کوئِنتین تارانتینو Quentin Tarantino) متولد ۱۹۶۳ در آمریکا) کارگردان، هنرپیشه و فیلمنامهنویس آمریکایی است که برنده جایزه دو جایزه اسکار، چندین نخل طلای جشنواره کن و چندین جایزه بفتا است. او در ابتدای دهه ۹۰ با ساخت فیلمهایی با ساختار غیرخطی و پست مدرن و به تصویر کشیدن خشونت تصنعی، به شهرت رسید. به او میگویند دیجِی کارگردان. دلیل این نام نیز به خاطر نحوه استفاده از موسیقی برای خلق صحنههای خاص در فیلمهایش است.
در این مطلب خواهید خواند:
معرفی سبک تارانتیو
فیلمها و روایتهای تارانتینو در فیلمهای مختلف به نحوی بوده است که مخاطب یا از او متنفر است و یا عاشق هنرش خواهد شد. تارانتینو خشونت، رنگها، موسیقی و حرکت با دوربین را طوری اغراق شده و زیبا به تصویر میکشد که کمتر کسی پیدا میشود که آثار او را نپسندد.
این کارگردان آمریکایی برای اولین بار، دست به قلم برده است و اولین رمان خود را خلق کرده است. رمان روزی روزگاری در هالیوود، در هفتههای اخیر با فروش بسیار موفقی در آمازون رو به رو شده است.
داستان این رمان از روی فیلم آخر این کارگردان نوشته شده است. روزی روزگاری در هالیوود، برنده جایزه اسکار، آخرین فیلم تاراتنتیو محصول سال ۲۰۱۹ است. این کارگردان پرانرژی، پس از گذشت دو سال از اکران فیلم خود، داستان روزی روزگاری در هالیوود را به یک رمان جذاب تبدیل کرده است.
مطالب و روایتهای اولین رمان تارانتینو، نسبت به فیلم، گستردهتر است و حرفهای ناگفته خود در فیلم را در رمان کامل کرده است.
در ادامه، گزارشهایی از نیویورک تایمز، تایمز و … درباره آخرین رمان تارانتینو میخوانیم:
تحلیلها و توضیحاتی در مورد رمان تارانتینو به نقل از روزنامههای مختلف
حقیقتاً تارانتینو قلم خوبی دارد. اولین رمان تارانتینو با آدم کاری میکند که برای توصیف آن، این عبارت را آثار خودش قرض بگیرم: یک نوشیدنی گوارا.
زیر عنوان روی جلد کتاب نوشته است که هالیوودِ ۱۹۶۹، باید اونجا میبودی …
Hollywood 1969, You shoulda been there…
همین جمله کافی است تا کتاب ۴۰۰ صفحهای قطور این کارگردان بزرگ از قفسه کتاب فروشی سُر بخورد در جیب عقب شلوار راه راه کبریتیِ سنگ شورِ پاچه گشادِ شما! ( منظور نویسنده،اشاره به سبک لباسهای دهه هفتاد آمریکاست).
در این رمان، تارانتینو اصلاً نمیخواهد که جملههای پیچیدهاش و ذرهای از دیدگاه فلسفیاش را برای خواننده به تصویر بکشد. او آمده است تا برای شما داستان تعریف کند. در این داستان هیچ چارچوبی را رعایت نکرده و با یک حالت میخواهی بخواه، نمیخواهی نخواه در مورد علایقش نوشته است.
علایق تارانتینو در روزی روزگاری در هالیوود چیزی نیست جز فیلمهای قدیمی، رفیقبازیهای مردان، انتقام و تلافی و موسیقی است. او میخواهد بگوید که فرهنگ عامه (Pop Culture) جای افسانهها را در آمریکا گرفته است.
داستان این رمان تا حدی شلو ول است و انسجام ندارد؛ اما اگر آن را بهتر نوشته بود، بدتر از کار در میآمد!
رمان روزی روزگاری در هالیوود در راستای فیلم حرکت میکند؛ برخی از دیالوگها هم مو به مو تکرار میشود. نکته جالب این است که این داستان در بخشیهایی از محور فیلمنامه جدا میشود.
در فیلم، بخش آخر صحنه قتل بی معنی است. تارانتینو هیچ صحنه قتلی را حیف نمیکند. جلا دهنده آثار تارانتینو خشونت و قتل است. او این صحنهها را به بهترین نحو در کادر دوربین به به تصویر میکشد یا در غالب کلمات روی کاغذ میریزد.
تارانتینو در رمان روزی روزگاری در هالیوود، داستانهای شوکهکننده را به نحوی ساده و بی آلایش توصیف میکند که همیشه فکر میکنید اتفاق خاصی نیوفتاده است.
این یک کتاب عادی نیست؛ با یک رمان عجیب و غریب طرف هستید. این رمان، نوع عجیب و غریبی از «خود اقتباسی» است. تارانتینو داستان روایی فیلم خود را به طرزی بی رحمانه بازنویسی کرده، صحنهها و شخصیتهای آشنا را در مسیر طولانی داستان جا به جا کرده، گاهی وقتها آنها را زیر و رو میکند و در نهایت، فیلم اسکار گرفته خود را به یک رمان موفق تبدیل میکند.
یکی از برجستهترین بخشهای این داستان صحنه جدل بین شخصیت ساختگی یک بدل کار، کلیف بوث، با بازی برد پیت و شخصیت واقعی استاد هنرهای رزمی، بروس لی است.
کلیف بوث واقعاً دیوانه است
بازی غرق در سکوت، کاریزماتیک و حرفهای برد پیت در نقش کلیف بوث، نزدیکترین بازی به قهرمانی است که تارانتینو به آن نیاز دارد.
