ترجمیک بهپاس زحمات برخی از مترجمان و نویسندگان، بخشی از فعالیتهای مناسبتی وبلاگ را به بررسی زندگینامه و آثار بزرگان ترجمه و اهالی قلم اختصاص داده است.
مارک تواین، طنزنویس، روزنامهنگار، مدرس و رماننویس آمریکایی با شهرتی بینالمللی است. او به علت نوشتن ماجراهای تام سایر و ماجراهای هاکلبری فین برای اکثر مردم جهان نامی آشنا به شمار میآید. او که نویسندهای بااستعداد، طنزپردازی متمایز و اخلاقگرایی تندخو بود، به یکی از بهترین و محبوبترین نویسندگان آمریکا تبدیل شد.
برای مطالعه مطالب بیشتر، به وبلاگ ترجمیک مراجعه کنید.
در این مطلب خواهید خواند:
تولد و دوران کودکی مارک تواین
ساموئل لنگهورن کلمنس در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در میسوری در ایالت فلوریدا چشم به جهان گشود. ساموئل کلمنس، ششمین فرزند جان مارشال و جین لمپتون کلمنس بود. این نویسنده مشهور در ده سال اول زندگی خود، وضعیت سلامتی نسبتا بدی داشت. به علت بیماری مزمن، ساموئل به خاطر شیطنتهای کودکانهاش مورد سرزنش قرار نمیگرفت.
از بسیاری جهات کودکی ساموئل کلمنس دوران سختی بود. خواهرش، مارگارت زمانی که کلمنس هنوز چهار ساله نشده بود، بر اثر تب درگذشت. سه سال بعد برادرش، بنیامین درگذشت.
هنگامی که او هشت ساله بود، اپیدمی سرخک (در آن روزها این بیماری، بالقوه کشنده بود) در شهرش رواج یافت. یک اپیدمی وبا چند سال بعد دست کم ۲۴ نفر را کشت که تعداد قابل توجهی مرگومیر برای یک شهر کوچک است.
مطالب مرتبط:
هشت آذر، سالروز تولد لوئیزا می الکات
در سال ۱۸۴۷ پدر کلمنس بر اثر ذات الریه درگذشت. مرگ جان کلمنس سبب افزایش بیثباتی مالی خانواده شد. با این حال، حتی قبل از فوت پدر هم، بدهیهای مستمر آنها را مجبور به حراج اموال، فروش تنها بردهشان و حتی فروش اثاثیهشان کرده بود.
زمانی که کلمنس ۱۳ ساله شد، دوران کودکی او عملاً به پایان رسید و او شروع به امتحان کردن شغلهای مختلف برای کسب درآمد کرد.
تاثر محیط اطراف بر قوه تخیل مارک تواین
ساموئل از دوران کودکی و نوجوانی خود با علاقه بسیار یاد میکرد. همانطور که او در «زمانهای قدیم در میسیسیپی» (۱۸۷۵) آن را به خاطر میآورد، دهکدهاش «شهری با جمعیتی سفیدپوست بود که در آفتاب صبح تابستانی غرق میشد».
کلمنس و دوستانش با استفاده از قدرت تخیل ذهن فعال این نویسنده مشهور داستانهایی مانند دزدان دریایی، رابین هود و دیگر ماجراجویان افسانهای را بازی میکردند. در میان آن همراهان، تام بلانکنشیپ، پسری مهربان اما فقیر بود که بعدها تواین او را به عنوان الگوی شخصیت هاکلبری فین معرفی کرد.
در کتاب زندگینامه مارک تواین اینگونه نوشته شده است:«در هاکلبری فین من تام بلانکنشیپ را دقیقاً همانطور که او بود ترسیم کردم. او نادان و کثیف بود و سوتغذیه داشت اما او مانند هر پسربچهای قلب خوبی هم داشت. آزادیهای او کاملاً نامحدود بود. او تنها فرد واقعاً مستقل در جامعه بود، در نتیجه او پیوسته خوشحال بود و بقیه ما به او حسادت میکردند.»
سرگرمیهای محلی مانند ماهیگیری، پیک نیک و شنا هم وجود داشت. ممکن است پسری با شنا یا قایقرانی به جزیره گلاسکک، در وسط رودخانه می سی سی پی، برسد. شاید هم از غار هزارتوی مک داول، در حدود ۳ کیلومتری جنوب شهر سر درآورد.
