فریزال ورب‌های پرکاربرد انگلیسی

با ۵۰ فریزال ورب پرکاربرد انگلیسی آشنا شوید!

Phrasal Verbها یا افعال عبارتی، شامل دو یا چند کلمه هستند که در کنار یکدیگر معنا پیدا می‌کنند. معنی این افعال، مستقل از معنی اجزاء آن‌ها است. به عنوان مثال Give Up معادل عبارت «تسلیم شدن» است. در حالی که این معادل، با معنی کلمات give و up کاملا متفاوت است.

یادگیری Phrasal Verbهای رایج زبان انگلیسی می‌تواند کمی گیج‌کننده باشد. چراکه حدس زدن معنی آن‌ها کار ساده‌ای نیست و تعدادشان بسیار زیاد است.

با این حال، آشنایی با این افعال و یادگیری آن‌ها تاثیر زیادی بر سخنوری شما دارد و سیمای حرفه‌ای‌تری به مکالمات شما می‌بخشد. از این رو، در این مطلب از سایت ترجمه ترجمیک به بررسی نکاتی پیرامون Phrasal Verbها و معرفی پرکاربردترینِ آن‌ها می‌پردازیم.

با ما همراه باشید!

مطالب مرتبط:

معادل‌های انگلیسی ضرب‌المثل‌های فارسی

بازگردانی صحیح فریزال ورب‌ها و عبارات و اصطلاحات تخصصی، تاثیر زیادی بر کیفیت نهایی ترجمه دارند. مترجمان حرفه‌ای ترجمیک، ترجمه مقاله شما را با توجه به این نکته و به صورت کاملا دقیق و باکیفیت انجام می‌دهند.

چگونه از Phrasal Verbها استفاده کنیم؟

افعال عبارتی نیز همانند سایر افعال از قوانین صرف، مطابقت با فاعل و زمان و سایر قواعد گرامری تبعیت می‌کنند. به عنوان مثال Get Over به معنای بهبود یافتن است. این فعل را می‌توان هر جایی به جای معادل آن یعنی Recover استفاده کرد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

زمان گذشته ساده

I had the flu last week but got over it.

مصدر

Getting over prejudice at work is never easy

جمله سوالی

How could you get over that tribble illness?

پرکاربردترین فریزال ورب‌های انگلیسی

علاوه بر این زمانی که از افعال عبارتی استفاده می‌کنید، هیچ تفاوتی در سایر بخش‌های جمله ایجاد نمی‌شود. درست مثل افعال عادی! به عنوان مثال:

I get up at noon during the summer

However, this morning I got up at sunrise

I have gotten up early too many times this month

توجه کنید که در این مثال‌ها با تغییر زمان جمله تنها Get تغییر کرد. همچنین Get برای رفتن به زمان گذشته از قانون افعال بی‌قاعده پیروی کرد. دقیقا مثل زمانی که این فعل به‌تنهایی در جمله استفاده می‌شود.

انواع افعال عبارتی

Phrasal Verbها را به دو دسته متعدی و لازم و قابل تفکیک و غیر قابل تفکیک تقسیم می‌کنند.

Phrasal Verbهای متعدی

این دسته از Phrasal Verbها درست مانند افعال متعدی عادی، به مفعول نیاز دارند.

مثال:

Charlie couldn’t put up with the meowing cats any longer.

Phrasal Verbهای لازم

این افعال نیز مشابه افعال لازم عادی، به مفعول نیاز ندارند.

مثال:

The regional director was late, so the sales team went ahead without her.

Phrasal Verbهای قابل تفکیک

گاهی اوقات می‌توان مفعول را بین کلمات Phrasal Verbهای متعدی قرار داد. به Phrasal Verbهایی که این قابلیت را دارند، جداشدنی می‌گویند. این افعال قواعد خاصی دارند که در بخش بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

مثال:

He forgot to shut the lights off before he left.

Phrasal Verbهای غیر قابل تفکیک

اجزاء این افعال، قابلیت جداشدن از هم را ندارند. بنابراین زمانی که از این افعال استفاده می‌کنید، نمی‌توانید مفعول را بین کلمات آن‌ها قرار دهید.

مثال:

.The wayward son carried on without his father

چگونه از Phrasal Verbهای قابل تفکیک استفاده کنیم؟

این افعال، همیشه متعدی هستند، یعنی به مفعول نیاز دارند. همان‌طورکه گفته شد، این مفعول بین کلمات فریزال ورب قرار می‌گیرد.

مثال:

.Augustus would never let Hazel down

این موضوع درباره عبارات اسمی نیز صادق است. یعنی این عبارات نیز می‌توانند بین اجزاء فریزال ورب قرار بگیرند.

مثال:

.You would never let any of your friends down

اجزاء برخی از فریزال‌ ورب‌های تفکیک‌شدنی، همیشه باید از هم تفکیک شوند. به عبارت دیگر مفعول همیشه باید بین اجزاء آن‌ها قرار بگیرد.

