اصطلاحات مربوط به خواب در زبان انگلیسی

آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به خواب در زبان انگلیسی

احتمالا شنیده‌اید که «هر انسان، تقریبا یک‌سوم از عمر خود را در خواب می‌گذراند». این واقعیت، مختص افراد یک شهر یا کشور نیست و برای تمام مردم جهان صدق می‌کند. با این اوصاف، خواب و خوابیدن می‌تواند یکی از موضوعات جذاب مکالمات افراد باشد. حتما برای شما هم پیش آمده که درباره عادات خوابیدن، کیفیت خواب و مواردی از این قبیل با دوستان‌تان گفت‌وگو کنید.

اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چنین مکالماتی با افراد غیرفارسی‌زبان چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا به اندازه کافی با اصطلاحات و واژگان مربوط به خواب آشنایی دارید و برای بحث آماده هستید؟

در این مطلب همراه ما باشید تا با هم اصطلاحات مربوط به خواب در زبان انگلیسی را مرور کنیم. یادگیری این اصطلاحات، می‌تواند عملکرد شما را در جلسه مصاحبه آیلتس بهبود ببخشد. پس اگر در حال آموزش آیلتس هستید، این مطلب را از دست ندهید.

مطالب مرتبط:

تفاوت Miss، Mrs.، Ms و Mx در زبان انگلیسی و کاربرد آن‌ها

کلمات و اصطلاحات ابتدایی مربوط به خواب در زبان انگلیسی

اجازه دهید آموزش را از ابتدایی‌ترین حالت شروع کنیم و پیش از هر چیز با کلمات و اصطلاحات ابتدایی مربوط به خواب و خوابیدن آشنا شویم.

Bed

رخت خواب

She’s awake.

او بیدار است.

She’s not sleeping/asleep.

او نخوابیده است.

He’s tired/exhausted.

او خیلی خسته است.

He’s yawning.

او خمیازه می‌کشد.

اصطلاحات مربوط به زمان و روند خواب افراد در زبان انگلیسی

برای سوال کردن درباره زمان به خواب رفتن افراد، از when یا what time استفاده کنید. البته what time جزئی‌تر و دقیق‌تر است و زمان دقیق خوابیدن را مورد پرسش قرار می‌دهد. نکته دیگر این است که برای صحبت درباره عادات معمول خوابیدن، سراغ یکی از قیدهای usually یا normally و زمان حال ساده بروید.

اصطلاحات مربوط به عادات رایج خوابیدن

What time do you usually go to bed?

معمولا چه ساعتی به رختخواب می‌روی؟

When do you usually get to bed?

معمولا چه زمانی به رختخواب می‌روی؟

What time do you normally go to sleep?

معمولا چه ساعتی به رختخواب می‌روی؟

I usually go to bed at 10 o’clock.

من معمولا ساعت ۱۰ به رختخواب می‌روم.

I usually get to bed around 11.

من معمولاً حوالی ساعت ۱۱ به رختخواب می‌روم.

I normally go to sleep between 11 and midnight.

من معمولاً بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ می‌خوابم.

How long does it normally take you to fall asleep?

معمولا چقدر طول می کشد تا به خواب بروید؟

چه‌جوری به انگلیسی درباره خوابیدن حرف بزنیم؟

It takes me around 15 minutes to fall asleep.

حدود ۱۵ دقیقه طول می کشد تا خوابم ببرد.

I usually fall asleep in 10 minutes or less.

من معمولاً در عرض ۱۰ دقیقه یا کمتر به خواب می‌روم.

How late do you usually stay up?

معمولا تا ساعت چند بیدار می‌مانی؟

Do you go to bed at a reasonable hour, or do you stay up (late)?

آیا در ساعتی معقول و مناسب (ساعتی که برای سلامتی مفید است) به رختخواب می‌روید یا تا (دیروقت) بیدار می‌مانی؟

I usually stay up until midnight.

“من معمولا تا نیمه شب بیدار می‌مانم.

I don’t stay up too late.” / “I don’t like to stay up late.

من تا دیروقت بیدار نمی‌مانم./من دوست ندارم تا دیر وقت بیدار بمانم.

I go to bed at a good time.” / “I go to bed at a reasonable hour.

من در یک زمان خوب به رختخواب می‌روم./در یک ساعت معقول به رختخواب می‌روم.

I go to bed early. / I go to bed late.

من زود میخوابم./ دیر به رختخواب می‌روم.

Do you usually sleep through the night?

آیا معمولاً تمام شب را می‌خوابید؟

Do you wake up in the middle of the night?

آیا نیمه‌شب بیدار می‌شوی؟

Do you get enough sleep?

آیا به اندازه کافی می‌خوابی؟

Once I’m asleep, I sleep through the (whole) night.

وقتی خوابم می‌رود، تمام شب را می‌خوابم.