جزیره گلاسکک ظاهراً به جزیره جکسون در ماجراهای هاکلبری فین و غار مک داول هم به غار مک دوگال در ماجراهای تام سایر تبدیل شد. در تابستانها، کلمنس از مزرعه عمویش در نزدیکی فلوریدا، میسوری بازدید میکرد و به داستانهای برده عمویش گوش میداد.
تاثیر حوادث پیرامون بر نویسندگی مارک تواین
جدای از نگرانیهای خانوادگی، محیط اجتماعی جامعه مارک تواین ایده آل نبود. میسوری ایالت بردهداری بود. به کلمنس جوان اطمینان داده شده بود که بردهداری و استفاده از بردهها مورد تایید خداست. با این وجود، بردهداری خاطراتی از ظلم و غم را با خود به همراه داشت که اخلاقی بودن یا نبودن این عمل، ذهن ساموئل جوان را به خودش مشغول کرده بود.
مطالب مرتبط:
بیست آبان، سالروز تولد فیودور داستایفسکی
در ژانویه ۱۸۴۵ کلمنس، کشته شدن مردی را در خیابان پس از تیراندازی توسط یک تاجر را به چشم دید. این حادثه الهامبخش مارک تواین برای خلق حادثه تیراندازی باگز در هاکلبری فین بود.
دو سال بعد، زمانی که او و تعدادی از دوستانش ماهیگیری میکردند، جسد غرق شده یک برده فراری را کشف کردند. بعدا مشخص شد که برادر بزرگتر تام بلانکنشیپ، بنس، به این برده فراری کمک کرده بود. بنس مخفیانه برای برده نگون بخت غذا میبرد تا اینکه ظاهراً برده لو رفت و کشته شد. عمل شجاعانه و مهربانی بنس الگویی برای ایجاد و روایت تصمیم هاک برای کمک به جیم فراری در هاکلبری فین شد.
امتحان کردن مشاغل عجیب و غریب
پس از مرگ پدر، سام کلمنس در چندین شغل عجیب و غریب در شهر کار کرد. او در هفده سالگی دهکده زادگاهش، هانیبال را ترک کرد.
این نویسنده ماجراجو برای دو دهه، کارگری دورهگرد بود و مشاغل بسیاری را امتحان میکرد. او یک بار اظهار کرد که روزی در ۳۷ سالگی از خواب بیدار و متوجه شد که تبدیل به یک «ادیب» شده است. در بین امتحان مشاغل گوناگون، او سفرهای گوناگونی انجام میداد تا قابلیتها و تواناییهای خود را کشف کند. مارک تواین مشاغل گوناگونی همانند کارگری، کار در معدن، کار در چاپخانه، روزنامهنگاری و حتی خلبانی را تجربه کرد. این تجارب نقش مهمی در خلق داستانهای گیرا و جالب او داشتند.
سالها بعد و بعد از جنگ داخلی آمریکا، کلمنس نامههای متعددی را به شرکت منطقهای شهر ویرجینیا ارسال کرد و این نامهها توجه سردبیر جوزف گودمن را به خود جلب کرد و او به او شغلی به عنوان خبرنگار پیشنهاد داد. او دوباره در جمع صمیمانه گروهی از نویسندگان به شاگردی مشغول شد. او خیلی سریع به خاطر سبک و بیان خاص، طنز و گزندهاش مشهور شد.
مشهور شدن مارک تواین
در فوریه ۱۸۶۳ کلمنس جلسه قانونگذاری در شهر کارسون را پوشش داد و سه نامه برای اینترپرایز نوشت. او آنها را با نام “مارک تواین” امضا کرد.
در نوامبر ۱۸۶۵ او داستان جست و خیز قورباغه ولایت کالاوراس را در روزنامه شنبه نیویورک با نام مارک تواین منتشر کرد. این داستان شهرت خاصی را برای مارک تواین به همراه داشت. از آن به بعد او از نام مستعار مارک تواین برای آثارش استفاده میکرد.
نوشتن رمان تام سایر
در فوریه ۱۸۷۰ پس از تلاشهای فراوان، مارک تواین با اولیویا لنگدون، دختر تاجری مرفه ازدواج کرد. پس از ازدواج او به نوشتن برای مجلات و روزنامهها ادامه داد.
مارک تواین بعدها به همراه خانوادهاش به یک مزرعه آرام نقل مکان کرد. او در سال ۱۸۷۶ رمان تام سایر را به چاپ رساند. تام سایر، روایت ماجراهای شیطنتآمیز پسری را که در کنار رودخانه می سی سی پی بزرگ میشود، بازگو میکند. این داستان با نوستالژیهای کودکی و سادگی آن ایام آمیخته شده بود.
