‍ص‍طف‍ی‌

رح‍م‍ان‍دوس‍ت‌

قدیانی

شازده کوچولو

میثم

رحمتی

پر

شازده کوچولو

میثم

رحمتی

آتیسا

شازده کوچولو

اص‍غ‍ر

رس‍ت‍گ‍ار

پژوهش دادار

شازده کوچولو

سمانه

رضائیان

واشقان

شازده کوچولو

سمانه

رضائیان

زرین‌کلک

شازده کوچولو

علیرضا

روحانی

عقیل

شازده کوچولو

رضا

زارع

آزرمیدخت

شازده کوچولو

عباس

زراعی

سایه گستر

شازده کوچولو

محدثه

زردکانلو

فرشته

شازده کوچولو

سیدامیرعباس

زمانیان‌دهکردی

برتراندیشان‏

شازده کوچولو

حسین

زندی

نوروزی

شازده کوچولو

حمیدرضا

زین‌الدین

رازآور

شازده کوچولو

مهنوش

سبیانی

 

شازده کوچولو

مهنوش

سبیانی

نادریان

شازده کوچولو

حسین

ستوده

تیماج‏

شازده کوچولو

مرتضی

سعیدی

انتشارات ولی

شازده کوچولو

مرتضی

سعیدی‌تبار

هاشمی سودمند‏

شازده کوچولو

مرتضی

سعیدی‌تبار

احقاف‏

شازده کوچولو

مرتضی

سعیدی‌تبار

واژگان خرد‏

شازده کوچولو

بهناز

سلطانیه

نبض دانش

شازده کوچولو

یوسف

سیفی

آذربایجان

شازده کوچولو

احمد

شاملو

نگاه

شازده کوچولو

مریم

شاملو

قلم شاملو

شازده کوچولو

فاطمه

شاهین‌زاده

اهورا قلم

شازده کوچولو

وحیده

شکری

هفت‌سنگ

شازده کوچولو

پرویز

شهدی

به سخن

شازده کوچولو

فهیمه

شهرابی‌فراهانی

نهال نویدان

شازده کوچولو

دانیال

شیر‌محمدی

آوای دانیال‏

شازده کوچولو

مهدیه

صادقی

امضا

شازده کوچولو

محمدرضا

صامتی

سفیر قلم

شازده کوچولو

محمد‌رضا

صامتی

سفیر قلم

شازده کوچولو

مریم

صبوری

کوله‌پشتی

شازده کوچولو

سحر

صرافی

مهراج‏

شازده کوچولو

معصومه

صفایی‌راد

کتابستان معرفت

شازده کوچولو

الهام

صیفی

ارغوان‌مهر‏

شازده کوچولو

حسین

طاهری

داریوش

شازده کوچولو

سیدهادی

طهوری

هلال نقره‌ای

شازده کوچولو

نگین

عارفی

کابلو‏

شازده کوچولو

بهاره

عزیزی

آتشکده

شازده کوچولو

محمدعلی

عزیزی

رویای سبز

شازده کوچولو

مهرنوش

علی‌پور

ریواس

شازده کوچولو

کاوه

علیجانی

ییلاق یاران‏

شازده کوچولو

اسدالله

غفوری‌ثانی

رادکان

شازده کوچولو

حمیدرضا

غیوری

غیور

شازده کوچولو

نازنین

غیوری

یونگ

شازده کوچولو

سیداسلام

فاطمی‌سیرت

عصر جوان

شازده کوچولو

الهام

فرهنگ‌مهر

دنیای آرشید

شازده کوچولو

سمانه

فلاح

طاهریان‏

شازده کوچولو

هانیه

فهیمی

بهزاد

شازده کوچولو

م‍ح‍م‍د

ق‍اض‍ی‌

امیر کبیر

شازده کوچولو

دل‌آرا

قهرمان

بهجت

شازده کوچولو

شایسته

کریمی

ساحل گیسوم

شازده کوچولو

شهناز

مجیدی

روشا

شازده کوچولو

شهناز

مجیدی

پنگوئن

شازده کوچولو

محمدرضا

محمدحسینی

ژیوار

شازده کوچولو

مولود

محمدی

بهداد

شازده کوچولو

مهری

محمدی‌مقدم

آرادمان

شازده کوچولو

لیلا‌سادات

محمودی

لاهوت

شازده کوچولو

زهره

مستی

نظاره‏

شازده کوچولو

امیر

مسیب‌نژاد

آسمان علم

شازده کوچولو

لیلا

مصدق

مصدق

شازده کوچولو

زهره

معصومی

آوای رعنا

شازده کوچولو

مرجان

مقدس‌بیات

سفیر اردهال

شازده کوچولو

محمد

ملکی‌دولت‌آبادی

ارمغان گیلار‏

شازده کوچولو

دنیا

مملکت‌دوست

فانوس دنیا

شازده کوچولو

ف‍ری‍ده‌

م‍ه‍دوی‌دام‍غ‍ان‍ی‌

ارس

شازده کوچولو

فریده

مهدوی‌دامغانی

کارگاه فیلم و گرافیک سپاس

شازده کوچولو

سمانه

میرزائی

آوا

شازده کوچولو

کاوه

میرعباسی

نی

شازده کوچولو

اب‍وال‍ح‍س‍ن‌

ن‍ج‍ف‍ی‌

نیلوفر

شازده کوچولو

فاطمه

نظرآهاری

گوهر اندیشه

شازده کوچولو

افسانه

نوری

هله

شازده کوچولو

نعیمه

وکیلیان

امید مهر

شازده کوچولو

محمد هاشمی، سعید هاشمی

هاشمی

فرهنگ جامع

شازده کوچولو

سیدعلی

هاشمی‌نژادراد

درج سخن

شازده کوچولو

غلامرضا

یاسی‌پور

هنر و اندیشه

شازده کوچولو

میلاد

یداللهی

ابر سفید

ترجمه‌های مختلف کتاب شازده کوچولو

مطالب مرتبط:

ارائه چند ترجمه از یک اثر در بازار کتاب، درست یا غلط؟

سخن پایانی

اصولی در ترجمه وجود دارد که همه مترجمان باید آن را رعایت کنند. وفاداری به متن اصلی، آشنایی با ظرافت‌های زبان مبدا و مقصد، درک تفاوت‌های فرهنگی دو جامعه، گیرایی قلم و …، همگی از این موارد هستند. اما هنگامی که اثری توسط مترجمان به نام و خوش‌ذوق متعددی ترجمه می‌شود، معمولا این موارد رعایت شده است. این‌ جاست که لذت بردن و ارتباط برقرار کردن با کتاب مورد نظر، تا حدودی سلیقه‌ای خواهد بود.

شما با کدام یک از این ترجمه کتاب‌ها ارتباط بهتری برقرار کردید؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید!

به دنبال دارالترجمه‌ای مطمئن برای ترجمه کتاب و مقاله خود می‌گردید؟ می‌خواهید علاوه بر این‌که هزینه ترجمه مناسب باشد، از کیفیت و سرعت خدمات هم مطمئن باشید؟ به ترجمه تخصصی به بیش از ۳۰ زبان نیاز دارید؟ پس بهترین گزینه برای شما، خدمات ترجمه تخصصی مقاله و کتاب ترجمیک است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.