آموزش-۱۰۰-فعل-انگلیسی-که-حرف-اضافه-اختصاصی-دارند

آموزش ۱۰۰ فعل انگلیسی که حرف اضافه اختصاصی دارند

ناگفته پیداست که حروف اضافه، یکی از مهم‌ترین مباحث دستور زبان انگلیسی هستند. اهمیت این مبحث تا آن جاست که بسیاری از افعال، حرف اضافه اختصاصی دارند و هیچ‌وقت به تنهایی دیده نمی‌شوند. به این دسته از افعال Prepositional verb گفته می‌شود.

در این مطلب از وبلاگ آموزش آیلتس ترجمیک با ۱۰۰ مورد از مهم‌ترین فعل‌های زبان انگلیسی که حروف اضافه دارند، آشنا خواهیم شد. با ما همراه باشید.

مطالب مرتبط:

تفاوت find out و figure out در زبان انگلیسی

آموزش مهم‌ترین فعل‌های انگلیسی به همراه حرف اضافه آن‌ها

در زبان انگلیسی نیز مانند زبان فارسی، بسیاری از افعال با حرف اضافه استفاده می‌شوند. به عنوان مثال «گوش دادن به»، معادل listen to در زبان انگلیسی است. با این حال ممکن است برخی از افعال فقط در زبان فارسی حرف اضافه داشته باشند و در انگلیسی به‌تنهایی استفاده شوند. البته عکس این موضوع نیز صادق است. در هر صورت، جدول زیر اطلاعات کاملی را در خصوص مهم‌ترین افعال انگلیسی و حرف اضافه آن‌ها در اختیار شما قرار می‌دهد.

فعل به همراه حرف اضافه

معنی

مثال

abstain from

پرهیز کردن از

I’m trying to abstain from drinking alcohol

من سعی می کنم از نوشیدن الکل خودداری کنم.

accuse [someone] of [something]

متهم کردن [کسی] به [چیزی]

He was accused of shoplifting

او متهم به دزدی از مغازه بود.

adapt to

سازگار شدن با

I’m still trying to adapt to living here

من هنوز در تلاش هستم تا خود را با زندگی در اینجا وفق دهم.

add to

اضافه کردن به

Do you have anything you’d like to add to what has been said

آیا چیزی هست که بخواهید به آنچه گفته شد اضافه کنید؟

agree on

توافق کردن درباره چیزی

They always fight and they never agree on anything

آنها همیشه دعوا می‌کنند و هرگز در مورد چیزی به توافق نمی‌رسند.

agree with

موافق بودن با

I agree with you

من با شما موافقم.

apologize for [something]

عذرخواهی کردن به خاطر [چیزی]

You should apologize for that

شما باید به خاطر این کار آن عذرخواهی کنید.

apologize to [someone]

عذرخواهی کردن از [کسی]

Have you apologized to your sister

از خواهرت عذرخواهی کردی؟

apply for [something]

درخواست دادن برای [چیزی]

I applied for the manager position

من برای پست مدیریت درخواست دادم.

apply to [somewhere]

درخواست پذیرش دادن برای [جایی]

Which universities did you apply to

برای کدام دانشگاه‌ها درخواست پذیرش داده‌اید؟

approve of

تایید کردن

My dad didn’t approve of my husband at first

پدرم در ابتدا شوهرم را تایید نکرد.

argue about

بحث کردن درباره

My parents argue about everything

پدر و مادرم در مورد همه چیز با هم بحث می‌کنند.

arrest [someone] for [something]

دستگیر کردن [کسی] به خاطر [چیزی]

He was arrested for stealing

او به جرم سرقت دستگیر شد.

arrive at

رسیدن به

We arrived at the store ten minutes before it closed

ده دقیقه قبل از بسته شدن به فروشگاه رسیدیم.

arrive in

رسیدن به

What time did you arrive in Montreal

ساعت چند به مونترال رسیدی؟

ask about

پرسیدن درباره

I’d like to ask about your evening classes

می‌خواهم در مورد کلاس‌های عصرانه شما بپرسم

ask for

درخواست کردن

I asked my boss for a raise

من از رئیسم درخواست افزایش حقوق کردم.