محبوبیت مداوم تام سایر نشان داد که تواین رمانی نوشته که هم برای خوانندگان جوان و هم خوانندگان پیر جالب و جذاب است. این کتاب را فردی نوشته که به وضوح به یاد میآورد که کودک بودن چگونه است و بزرگسالان را با خاطرات مشابه سرگرم میکند.
نوشتن رمان هاکلبری فین
در تابستان سال ۱۸۷۶، کلمنس در حالی که در مزرعه کواری مشرف به المیرا اقامت داشت، شروع به نوشتن داستانی با نام اولیه «زندگی نامه هاک فین» کرد. هاک به عنوان یک شخصیت در رمان تام سایر ظاهر شده بود.کلمنز تصمیم گرفت که این پسر جسور داستان خاص خود را برای گفتن داشته باشد.
مطالب مرتبط:
چگونه نویسندهای حرفهای شویم؟ (بخش اول)
هاکلبری فین در یک بازه زمانی طولانی نوشته شد و تا سال ۱۸۸۵ منتشر نشد. در این فاصله زمانی، تواین اغلب توجه خود را به پروژههای دیگر معطوف میکرد و بارها و بارها دوباره نوشتن رمان هاکلبری فین را از سر میگرفت.
چیزی که هاکلبری فین را از سایر آثار متمایز میکند، معضل اخلاقی است که هاک در کمک به برده فراری، جیم با آن مواجه است. در عین حال هاک از تأثیرات ناخواسته و شوم به اصطلاح تمدن هم فرار میکند.
تواین از طریق هاک، راوی رمان، توانست به میراث شرمآور بردهداری قبل از جنگ داخلی و تبعیض نژادی و خشونت مداوم پس از آن بپردازد. اینکه او این کار را از زبان یک پسر ۱۴ ساله انجام داد، به رمان، قدرت خاصی برای تأثیرگذاری میدهد که توجه و همدردی مخاطب را به خود جلب میکند
رویدادهای غم انگیز خانواده تواین
اولین فرزند مارک تواین به نام لنگدون در نوامبر ۱۸۷۰ به دنیا آمد. او پسر ضعیفی بود و کمتر از دو سال بعد بر اثر دیفتری از دنیا رفت.
خانواده او، از جمله خود کلمنس، برای مدت طولانی از بیماری رنج میبردند. در سال ۱۸۹۶، صرع دخترش، ژان که ۱۵ سال داشت، تشخیص داده شد. خانواده تواین برای جستجو درمان یا حداقل تسکین، او را نزد پزشکان مختلف در سراسر اروپا بردند اما فایدهای نداشت.
تنها چند ماه بعد، فرزند دوم او، اولویا سوزی بر اثر ابتلا به مننژیت نخاعی در ۱۸ اوت ۱۸۹۶ در ۲۴ سالگی در خانه آنها در هارتفورد درگذشت. کلمنس در لندن بود که از مرگ دخترش سوزی مطلع شد. خانواده او هرگز برای زندگی به خانه هارتفورد بازنگشتند و این خانه در سال ۱۹۰۳ فروخته شد. قلبهای شکسته این خانواده هرگز کاملا بهبود نیافت. آنها برای چندین سال تولد یا تعطیلات را جشن نمیگرفتند.
در سال ۱۹۰۱ سلامتی همسرش زوال یافت. او در ۵ ژوئن ۱۹۰۴ درگذشت.
ژان در شب کریسمس سال ۱۹۰۹ بر اثر حمله قلبی در نتیجه تشنج، درگذشت. او در هنگام مرگ تنها ۲۹ سال داشت. «مرگ ژان» (چاپ در ۱۹۱۱) در کنار بستر مرگ او نوشته شد. تواین مینوشت تا به قول خودش «تا قلبم نشکند.»
تواین در سخنان پایانی زندگینامه خود که دو روز پس از مرگ ژان کلمنس در سال ۱۹۰۹ نوشته شد، نوشت: «تابوت ژان همان جایی است که من و مادرش، چهل سال پیش ازدواج کردیم. جایی که تابوت سوزی سیزده سال پیش قرار گرفت. جایی که تابوت مادرش پنج سال و نیم پیش در آنجا قرار گرفت و جایی که تابوت من قرار خواهد گرفت، پس از مدتی کوتاه.»
کلارا تنها فرزند کلمنس بود که بیشتر از پدرش عمر کرد. او در ۱۹ نوامبر ۱۹۶۲ در ۸۸ سالگی درگذشت.