I wake up at least once in the middle of the night.

من حداقل یک بار در نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شوم.

I usually get enough sleep.” / “I don’t get enough sleep.

من معمولا به اندازه کافی می خوابم./من خواب کافی ندارم.

I need to sleep more. / I need to get more sleep.

من باید بیشتر بخوابم. / من باید بیشتر بخوابم.

مطالب مرتبط:

۱۲ جایگزین کاربردی برای thank you

اصطلاحات مربوط به خواب شب‌(های) گذشته

برای صحبت درباره خواب شب یا شب‌های گذشته، از گرامر گذشته ساده کمک بگیرید.

When did you go to bed last night?

دیشب کی خوابیدی؟

When did you get to bed last night?

دیشب کی خوابیدی؟

What time did you go to sleep last night?

دیشب چه ساعتی به رختخواب رفتی؟

What time did you fall asleep last night?

دیشب ساعت چند خوابت برد؟

How long did it take you to fall asleep?

چقدر طول کشید تا بخوابی؟

اصطلاحات مربوط به خواب در زبان انگلیسی

How late did you stay up last night?” / “Did you stay up late last night?

دیشب تا ساعت چند بیدار بودی؟

I went to bed late last night.

دیشب دیر خوابیدم.

I got to bed at 1am / I didn’t get to bed until 1am!

ساعت ۱ بامداد به رختخواب رفتم./تا ساعت ۱ به رختخواب نرفتم!

I went to sleep around 11.” / “I didn’t go to sleep until around 11.

حوالی ۱۱ رفتم بخوابم./تا حوالی ۱۱ نخوابیدم.

I fell asleep around 10:30.” / “I didn’t fall asleep until around 10:30.

حوالی ساعت ۱۰:۳۰ به خواب رفتم./تا حوالی ساعت ۱۰:۳۰ خوابم نمی‌برد.

It took me over an hour to fall asleep.

بیش از یک ساعت طول کشید تا خوابم برد.

I stayed up until midnight.” / “I didn’t stay up that late. I went to bed at 10.

تا نیمه شب بیدار ماندم./ تا دیر وقت بیدار نماندم، ساعت ۱۰ به رختخواب رفتم.

Did you sleep through the night?

تمام شب را خوابیدی؟

Did you wake up in the middle of the night?

نیمه شب از خواب بیدار شدی؟

Did you have a good sleep? / Did you have a good night’s sleep?

آیا خواب خوبی داشتی؟/ آیا شب راحت خوابیدی؟

Did you sleep well? / “Did you sleep okay?

خوب خوابیدی؟

How did you sleep (last night)? / How did you sleep?

چطور خوابیدی (دیشب)؟

Did you get enough sleep (last night)?

“آیا به اندازه کافی خوابیدی (دیشب)؟

Yeah, I slept through the (whole) night. / No, I didn’t sleep well. I kept waking up.

اصطلاحات و عبارات مربوط به خواب در زبان انگلیسی

آره، تمام شب را خوابیدم. / نه، خوب نخوابیدم. مدام بیدار می‌شدم.

I woke up at least three times last night.

دیشب حداقل سه بار از خواب بیدار شدم.

Yes, I had a good sleep. / No, I didn’t have a good sleep.

من راحت خوابیدم. /نه، من خوب نخوابیدم.

I slept well. / “I slept okay. I didn’t sleep well. / I slept poorly.

خوب خوابیدم. / خوب خوابیدم. من خوب نخوابیدم. / بد خوابیدم.

I didn’t sleep well. My neighbor’s dog kept me up all night!

خوب نخوابیدم سگ همسایه‌ام تمام شب مرا بیدار نگه داشت!

Yeah, I got enough sleep. / No, I didn’t get enough sleep.

آره، به اندازه کافی خوابیدم. / نه، من به اندازه کافی نخوابیدم.

سایر اصطلاحات و واژگان مربوط به خوابیدن در زبان انگلیسی

How have you been sleeping lately?

این اواخر چطور خوابیدی؟

Have you been getting enough sleep?

آیا به اندازه کافی خوابیده‌ای؟

What time are you going to get to bed?

ساعت چند میخوای بخوابی؟

Are you awake?” / “Are you sleeping?” / “Are you asleep?

بیداری؟” / “آيا شما خواب هستيد؟” / “خوابی؟

I haven’t been sleeping well (lately/recently/these days…).

من خوب نخوابیده‌ام (اخیرا/اخیرا/این روزها…)

I haven’t been getting enough sleep (lately/recently/these days…).

من به اندازه کافی نمی‌خوابم (اخیرا/اخیرا/این روزها…)

I want to get to bed early tonight.

می‌خواهم امشب زود بخوابم.

I’m going to bed early tonight.

امشب زود میخوابم.

I’m still awake.

