مقدمه: مطلب زیر، نوشته خانم نرگس رسولی از مترجمان محترم ومتخصص فعال در ترجمیک است. از شما مخاطبان محترم میخواهیم ضمن مطالعه و ارائه بازخورد در خصوص سفارش جاری، در صورتی که مطالب مشابهی در زمینه آموزش ترجمه و به طور کلی مسائل مرتبط با ترجمه و مترجمان در نظر دارید، برای ما ارسال نمایید تا به نام شما منتشر شود.
به عقیدهی وینی و داربلنه (۲۰۰۰)، ترجمهی مستقیم (direct translation) و ترجمهی ناموازی (oblique translation)، دو راهبرد کلی در ترجمه هستند. ترجمهی مستقیم، شامل وامگیری (borrowing)، گرتهبرداری (calque) و ترجمهی تحتالفظی (literal translation) میشود.
گاهی، ترجمهی مستقیم نمیتواند مفهوم را بهدرستی منتقل کند و ترجمهای تولید میشود که از لحاظ معنا، ساختار یا سبْک، غیرقابلقبول است (رافع، ۱۳۹۱). ترجمهی ناموازی، ابزاری سبْکی هستند که مترجم با استفاده از آنها میتواند متونی را تولید کند که طبیعی جلوه کند و به نظر نرسد که ترجمه باشد. (همان منبع، ۱۳۹۱)
ترجمهی ناموازی، چهار نوع است:
۱٫ جابجایی مقولهای (transposition) (2000، صفحه ۸۸ / ۱۹۹۵، صفحه ۹-۹۴): جایگزینی مقولهای از کلام با مقولهی دیگری از کلام است، بدون تغییر در مفهوم. در جابجایی مقولهای، مقولههای ساختاری، دستکاری میشوند.
برای مثال، میتوانیم جملهی فرانسوی «il a annoncéqu’il reviendrait» را بهصورت «he announced that he would return» یا بهصورت «he announced his return» ترجمه کنیم. در این مثال، ترجمهی اول، ترجمهی تحت الفظی و ترجمهی دوم جابجا شده است. (فرحزاد، تجویدی و بلوری، ۱۳۸۵، صفحه ۲۹۵)
۲٫ مدلاسیون (modulation): تغییر صورت پیام است که در نتیجهی تغییر زاویهی دید ایجاد میشود (ماندِی، ۲۰۰۱).
هرگاه، استفاده از ترجمهی تحتالفظی یا جابجایی مقولهای، به عبارتی بیانجامد که از لحاظ دستوری درست باشد اما در زبان مقصد، طبیعی و مناسب به نظر نرسد، میتوان از مدلاسیون استفاده کرد (وینی و داربلنه، ۲۰۰۰، صفحه ۹۸).
وینی و داربلنه بر این باورند که مهارت مترجم خوب در بهکارگیری مدلاسیون است (همان منبع، ۲۰۰۰). مدلاسیون در سطح پیام، به انواع ذیل تقسیم میشود(همان منبع، ۱۹۹۵، ۵۵-۲۴۶):
- انتزاعی به عینی (abstract for concrete): برای مثال، «to sleep in the open» به «to sleep in an open air»- در هوای باز (آزاد) خوابیدن (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱، صفحه ۳۳).
- علت-معلول (cause-effect): برای مثال، «you are quiet a stranger» به «I have not seen you for a long time»- مدتی است که شما را ندیدهام (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱، صفحه ۳۳).
- جزء به کل (part-whole): (مَجاز) برای مثال، «شاه، تاجوتختش را از دست داد» به «شاه، سلطنتش را از دست داد»
- جزئی به جزئی دیگر (part-another part): برای مثال، «he read the book from cover to cover» به «he read the book page to page»- کتاب را صفحه به صفحه خواند (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱، صفحه ۳۳).
- معکوسسازی واژگان (reversal of terms): برای مثال، «hope and fear» به «fear and hope»/ «to take an exam» به «to give exam» (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱، صفحه ۳۳).
- *منفیسازی متضاد (negation of opposite): برای مثال، «take it easy» به «don’t take it hard»- سخت نگیر (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱، صفحه ۳۳).
- معلوم بهجای مجهول (یا برعکس) (active to passive): برای مثال، «she was examined» به «they examined her» (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱).
- مکان بهجای فضا (space for time): برای مثال، «here, we define the term» به «now, we define the term» (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱).
- جایگزینی فواصل مکانی و زمانی (rethinking of intervals and limits): برای مثال: «I come back in a minute» به «I return in a few minutes» (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱).
- تغییر نماد (change of symbol) (که شامل استعارههای مصطلح بهجای استعارههای جدید است): برای مثال، «he is as strong as a horse» به «he is as strong as Rostam»- او مثل رستم قوی است (دل زندهروی و کریمنیا، ۱۳۹۱، صفحه ۳۳).
- تبدیل مدلاسیون آزاد به اصطلاحات ثابت (free modulation becoming fixed expressions): برای مثال، «you have escaped beautifully» به «you’ve had a narrow escape» (وینی و داربلنه، ۱۹۹۵ ، صفحه ۲۵۴(
با استفاده از این ابزار فکری در ترجمه، میتوان ترجمهای روان و سلیس خلق کرد. فقط کافی است همین چند روش ساده، ولی کاربردی را به خاطر بسپاریم تا در ابعاد وسیعی از ترجمه به کار گرفته شوند (و البته به نظر میرسد که مهمترین آنها، منفیسازی متضاد باشد).
۳٫ معادلگزینی: وینی و داربلنه (۲۰۰۰)، این مفهوم را زمانی به کار میبرند که با وجود تفاوت سبْکی یا ساختاری متن مبدأ و متن مقصد، همان موقعیت در متن مقصد ایجاد شود. معادلگزینی، در ترجمهی اصطلاحات و ضربالمثلها کاربرد دارد.
۴٫ اقتباس: زمانیکه موقعیت فرهنگی زبان مبدأ در زبان مقصد وجود ندارد، از این تکنیک در ترجمه استفاده میکنیم. برای مثال، میتوان کریکت را که نام یک بازی در انگلستان است، در زبان فرانسه Tour de Franceترجمه کرد (همان منبع، ۲۰۰۰). و البته این ترجمه در فرهنگ زبان فرانسه بهخوبی درک میشود.
منابع مورد استفاده
Delzendehrooy, M., & Karimnia, A. (2013). A Comparative Study of Modulation in English Translation of Khayyam’s Quatrains. Procedia – Social and Behavioral Sciences, 33.
Munday, J. (2001). Introducing Translation Studies: Theories and Applications. London & NewYork: Routledge.
رافع, بنفشه. (۱۳۹۱). اصول و مبانی نظری ترجمه. تهران: مدرسان شریف.
شاتلورت, مارک. و کاوی, مویرا. (۱۳۸۵). فرهنگ توصیفی اصطلاحات مطالعات ترجمه. (فرزانه. فرحزاد, غلامرضا. تجویدی و مزدک. بلوری, مترجم) تهران: یلدا قلم.