مثال:

The beginning of the movie gets down everyone (غلط)

The beginning of the movie gets everyone down (صحیح)

گاهی اوقات نیز قرار دادن یا ندادن مفعول بین اجزاء جمله، به انتخاب خودتان است و هر دو مورد قابل قبول است.

مثال:

Pick the box up and carry it to the kitchen (صحیح)

Pick up the box and carry it to the kitchen (صحیح)

متاسفانه هیچ روشی برای تشخیص این که کدام فریزال ورب‌های جداشدنی، همیشه باید از هم جدا شوند، وجود ندارد. تنها راه تسلط بر این موضوع، تکرار و تمرین است.

با این حال، استفاده از ضمیر در کنار فریزال ورب‌های تفکیک‌شدنی قاعده خاصی دارد. اگر مفعول شما ضمیر باشد، حتما باید بین اجزاء فعل قرار بگیرد.

مثال:

Pick up it and carry it to the kitchen (غلط)

Pick it up and carry it to the kitchen (صحیح)

به یاد داشته باشید که همه افعال متعدی، قابل تفکیک نیستند. بنابراین به محل قرار دادن مفعول دقت کنید. برای مثال، افعال عبارتی متعدی get through، come between و go against همگی جدایی‌ناپذیر هستند. بنابراین مفعول باید از آن‌ها بیاید.

مثال:

Nothing comes us between (غلط)

Nothing comes between us (صحیح)

مطالب مرتبط:

چگونه مثل زبان مادری، انگلیسی حرف بزنیم؟

استفاده از فریزال ورب‌ها؛ به شرط رعایت قاعده تطابق فعل و فاعل

حتما با قاعده مهم و پرکاربرد تطابق فعل و فاعل آشنا هستید. با این حال اگر هنوز این قانون را نمی‌شناسید یا آن را از خاطر برده‌اید، حتما مقاله آموزشی تطابق فعل و فاعل ترجمیک را مطالعه کنید.

افعال عبارتی یا همان فریزال ورب‌ها نیز باید از قاعده تطابق فعل و فاعل تبعیت کنند. یعنی هر جا که فاعل he، she یا it بود، فعل باید s یا es بگیرد. حال نکته مهم اینجاست که s و es را به کدام قسمت فریزال ورب اضافه کنیم؟ خوب دقت کنید چراکه تطابق فریزال ورب‌ها با فاعل آن‌ها، یکی از اشتباهات رایج زبان‌آموزان است.

فریزال ورب‌ها معمولا از یک فعل و یک حرف اضافه تشکیل می‌شوند. (کافیست نگاهی به جدول پایین بیندازید تا متوجه منظور بشوید.) مثلا wake up یک فعل عبارتی است که از یک فعل (wake) و یک حرف اضافه (up) ساخته شده است. حال اگر خواستید جمله «او هر روز ساعت ۸ صبح بیدار می‌شود» را به انگلیسی بگویید، ترجمه به صورت زیر خواهد بود:

she wakes up at 8:00 a.m.

همان‌طورکه دیدید، s به بخش فعلی فریزال ورب یعنی wake چسبیده است. با این حساب جمله زیر از نظر ساختاری اشتباه است.

she wake ups at 8:00 a.m.

پرکاربردترین فریزال ورب‌ها، همراه با معنی و مثال

حال با برخی از پرکاربردترین فریزال ورب‌های انگلیسی آشنا می‌شویم.

Phrasal Verb

معنی

مثال

back somebody up

از کسی حمایت یا دفاع کردن

When the class was making fun of me, only the teacher backed me up

break down

از کار ایستادن (بیشتر درباره وسایل برقی)

The ice cream machine at McDonalds is always breaking down 

call around

به چند جا زنگ زدن (برای کسب اطلاعات)

Roy called around to find a nearby mechanic

calm down

آرام شدن، استراحت کردن

I need a few minutes to calm down after that match

call something off

لغو کردن

We called the party off. / We called off the party

check something or somebody out

بررسی کردن

I’ll check the contract out. / I’ll check out the contract 

clean up

پول هنگفت به دست آوردن

Our hockey team cleaned up at the tournament and went home undefeated

clean something up

تمیز کردن

John cleaned the living room up. / John cleaned up the living room 

cheer somebody up

کسی را خوشحال کردن (مخصوصا وقتی ناراحت هستند.)