من هنوز بیدارم.

I’m falling asleep.

داره خوابم می‌بره.

اصطلاحات مربوط به زمان و روند بیدار شدن افراد در زبان انگلیسی

تا اینجا درباره خوابیدن صحبت کردیم و اصطلاحات و عبارات پرکاربردی را آموختیم. حال در این بخش گریزی به اصطلاحات مربوط به بیدار شدن در زبان انگلیسی می‌زنیم.

اصطلاحات مربوط به عادات رایج بیدار شدن

What time do you usually wake up (in the morning)?

معمولا (صبح ها) چه ساعتی از خواب بیدار می‌شوید؟

When do you normally get out of bed?

معمولاً چه زمانی از رختخواب بیرون می‌آیی؟

What time do you usually roll out of bed in the morning?

“معمولاً صبح چه ساعتی از رختخواب بیرون می‌آیید؟

I usually wake up at 6 a.m.

من معمولا ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوم.

Normally, I get up around 5:30.

معمولاً حدود ساعت ۵:۳۰ بیدار می‌شوم.

I usually get out of bed between 6:45 and 7.

من معمولا بین ساعت ۶:۴۵ تا ۷ از رختخواب بلند می‌شوم.

I roll out of bed at 6:30.

ساعت ۶:۳۰ از رختخواب بیرون می‌آیم.

Do you sleep in on weekends?

نکته: sleep in به معنای خوابیدن بیش از حد معمول است. به عنوان مثال، اگر معمولا ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوید ولی آخر هفته بیشتر می‌خوابید، sleep in کرده‌اید.

How often do you oversleep?

نکته: oversleep به معنای خواب ماندن است و همیشه تصادفی و غیرارادی اتفاق می‌افتد.

I like to sleep in on Sundays. / I rarely sleep in.

من معمولا یکشنبه‌ها بیشتر می‌خوابم. / به‌ندرت پیش میاد که بیشتر بخوابم.

اصطلاحات مربوط به بیداری در زمان گذشته

When did you wake up?

كي از خواب بيدار شدي؟

When did you get up today?

امروز کی بیدار شدی؟

What time did you get out of bed this morning?

امروز صبح ساعت چند از رختخواب بلند شدی؟

What time did you roll out of bed this morning?

امروز صبح چه ساعتی از رختخواب بیرون آمدی؟

I woke up late today. / I woke up early today.

امروز دیر از خواب بیدار شدم. / امروز زود بیدار شدم.

I got up 30 minutes early today.

امروز ۳۰ دقیقه زودتر بیدار شدم.

I got out of bed at 6:30.

ساعت ۶:۳۰ از رختخواب بلند شدم.

I didn’t roll out of bed until 7:30.

تا ساعت ۷:۳۰ از رختخواب بیرون نیامدم.

Did you sleep in?

تو خوابیدی؟

Did you oversleep?

خواب موندی؟

Sorry for being late. I overslept.

ببخشید که دیر شد. خواب موندم.

خواب موندن به انگلیسی

اصطلاحات انگلیسی برای صحبت درباره خواب

در این بخش با رایج‌ترین اصطلاحات و عبارات انگلیسی پیرامون خواب و خوابیدن آشنا می‌شویم.

a heavy sleeper

«خوابِ سنگین» یکی از اصطلاحات رایج زبان فارسی است. در زبان انگلیسی نیز چنین اصطلاحی وجود دارد. a heavy sleeper به شخصی گفته می‌شود که خواب سنگینی دارد و به‌سختی بیدار می‌شود.

Sometimes, my alarm clock doesn’t wake me up. I’m a really heavy sleeper.

I hope you’re a heavy sleeper because this neighbourhood can be really noisy at night.

a light sleeper

این اصطلاح، دقیقا نقطه مقابل اصطلاح قبلی است. پس حتما می‌توانید معنی آن را حدس بزنید. بله! a light sleeper به شخصی اتلاق می‌شود که خواب سبکی دارد و حتی با کوچک‌ترین سروصدا و حرکت از خواب بیدار می‌شود.

My mom uses earplugs because she’s a light sleeper.

I think I’m a light sleeper because I wake up at least twice a night.

get some shuteye

در بخش‌های قبلی با معادل این عبارت آشنا شدیم. با این حال اگر هنوز موفق نشده‌اید معنی آن را حدس بزنید، به واژه shuteye دقت کنید. این واژه از ترکیب shut به معنای «بسته» و eye به معنای «چشم» ساخته شده است. بنابراین get some shuteye را می‌توان این‌طور معنی کرد: «کمی چشمانت را ببند» یا «کمی بخواب».

We have to be up early tomorrow. Let’s get some shuteye.

