بسیاری از صاحبنظران پذیرفتهاند که هدف اصلی مترجم، همان تأثیری است که نویسندهی متن اصلی بر خوانندهاش میگذارد. این تأثیر که اصل واکنش یا تأثیر مشابه یا همانند نام دارد، از مترجم تأثیر حسی و تخیلی زیادی میطلبد. مترجم باید به نویسندهی متن اصلی وفادار بماند و تا جاییکه میتواند به بازآفرینی اثر بپردازد (علیمحمدی، ۱۳۸۴).
از آنجاییکه هر ترجمهای را میتوان اصلاح و بازبینی کرد، برخی از آثار ادبی، بارهاوبارها ترجمه میشوند تا در نهایت، ترجمهی بهتری ارایه شود.
البته چون خوانشها متفاوت است، ترجمهها نیز متفاوت خواهند بود. حتی فرد با خواندن متن در بار دوم، برداشت متفاوتی از خوانش اول خود خواهد داشت. به گفتهی نیومارک، ترجمهی رضایتبخش همیشه امکانپذیر است، ولی یک مترجم خوب هرگز ترجمهی خود را بینقص نمیداند.
به همین منظور سعی میکند تا ترجمهی خود را اصلاح و بازبینی کند. ولی آنچه اهمیت زیادی دارد، دوری از ترجمهی لفظ به لفظ و توجه به بافت متن است.
دکتر تجویدی (۱۳۸۳)، معتقد است گاهی اوقات نارساییهایی در ترجمه یافت میشود که در اثر آسانگیری در ترجمه و گزینش رایجترین یا نخستین معادلی که در فرهنگ انگلیسی به فارسی برای واژه یا عبارتی خارجی آمده است، پدید میآید.
در این موارد، مترجم ترجمهی لفظ به لفظ میکند، بیآنکه به ساخت جمله و معنای مراد واژه در جمله توجه داشته باشد. به چند نمونه زیر توجه نمایید:
۱٫ We experienced a very cold winter last year.
«شاهدبودن» بهجای تجربهکردن
۲٫ among other things
«علاوه بر» بهجای در میان چیزهای دیگر
۳٫ Vertebrates have the capacity of moving.
«استعداد» یا «توانایی» بهجای ظرفیت
۴٫ Some attention should be given to the colors.
«اندکی» بهجای مقداری
۵٫ Something more than
«فقط … نیست» بهجای چیزی بیش از
۶٫ room of everyone
«فضا» و «جای کافی» بهجای اتاق برای همه
۷٫ Something like
«در حدود» بهجای چیزی/ شبیه/ مثل
۸٫ to say the least
«حداقل» یا «دست کم» بهجای اگر کمترین را بگوییم یا با گفتن حداقل
۹٫ here and now
«توجه به وضعیت موجود» بهجای اینجا و اکنون
۱۰٫ soon
«دیری نگذشت» بهجای به زودی
۱۱٫ distinguish
«متمایزکردن» بهجای تشخیصدادن
۱۲٫ decide
«یقینکردن» بهجای تصمیمگرفتن
۱۳٫ beyond all doubt
«تردیدی نیست که» بهجای ورای تمام تردیدها
۱۴٫ outstanding (debts)
«معوقه» در اینجا و معنای اول آن «چشمگیر» است.
۱۵٫ grounds
اغلب «زمینه» ترجمه میشود، حالآنکه یکی از معانی آن «دلیل و توجیه» است.
این نمونهها نشان میدهند که این هنر مترجم است که متناسب با متن، بهترین معادل را پیدا کند و مهارت مترجم خوب در این است که گاهی طوری بیندیشد که گویی قرار است هنجارشکن هم باشد! البته هم هنجارشکن و هم وفادار!
لوییس، ترجمه را عملی ریسکپذیر میداند که مترجم میتواند با بهکارگیری الگوهای زبانی تجربهشدهی خود، زبان مبدأ را کاملتر کند و به آن انرژی تازهای ببخشد. لوییس معتقد است که برای ترجمهی آثار دریدا، ترجمهی ساختارشکن به اصل وفاداری جدید و … نیاز دارد (لوییس، ۲۰۰۴/ ۱۹۸۵).
باید توجه داشته باشیم تمامی تغییرات و دستکاریها در ترجمه وقتی درست انجام میشوند که به بافت، لحن و سبک نویسنده اشراف پیدا کرده باشیم.
برای ترجمهی هنجارشکن شاید بتوان این نمونهها را از کتاب عطر سنبل، عطر کاج با ترجمهی محمد سلیمانینیا در نظر گرفت:
porcelain/ سفیدبرفی
fish-belly white/ شیربرنج
I have been spared/ قسر در رفتهام
Coke-bottle glasses/ عینک تهاستکانی
don’t stand a chance/ بیخود دلت را صابون نزن
I scratch your eyeballs/ چشمهایت را از کاسه دربیاورم
he was very disappointed/ حسابی توی ذوقش خورده بود
we had run out of conversation/ حرفهایمان ته کشیده بود
These folks were not the pride of Poughkeepsie/ این جماعت آش دهنسوزی محسوب نمیشدند
منابع:
Dumas, F. (2003). Funny in Farsi: A Memoir of Growing Up Iranian in America. Random House Trace Paperbacks.
Munday, J. (2012). Introducing Translation Studies. London & New York: Routledge.
Newmark, P. (1988). A Textbook of Translation. Prentice Hall.
تجویدی، غلامرضا. (۱۳۸۳). ترجمه متون مطبوعاتی (۲). تهران: دانشگاه پیام نور.
سلیمانی نیا، محمد. (۱۳۹۰). عطر سنبل، عطر کاج. نشر قصه.
علیمحمدی، محمود. (۱۳۸۴). ترجمه متون ادبی. تهران: دانشگاه پیام نور.