مقدمه: مطلب زیر، نوشته خانم نرگس رسولی از مترجمان محترم ومتخصص فعال در سایت ترجمه ترجمیک است. از شما مخاطبان محترم میخواهیم ضمن مطالعه و ارائه بازخورد در خصوص سفارش جاری، در صورتی که مطالب مشابهی در زمینه آموزش ترجمه و به طور کلی مسائل مرتبط با ترجمه و مترجمان در نظر دارید، برای ما ارسال نمایید تا به نام شما منتشر شود.
در این مطلب خواهید خواند:
معنای همایشی در ترجمه به چه مفهومی اطلاع میشود؟
کاظم لطفیپور ساعدی (۱۳۸۵) در کتاب اصول و روش ترجمه، معنای همایشی را معنایی میداند که یک واژه در سایهی معانی واژههایی که میتوانند با آن همایی داشته باشند، پیدا میکند. برای مثال، دو واژهی انگلیسیpretty و handsome، هر دو از نظر معنای ارجاعی، مشترک هستند (هر دو معنای بنیادی ‘good-looking’ دارند) ولی از نظر امکان همایی با اسامی مختلف (معنای همایشی) با هم فرق دارند. برای مثال: pretty flower/ handsome car .
[به نظر میرسد که صفت pretty ظرافت بیشتری نسبت به صفت handsome داشته باشد! بعضی اوقات این همایندها را میتوان حدس زد ولی گاهی فقط به جنبهی همایشی محدود میشوند.]
ساعدی معتقد است که تفاوتهایی در کلمات فارسی و معادلهای انگلیسی آنها وجود دارد که از ناهمگونی ویژگیهای همایشی عناصر واژگانی در هر دو سیستم زبانی حاصل میشود.
مثالی از معنای همایشی در فارسی
برای مثال کلمهی «فاسد» را در مثالهای زیر میبینیم و آنچه اهمیت دارد، بافت و موقعیت کاربردی است:
میوه فاسد | rotten fruit |
تخم مرغ فاسد | addled/rotten egg |
کَرهی فاسد | Rancid butter |
کارمند فاسد | Corrupt officer |
اخلاق فاسد | Corrupt morals |
غذای فاسد | Spoiled food |
دندان فاسد | Decayed tooth |
آب فاسد | Stagnant/fetic water |
به عقیدهی وی، کلمات فارسی نیز از نظر ویژگیهای همایشی ممکن است با معادلهای انگلیسیشان تفاوت داشته باشند. این تفاوتها را بیشتر برحسب دامنهی همایشی کلمات در دو زبان میتوان توجیه کرد، به این معنا که دامنهی همایشی بعضی کلمات فارسی نسبت به معادل انگلیسیشان وسیعتر است. برای مثال، کلمهی «غلیظ» فارسی میتواند با کلمات بسیاری همایی داشته باشد که معادلش در زبان انگلیسی، این توانایی را ندارد.
thick (soup, smoke, mist)
heavy (make-up, accent)
strong (coffee, tea)
concentrated (solution)
و یا دامنهی همایشی بعضی کلمات انگلیسی نسبت به معادل فارسیشان وسیعتر میباشد. برای مثال، کلمهی to wearانگلیسی میتواند با کلمات بسیاری همایی داشته باشد که در مورد معادلش در زبان فارسی صدق نمیکند:
a jacket, trousers, gloves پوشیدن
perfume, tie, glasses زدن
denture گذاشتن
cosmetics کردن
تعدادی از همایندهای مهم
بهترین راه برای یادگیری همایندها، خواندن و خواندن مداوم است. برخی از همایندها و ترجمهی آنها از کتاب آقای دکتر مهرداد امیری در جدول زیر آورده شده است:
معادل فارسی | معادل انگلیسی |
قیلوقال | hue and cry |
نان بخورونمیر | bread and butter |
سفتوسخت | hard and fast |
در سفروحضر | at home and abroad |
رعدوبرق | thunder and lightning |
عفووبخشش | forgive and forget |
عرضهوتقاضا | supply and demand |
مرتکب قتل/ خودکشی/ جنایت شدن | commit suicide/ crime/ murder |
وسوسه نشدن | resist temptation |
قضاوت کردن | pass a judgment |
کاملاً نو | brand new |
خوابِ خواب | fast sleep |
خشکِ خشک | bone dry |
کاملاً ناشنوا | stone deaf |
کاملاً تاریک | pitch dark |
کاملاً سرد | icy cold |
به نازکی کاغذ | paper thin |
خواب سَرِ شب | beauty sleep |
خشم فرو مینشیند | anger abates |
علاقه به چیزی افزایش مییابد | interest in (sth.) arises |
تلاش به نتیجه میرسد | an attempt succeeds |
جمعیت جمع میشود | an audience gathers |
بحران فرو مینشیند | a crisis dies down |
تجارت بهبود مییابد | business improves |
عادت شکل میگیرد | habit forms |
اپیدمی آغاز میشود | an epidemic breaks out |
سلامتی به خطر میافتد | health deteriorates |
تصادف رخ میدهد | an incident occurs |
فرصت حاصل میشود | an opportunity arises |
دانش منتقل میشود | knowledge is imparted |
تنش افزایش مییابد | tension mounts |
فرار مغزها | brain drain |
شیر یا خط | head and tail |
زندان با اعمال شاقه | penal servitude |
موشک پرتاب کردن | launch a missile |
تشنگی را فرو نشاندن | quench one’s thirst |
خسارت وارد کردن | inflict some damage |
عذر موجه | implausible excuse |
از انجام وظیفه شانه خالی کردن | shrink one’s duty |
به سر رسیدن- تمام شدن | draw to a close |
به مرخصی رفتن | leave of absence |
وسایل شخصی | personal effects |
حلقهی مفقوده | missing link |
مطالعهی کتاب English Collocations in Use نوشتهی Felicity O’Dell و Michael McCarthy در این زمینه، خالی از لطف نیست.
منابع:
امیری, مهرداد. (۱۳۸۶). لغات و درک مطلب. تهران: پوران پژوهش.
لطفی پور ساعدی, کاظم. (۱۳۸۵). درآمدی به اصول و روش ترجمه. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.