سالهای پایانی زندگی مارک تواین
مارک تواین حوادث تلخ و شیرین زیادی را در سراسر زندگی خود تجربه کرد. هرکدام از این حوادث به گونهای بر روحیه و قلم او تاثیر داشتند.در سالهای ۱۹۰۷-۱۹۰۶، او فصلهای منتخبی از زندگینامهی خود را در نشریه North American Review منتشر کرد.
در سالهای آخر عمر به کلمنس سه مدرک افتخاری اعطا شد – از دانشگاه ییل در سال ۱۹۰۱، از دانشگاه میسوری در سال ۱۹۰۲ و از دانشگاه آکسفورد در سال۱۹۰۷ ( مارک تواین بیشتر از همه به این مدرک علاقه داشت).
او برای دریافت دکترای افتخاری خود از دانشگاه میسوری، در طول راه از دوستان قدیمی خود در دهکده زادگاه خود، هانیبال دیدن کرد. شاید او میدانست که این آخرین دیدار او از زادگاهش خواهد بود.
ظاهراً آخرین نوشتهای که او نوشته، طرح طنز کوتاه «آداب زندگی پس از مرگ: نصیحت به درد» بود. با بررسی این کتاب میتوان متوجه شد که با وجود رویدادهای غمانگیز بسیار، او کاملا حس شوخ طبعی خود را از دست نداده بود.
کلمنس در ۲۱ آوریل ۱۹۱۰ و در ۷۴ سالگی چشم از جهان فروبست. کلمنس در یک قطعه خانوادگی در المیرا، نیویورک، در کنار همسر، پسرش و دو دخترش به خاک سپرده شد.
شهرت و میراث مارک تواین
اندکی پس از مرگ کلمنز، هاولز «مارک تواین من» (۱۹۱۰) را منتشر کرد که در آن ساموئل کلمنس را «تنها، بینظیر، لینکلن ادبیات ما» معرفی کرد.
بیست و پنج سال بعد ارنست همینگوی در «تپههای سبز آفریقا» (۱۹۳۵) نوشت:«تمام ادبیات مدرن آمریکا از کتاب مارک تواین به نام هاکلبری فین سرچشمه میگیرد.»
تواین به عنوان یک طنزپرداز و اخلاقگرا، در قطعات کوتاه، بیشترین و بهترین مفهوم را به مخاطب انتقال میداد.
توانایی مارک تواین در خلق سریع و متقاعدکننده انواع شخصیتهای خیالی با چارلز دیکنز رقابت میکند. او انواع شخصیتهای مختلف را به گونهای شیوا و گیرا برای مخاطبان در داستانهای خود توصیف میکند.
نقل قولهایی از مارک تواین
راز پیشرفت در شروع کردن است.
هرگاه خود را در کنار اکثریت دیدید، زمان مکث و تأمل فرا رسیده است
اساساً دو نوع آدم وجود دارد: افرادی که کارهایی را انجام میدهند و افرادی که ادعا می کنند کارهایی را به انجام رسانده اند. تعداد گروه اول کمتر است.
اگر حقیقت را بگویی لازم نیست چیزی را به خاطر بسپاری.
منبع همه طنزها خنده نیست، غم و اندوه است
کار درست را انجام دهید.این کار بعضیها را خوشحال و بقیه را متحیر میکند.
کسی که کتاب های خوب نمی خواند، نسبت به کسی که نمیتواند آنها را بخواند، برتری ندارد.
هزاران نابغه ناشناخته زندگی میکنند و میمیرند – چه توسط خودشان یا توسط دیگران.
بی پولی ریشه همه بدی هاست.
سخن پایانی
تواین همیشه پیش از هر چیز بهعنوان طنزنویس به یاد آورده میشود، اما او بسیار بیشتر از اینها بود- یک اخلاقگرا، داستانپردازی متبحر، فیلسوفی سیاسی، سفرنامهنویس و رماننویس. او در جهان نویسندگی از جایگاه شاخص و ویژهای برخوردار است.
اگر قصد خواندن داستانهایی صمیمی و گیرا را دارید، به شما پیشنهاد میکنیم که حتما آثار مارک تواین را مطالعه کنید.
ترجمیک (محصولی از موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن) یک پلتفرم جامع ارائه خدمات زبانی (ترجمه، ویراستاری و …) است. ترجمیک بهترین خدمات ترجمه متون، ترجمه همزمان، ترجمه رسمی، ویراستاری متون، تولید محتوا و … را در چندین زبان ارائه میدهد. برای استفاده از تخفیفها و جوایز جشنواره کلمههای طلایی، همین الان سفارش خود در صفحه ارسال سفارش ثبت کنید. |