دلیل اشتباهاتی که گاهی اوقات در ترجمه مشاهده میکنیم، عدم تسلط بر اصطلاحات زبان مبدأ و مقصد و آشنا نبودن با موضوع است.
مترجمی که به صورت انتخابی و بیتوجه به بافت اجتماعی متن، آن را ترجمه کند، تأثیری منفی بر ترجمه خود گذاشته و صحت مطلب را زیر سوال میبرد.
زمانی که با معانی متفاوت یک کلمه روبرو هستیم، باید دقت کنیم تا بهترین انتخاب را داشته باشیم.
ترجمههای اشتباه از زبان انگلیسی
برای مثال کلمه «mine» در انگلیسی هم به معنای «معدن» است و هم به معنای «مین».
The soldiers went over the mine and got killed.
این جمله یک گزارش نظامی از جبهه جنگ است. مترجمی که وظیفه ترجمه این جمله را برعهده داشته است (شاید یک سرباز در دوره خدمت اجباری!)، به معنای دوم این واژه آگاهی نداشته و این ترجمه را ارائه کرده است: سربازها روی معدن رفتند و کشته شدند!
و یا کلمه «class» که هم به معنای «کلاس درس» و هم به معنای «جایگاه» است. همین نکته نیز سبب بروز مشکلات زیادی در ترجمه شده است که کافیست با توجه به متن و موضوع کلی، به راحتی از بروز آن جلوگیری کرد.
مثال دیگر، واژه «pen» است که سه معنای متفاوت «آغل»، «قلم» و «نوشتن» را دارد.
به ترجمههای اشتباه این کلمه دقت کنید:
All the sheep are in the pen: .همه گوسفندها داخل قلم هستند
Hereby I pen my resignation: .من استعفایم را قلم می گیرم
در حالی که ترجمه صحیح این جملهها چنین است:
همه گوسفندها در آغل هستند.
من استعفایم را مینویسم.
مورد دیگری که ممکن است در ترجمه صحیح متون اشکال ایجاد کند، ترجمه تحتاللفظی اصطلاحات است. مثلاً عبارت «Stop ironing my head!»به هیچ وجه به معنی «از اتو کشیدن من دست بردار» نیست! دفعه بعد که یک انگلیسیزبان شما را اذیت کرد، فقط کافی است این عبارت را به او بگویید و در واقع به او بفهمانید که «دست از سرم بردار»!
چند اصطلاح دیگر که ترجمه صحیح آن دقت بیشتری میخواهد در ادامه آمده است:
I must talk so my self.
«من باید با خودم صحبت کنم»؟ خیر! ترجمه صحیح این عبارت «تعریف از خود نباشد» است.
She doesn’t lift a finger.
طبیعی است که شما معنای کلمه به کلمه این عبارت را بدانید، اما ترجمه صحیح آن «دست به سیاه و سفید نمیزند» است.
Error is human.
طبیعی نیست که انسان یک اشتباه باشد! بنابراین ترجمه درست و دقیق این عبارت، «انسان ممکنالخطا است» میباشد.
ترجمه متون تخصصی و اصطلاحات آن یکی از پرچالشترین زمینههای نگارش و ترجمه است. بحث در اینجاست که مترجم دقیقاً چه باید بکند؟ عیناً ترجمه کند یا اصطلاحی جدید بسازد؟ کدام کلمات ناآشنا هستند و کدام کلمات در زمینه مخصوصی که به ترجمه آن پرداخته شده است به کار میروند.
فعل «cut» در مهندسی عمران با معنی «خاکبرداری» و کلمه «buld»، «داربست» ترجمه میشود. همین مثال، به خوبی لزوم مترجم متخصص در زمینه مربوط به ترجمه را مشخص میکند.
مثال بسیار خوبی وجود دارد که اهمیت برخورداری مترجم از دایره لغات وسیع را میرساند. اگر مترجم معانی محدودی از واژگان را بداند و یا به مقایسه اشتباه پرداخته و یک قاعده کلی را بسط دهد، در ترجمه پسوندها به اشتباه میفتد.
پسوند «less» در بیشتر مواقع معنای متضاد را میرساند. برخی مترجمان برای کلمهای مانند «priceless»،ترجمه «بیارزش» را ارائه میدهند! در حالی که کاملاً برعکس است و معنی این کلمه «نفیس» میباشد.
برخی اوقات مشاهده میشود که اشتراکات زبانی، مترجم را به اشتباه انداختهاند. این موارد را در کلماتی میبینیم که با تغییر در معنا، به زبان فارسی وارد شدهاند و هنگامی که مترجم میخواهد به زبان انگلیسی ترجمه کند، کلمه تغییر معنا داده شده را ترجمه میکند.