Reading always cheers me up on a rainy day 

come around

به کسی سر زدن

Do come around and see us some time

come between

بین دو نفر یا چیزی قرار گرفتن (رابطه دو نفر را خراب کردن)

After more than fifty years of marriage, nothing could come between them 

come down on

حمله یا تنبیه سختگیرانه

Ever since last month’s accident, police have been coming down on drunk driving 

come down with

بیمار شدن

After sitting in the rain for hours, Chandra came down with a nasty cold

come up

اتفاق افتادن

Don’t worry about a problem until after it comes up

come up with

به ایده‌ای نو رسیدن

Sahar comes up with her best story ideas at night, so she writes them down before she forgets them

count on

روی کسی حساب کردن

If I’m ever making a mistake, I can count on my friends to warn me

dress up

لباس رسمی پوشیدن

Abed dressed up for the award ceremony

end up

کار به جایی رسیدن

After thinking for a day, he ended up taking the job

fall apart

از نظر روانی فروپاشیدن

He endured all kinds of harassment at work without flinching, but completely fell apart when his cat got sick

fill something up

چیزی را پر کردن

Bruce filled his wine glass up to the brim. / Bruce filled up his wine glass to the brim

find out

پی بردن

We’ll have to wait until the next TV episode to find out who the killer is

get something across

فهماندن

The professor spoke for hours, but didn’t get anything across to the students

wait on

سرو کردن غذا (مخصوصا در رستوران)

Billie eagerly waited on the new table of customers, hoping for a big tip.

top off

چیزی را تا لبه پر کردن

May I top off your beverage

turn somebody down

رد کردن یا نه گفتن

My crush turned me down after I asked them out

throw something away

دور انداختن

Could you throw that old burrito away? / Could you throw away that old burrito

think something over

راجع‌به موضوعی خوب فکر کردن

When his parents suggested selling his Pokémon cards, Yosef thought it over

take something out

چیزی را بیرون بردن

Please take the garbage out before dinner. / Please take out the garbage before dinner

take after

به کسی رفتن

Li takes after his father when it comes to politics

shut something off

خاموش کردن (مخصوصا درباره یک ماشین)

Don’t forget to shut the water off after your shower. / Don’t forget to shut off the water after your shower

show off

پز دادن/ فخرفروشی کردن

Panya didn’t need to shoot so many three-pointers; she was just showing off

see to

رسیدگی کردن

I’ll see to watering the plants while you’re gone

run out of

تمام کردن چیزی

Isabella ran out of toilet paper at the worst possible time

put up with

تحمل کردن

Somehow Paz could put up with Janice’s cynical attitude

put something on

پوشیدن

I always put my backpack on before leaving the house. / I always put on my backpack before leaving the house

mix up

گیج شدن

It’s easy to mix up Chris Pine and Chris Pratt

look up to something

به چشم الگو به کسی نگاه کردن

I looked up to this YouTuber until I read about their scandal

look after

مراقبت کردن

Thank you for looking after me when I was sick

let somebody know

کسی را مطلع کردن

Let me know as soon as Leslie texts back

let somebody or something in

به کسی یا چیزی اجازه ورود دادن

Close the door or you’ll let the flies in

get ahead

موفق شدن یا پیشرفت کردن

You’ll never get ahead at this company unless you follow the rules

let go of

رها کردن

Don’t let go of the rope until I’m safe

let somebody down

کسی را ناامید کردن

Kamal let Marco down when he arrived late. / Kamal let down Marco when he arrived late

leave something out

از قلم انداختن یا نادیده گرفتن

Orna left the graph out of the presentation. / Orna left out the graph from the presentation

Keep something up

به چیزی ادامه دادن

Keep this pace up and you’ll set a new record

hold somebody back

کسی را از کاری بازداشتن

I wanted to become an architect, but my bad grades held me back

go over

مرور کردن

Marie went over the study guide one last time before the test

go along with

موافق کردن یا تظاهر به موافقت با چیزی

Even though Cedric hated weight lifting, he went along with it because his coach suggested it

give something up

تسلیم شدن، ترک کردن چیزی (معمولا یک عادت)

Minh gave chocolate up for his diet. / Minh gave up chocolate for his diet

فریزال ورب‌های کاربردی زبان انگلیسی

سخن پایانی

در این مطلب با یکی از جذاب‌ترین بخش‌های آموزش زبان، یعنی فریزال ورب‌ها و قواعد مربوط به آن‌ها آشنا شدیم. امیدواریم که مطالعه این مطلب برای شما مفید بوده باشد.

برای مشاهده هزینه ترجمه و سایر خدمات ترجمیک کلیک کنید. سپس در ماشین حساب این صفحه، جزئیات موردنظرتان را وارد کنید تا هزینه نهایی برای شما به نمایش دربیاید.

اگر با زبان انگلیسی یا سایر زبان‌ها آشنایی دارید و به فکر کسب درآمد در منزل هستید، به صفحه استخدام مترجم مراجعه کنید. با بارگذاری رزومه در این صفحه، به یکی از همکاران دورکار ترجمیک تبدیل می‌شوید.

10 دیدگاه در «با ۵۰ فریزال ورب پرکاربرد انگلیسی آشنا شوید!»

  1. سپاس ،ممنون خداوند ج حفظ تان کند از زحمت شما استفاده خوب کردیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.