I need to get some shuteye.

hit the hay / hit the sack

این اصطلاح پرکاربرد را می‌توان معادل go to sleep یا همان خوابیدن در نظر گرفت. روشن است که hit the hay / hit the sack در مقایسه با go to sleep حالت غیررسمی‌تر و عامیانه‌تری دارد.

Good night, everybody. I’m exhausted. Time for me to hit the hay.

Where’s Jim?” “Oh, he hit the sack an hour ago.

out like a light

حتما شنیده‌اید که در زبان محاوره‌ای برای صحبت درباره کسی که خوابیده، می‌گوییم «بیهوش شده». این اصطلاح انگلیسی نیز چنین معنایی دارد و معمولا با فعل to be مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Don’t go into Terra’s room. She’s already out like a light.

Drink a cup of this tea, and you’ll be out like a light in no time.

نکته: in no time به معنای «خیلی سریع» است.

pull an all-nighter

اگر برای مطالعه یا کار روی یک پروژه مهم،مجبور به شب‌بیداری باشیم، می‌توانیم با این اصطلاح موقعیت‌مان را توصیف کنیم.

She had to pull an all-nighter to finish her essay.

I might have to pull an all-nighter to finish this project on time.

sleep like a baby / log / rock

گاهی آن‌قدر خوب و عمیق می‌خوابیم که تا صبح یک بار هم بیدار نمی‌شویم. در زبان انگلیسی چنین خواب شیرین و لذت‌بخشی را با این اصطلاح توصیف کنید.

Once he falls asleep, he sleeps like a baby.

She’s sleeping like a log.

I slept like a rock last night.

خواب عمیق به انگلیسی

toss and turn

toss and turn دقیقا معادل «این پهلو و آن پهلو شدن» در زبان فارسی است. پس برای صحبت درباره‌ی شبی که بابی‌قراری و غلت زدن سپری کردید، این اصطلاح را به کار ببرید.

I tossed and turned all night. I couldn’t fall asleep no matter what I did.

She was tossing and turning all night. I think she only slept for 3 hours or so.

turn in

turn in ظاهری غلط‌انداز دارد و انگار به خواب و خوابیدن ارتباطی ندارد. اما همان‌طورکه می‌دانید وجود چنین اصطلاحاتی اصلا از زبان انگلیسی بعید نیست! در واقع turn in به معنای خوابیدن و معادل عبارت go to sleep است.

It’s been a long day. I think I’m going to turn in for the night.

You look exhausted. You should probably turn in for the night.

up at the crack of dawn

اگر سحرخیز هستید و همزمان با طلوع خورشید از خواب بیدار می‌شوید، می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

My grandma always got up at the crack of dawn.

I’ve been up since the crack of dawn.

get off to sleep

«خیلی زود به خواب رفتم» یا «هر کاری کردم نتونستم بخوابم». آیا از پس ترجمه فارسی به انگلیسی این جملات برمی‌آیید؟ اگر با عبارت get off to sleep که به معنی «به خواب رفتن» است آشنا باشید چراکه نه!

We finally got off to sleep around midnight.

بالاخره حوالی نیمه‌شب به خواب رفتیم.

tuck someone in

این عبارت، به معنی گذاشتن یک بچه در تخت‌خواب خواباندن او است.

I read my daughter a bedtime story every night and then tuck her in.

من هر شب قبل از خواب یک داستان برای دخترم می خوانم و سپس او را به تخت خوابش می‌برم.

Sleep tight

خیلی کوتاه و مختصر باید بگوییم که این عبارت، معادل «خوب بخوابی!» در زبان فارسی است.

  Sleep tight!  See you in the morning.

خوب بخوابی! صبح میبینمت.

not sleep a wink

متاسفانه برای همه ما پیش آمده که تمام شب پلک روی هم نگذاریم. برای توصیف چنین وضعیتی از این عبارت استفاده کنید.

 Are you ok?

خوبی؟

 Not really – I didn’t sleep a wink last night.

واقعا نه. تمام طول شب چشم روی هم نگذاشتم.

have a lie-in 

گاهی دوست داریم کمی بیشتر در رخت‌خواب بمانیم و همین‌طور بی‌هدف دراز بکشیم یا به قول انگلیسی‌ها have a lie-in  کنیم!

I always have a lie-in on Sunday mornings. 

همیشه یکشنبه‌ها کمی بیشتر در رخت‌خواب می‌مانم و غلت می‌زنم.

سخن پایانی

در این مطلب، با رایج‌ترین اصطلاحات مربوط به خوابیدن و بیدار شدن در زبان انگلیسی آشنا شدیم. برای تسلط بر این اصطلاحات و استفاده صحیح از آن‌ها، تمرین و تکرار را فراموش نکنید.

تعیین سطح آیلتس یکی از امکانات دبستان ترجمیک است که به صورت آنلاین و توسط اساتید مجرب اجرا می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.

2 دیدگاه در «آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به خواب در زبان انگلیسی»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.