بر خلاف شایعاتی که در مورد او به گوش میرسد، کلیف بوث انسانی دوست داشتنی است. در هالیوود چو افتاده است که کلیف بوث بدلکار، همسر خود را در دریا به قتل رسانده است!
میگویند او در زمان جنگ جهانی دوم که سرباز بود، چندین سرباز ژاپنی را به قتل رسانده و در آمریکا هم از زیر بار قتل سه نفر قسر در رفته است.
بخشهای از رمان واقعی است
در زندگی واقعی، در سال ۱۹۶۹، شارون تِیت بازیگر، همسر رومن پولانسکی کارگردان شد. پولانسکی برای اکران عمومی فیلم جدید خودش، بچه رزماری، به لندن رفته بود و به دلایلی دیر به آمریکا برگشت.
همان شب که پولانسکی در خانه حضور ندارد، اعضای خانواده منسون، به خانه پولانسکی حمله میکنند و همسر او شارون تیت، جنین هشت ماهه درون شکمش و چهار نفر دیگر را با ضربات متعدد چاقو سلاخی میکنند. چارلز منسون، یکی از بی رحمترین، مشهورترین و منفورترین قاتلان تاریخ آمریکا دستور این قتل را داده بود.
دستکاری داستان واقعی در جهت بیان آرزو
در رمان جدید تارانتینو و فیلم آن، خانه شخصیت اصلی رمان، دالتون و کلیف بوث، در کنار خانه پولانسکی قرار دارد. اعضای خانواده منسون، قبل از رسیدن به خانه پولانسکی با کلیف بوث روانی و دوستش دالتون برخورد میکنند و اتفاقات دیگری می افتد که منسون ها به خانه پولانسکی نمیرسد. یعنی تارانتینو داستان قتل واقعی تیت را در رمان خود تغییر داده است.
تا قبل از داستان واقعی قتل شارون تیت توسط منسون ها در آمریکا، هالیوود در دوران طلایی خود به سر میبرد و در صنعت فیلم و سینما بسیار پیشرو بود. پس از حادثه قتل شارون تیت، هالیوود با مشکلات و بحرانهایی رو به رو شد.
تارانتینو با عوض کردن انتهای داستان واقعی در انتهای رمان خودش، به هالیوود ۱۹۶۹ ادای دینی میکند و دنیایی ساختگی را برای خود ایجاد میکند، دنیایی که در آن شارون تیت هنوز زنده است و هالیوود هم به خاطر قتلهای زنجیرهای دچار مشکل نشده است.
علی رغم واضح بودنِ انزجار تارانتینو در رمان و فیلم از ماجرای قتل شارون تیت، او همیشه گفته است که این فیلم و رمان در مورد این ماجرا نیست و فقط اشارهای به آن دارد.
درون مایه اثر
تمام بخشهای رمان، عشق و علاقه تارانتینو به سینمای قدیم و کلاسیک را نشان میدهد و مثل همیشه، رمان ضعفهای فیلم را جبران میکند و داستان را گسترش میدهد.
سبک نویسندگی تارانتینو بسیار منحصر به فرد است. با توجه به این که تارانتینو چندین بار اعلام کرده است که پس از ساخت یک فیلم دیگر، خودش را بازنشست خواهد کرد، به نظر میرسد که قصد دارد دوران بازنشستگی خود را با نوشتن داستان سپری کند.
خطر لو رفتن انتهای داستان کتاب در بخش بعدی
بخش انتهای داستان
در حالی که صحنه قتل همسر کلیف بوث در فیلم مبهم است، این بخش از داستان در رمان به طور واضح به تصویر کشیده میشود. کلیف واقعاً همسرش را کشته است و این موضوع را گردن نگرفته است.
«زوج جوان سوار قایق هستند. زن فقط یک مایو شنا بر تن دارد. بوث خسته از تحقیرهای همیشگی، ناخود آگاه با اسلحه شکار کوسه به زنش شلیک میکند. شلیک اسلحه، بدن زن را به دو نیم تقسیم میکند.
او هفت ساعتِ تمام بدن زنش را به هم میچسباند و هر دو خاطرات خوب رابطهشان را ورق میزنند. وقتی گارد ساحلی سر میرسد و زن را جا به جا میکند، بدنش از هم جدا میشود و میمیرد».
کلام آخر
با توجه به فروش بینظیر کتاب روزی روزگاری در هالیوود، به احتمال بسیار زیادی، این کتاب در کشور ما هم با استقبال خوبی رو به رو شود. به دلیل ادبیات خاص این کتاب داستانی، ترجمه کتاب بسیار چالش بر انگیز است و مهارت بسیار زیادی را در ترجمه میطلبد.
گذشته از تخصص در ترجمه کتاب، مترجمی که ترجمه این کتاب را انجام میدهد، باید شناخت دقیقی از سینمای کلاسیک، هالیوود، فرهنگ عامه آمریکا و شخصیت تارانتینو داشته باشد. با این وجود، ترجمه کتاب روزی روزگاری در هالیوود، برای مترجمانی که میخواهند وارد بازار ترجمه ادبی شوند بسیار چالش بر انگیز و در عین حال مفید است.
ترجمیک بزرگترین پلتفرم خدمات جامع زبانی در کشور است که با استفاده از بهترین مترجمان، ویراستاران و نویسندگان آماده انجام سفارشهای ترجمه تخصصی، ویرایش، تولید محتوا و … است. برای آگاهی از جزییات کافیست، به سایت ترجمیک مراجعه کنید.
منتظر خوندنش هستم 🙂