سعدی، شاعر و حکیم بزرگ ایرانی، از بزرگترین شخصیتهای این سرزمین است. او حاصل تجربیات گرانقدر خود را در قالب دو کتاب گلستان و بوستان خلاصه کرده است. هر چند این کتابها به ظاهر ساخته ذهن سعدی است، اما در عمل چکیده و عصاره فرهنگ آحاد ملت ایران در طول تاریخ است.
مترجمی همزمان سعدی
شاید برای شما جالب باشد که سعدی تجربه مترجمی همزمان عربی به فارسی نیز دارد! ظاهرا تخصص سعدی نیز در زمینه مترجم همزمان بیمار بوده است. شاید در آن دوران اگر ترجمیک وجود داشت، همراهان بیمار به جای جستجوی مترجم همزمان در جامع دمشق، به سادگی و سهولت مترجم خود را به صورت آنلاین پیدا می کردند! حکایت زیر از باب ششم گلستان، شرح ماجرا را بیان میکند:
با طایفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همیکردم که جوانی درآمد و گفت درین میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش خیرست گفت پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و به زبان عجم چیزی همیگوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همیکند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت
دریغا که بر خوان الوان عمر / دمی خورده بودیم و گفتند بس
معانی این سخن را به عربی با شامیان همیگفتم و تعجب همیکردند از عمر دراز و تاسف او همچنان بر حیات دنیا. گفتم چگونهای درین حالت؟ گفت: چه گویم؟
ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی / که از دهانش به در میکنند دندانی
قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت / که از وجود عزیزش بدر رود جانی
گفتم تصور مرگ از خیال خود بدر کن وهم را بر طبیعت مستولی مگردان که فیلسوفان یونان گفتهاند مزاج ارچه مستقیم† بود اعتماد بقا را نشاید و مرض گرچه هایل دلالت کلی بر هلاک نکند. اگر فرمایی طبیبی را بخوانم تا معالجت کند. دیده برکرد و بخندید و گفت
دست برهم زند طبیب / چون خرف بیند اوفتاد حریف
خانه از پای بند ویران است / خواجه در بند نقش ایوان است
پیرمردی ز نزع مینالید / پیر زن صندلش همیمالید
چون مخبط شد اعتدال مزاج / نه عزیمت اثر کند نه علاج