به عنوان مثال، در فارسی محاورهای میگوییم یک شخص «ترور» شده است. مترجم تازهکار از کلمه «terror» در معنای «به قتل رساندن» استفاده میکند. این در حالیست که در زبان انگلیسی، به معنای «وحشت» است.
مثال دیگری در زبان عربی نیز وجود دارد و آن «مسلسل» است که در فارسی نوعی سلاح است میباشد، اما در عربی «رشاشه» و در انگلیسی «machine gun» نامیده میشود.
در یک خبر، یکی از مترجمان خبری برای عبارت «human rights watch» به جای «دیدهبان حقوق بشر»، عبارت «ساعت حقوق بشر» را به کار برد و مترجم دیگری ملکه ویکتوریا را «ملکه پیروزی» معرفی کرد!
مترجمی، جمله انگلیسی «Today was totally the opposite. It was really dull and boring» را به این صورت ترجمه کرد:
«امروز خیلی مناسب بود. واقعاً کسلکننده و ملالانگیز بود.»
در اینجا مترجم کلمه «opposite» به معنای «متضاد» را با کلمه «apposite» به معنای «مناسب» اشتباه گرفته است.
کلمه «interest» مترادف «بهره بانکی» است که در کشور ما اعمال میشود. کلمه دیگری که در این زمینه وجود دارد، «profit» به مفهوم «سود بانکی» است که خلاف اصول اسلامی میباشد اما برخی مترجمان در متون اقتصادی به اشتباه این دو واژه را به جای هم استفاده میکنند.
در یک کتاب، مترجم کلمه «heaven» را که به معنای «بهشت» و نیز «آسمان» است در جملهای به این صورت ترجمه کرد: «وی بعد از اینکه گوشی را گذاشت سرش را به طرف بهشت گرفت و فکر کرد.»
مترجم حرفهای در ترجمه اصطلاحات به چالش کشیده میشود. زیرا نمیتوان با ترجمه کلمه به کلمه یا همان لفظ به لفظ، معنای یک اصطلاح خاص در یک زبان متفاوت را رساند. رشته کلمات به هم میپیوندند و معانی متفاوتی را به وجود میآورند.
اگر بخواهیم عبارت «he gave himself up» را ترجمه کنیم، نباید بنویسیم «خودش را بالا داد»، بلکه باید بنویسیم «خودش را تسلیم کرد».
برای ترجمه «he tossed and rolled all night» بهتر است بگوییم «تمام شب از این دنده به آن دنده شد» و نه «تمام شب غلطید و خود را بالا انداخت.»
ترجمههای اشتباه از زبان فارسی
خطاهایی از این قبیل، در ترجمه متون فارسی به انگلیسی نیز مشاهده میشود.
در فرهنگ لغت انگلیسی معادل واژه «notorious»، کلمه «معروف» آورده شده که به صورت ضمنی معنا و مفهومی منفی دارد و در جملات به معنی «بدنام» یا «انگشتنما» به کار برده میشود.
برخی مترجمان که کار خود را تازه شروع کردهاند و به نوعی تازهوارد هستند، به بار منفی این کلمه توجهی نداشته و آن را «معروف» ترجمه میکنند. در این حالت بار معنایی کلمه مثبت میشود.
جالب است بدانید بارها این کلمه را برای توصیف شخصیتهای مشهور و مقامهای برجسته دنیا به کار بردهاند.
به عنوان نمونه، متنی در توصیف و ستایش سعدی، شاعر گرانقدر و مشهور ایرانی، از فارسی به انگلیسی ترجمه شده است که این واژه را به اشتباه استفاده کرده و سبب بروز یک خطای بزرگ در ترجمه شده است.
Saadi is one of the notorious poets of Iran.
در فرهنگ لغات فارسی، برای کسی که به تازگی میخواهد ازدواج کند و یا اخیراً ازدواج کرده است، همسرِ دختر و همسرِ خواهر، واژه «داماد» به کار برده میشود.
در زبان انگلیسی، برای تمامی اشکال متفاوت این کلمات، معادل متفاوتی نیز به کار برده میشود.
برای همسرِ دختر و همسرِ خواهر کلمه «son-in-law» و «brother-in-law» استفاده میشود.
یک خبرگزاری برای معرفی داماد یک شخصیت مشهور، به جای «son-in-law» از «bridegroom» استفاده کرد. زیرا معنای ضمنی این کلمات را نمیدانست.
در هیچکدام از زمینههای ترجمه، فقط مراجعه به فرهنگ لغات کافی نیست و همانطور که مشخص است، لازم است محوریت اصلی خود متن و کاربرد واژه در گفتار عامیانه نیز بررسی شود.