attend to

رسیدگی کردن به

I’ll attend to the customer. You attend to the emergency in the marketing department

“من به مشتری رسیدگی می کنم. شما به اورژانس در بخش بازاریابی رسیدگی کنید.

believe in

اعتقاد داشتن به

Do you believe in destiny

آیا به سرنوشت اعتقاد دارید؟

belong to

تعلق داشتن به

Does this scarf belong to you

این روسری مال توست؟

care about

اهمیت دادن به

I don’t care about sports

من به ورزش اهمیت نمی‌دهم.

care for

مراقبت کردن از

If we got a dog, who would care for it

اگر ما یک سگ داشته باشیم، چه کسی از آن مراقبت می‌کند؟

charge [someone] with [a crime]

متهم کردن [کسی] به [جرم]

She was charged with attempted murder

او به تلاش برای قتل متهم شد.

complain about

شکایت کردن درباره

Deborah’s complaining about her work hours

دبورا از ساعت کاری خود شکایت می کند.

concentrate on

تمرکز کردن روی

I can’t concentrate on my work. There are too many distractions

من نمی‌توانم روی کارم تمرکز کنم. حواس‌پرتی بیش از حد است.

confide in [someone]

اعتماد کردن به کسی

He confided in me about his mental health struggles

او در مورد مشکلات روانی خود به من اعتماد کرد.

connect to

وصل شدن به

What’s the password to connect to the wi-fi

رمز عبور برای اتصال به وای فای چیست؟

consent to

رضایت دادن به

I reluctantly consented to the terms of the contract

من با اکراه به مفاد قرارداد رضایت دادم.

consist of

شامل شدن

My breakfast usually consists of eggs, toast, and beans

صبحانه من معمولاً شامل تخم مرغ، نان تست و لوبیا است.

contribute to

کمک کردن به

Social media has contributed to an increase in depression

رسانه‌های اجتماعی به افزایش افسردگی کمک کرده‌اند.

count on

حساب کردن [روی کسی]

You can count on me, boss

شما می‌توانید روی من حساب کنید، رئیس!

come from

آمدن از

A letter came for you from Viet Nam

نامه ای از ویتنام برای شما آمده است.

convert to

تبدیل شدن به

Brent is thinking about converting to another religion

برنت به فکر گرویدن به دین دیگری است.

Do you know where I can convert pesos to dollars

آیا می‌دانید کجا می‌توانم پزو را به دلار تبدیل کنم؟

deal with

برخورد کردن با

I don’t know how to deal with aggressive people

من نمی‌دانم چگونه با افراد پرخاشگر رفتار کنم.

dedicate to

تقدیم کردن به

The movie was dedicated to an actor who had passed away

این فیلم به بازیگری تقدیم شد که درگذشت.

depend on

بستگی داشتن به

She depends on her parents for money

شما همیشه می‌توانید به من وابسته باشید.

disagree with

مخالف بودن با

Do you think you can still be friends with someone whom you disagree with politically

آیا فکر می‌کنید هنوز می‌توانید با کسی که از نظر سیاسی با او مخالف هستید دوست باشید؟

discuss [something] with [someone]

بحث کردن [درباره چیزی] با [کسی]

I’d like to discuss something important with you. Do you have some time tomorrow

من می‌خواهم در مورد موضوع مهمی با شما صحبت کنم. آیا فردا وقت دارید؟

dream about

خواب دیدن

What do you normally dream about

به طور معمول در مورد چه خوابی می بینید؟

dream of

آرزوی چیزی را داشتن

I dream of a time when people will speak less and listen more

من رویای زمانی را می‌بینم که مردم کمتر صحبت کنند و بیشتر گوش کنند.

elaborate on

توضیح دادن در خصوص چیزی

Could you elaborate on your last point a little bit

آیا ممکن است در مورد آخرین نکته خود کمی توضیح دهید؟

excel at

برتری داشتن در چیزی

She’s not that great at chemistry, but she excels at math

او در شیمی آنقدرها هم عالی نیست، اما در ریاضیات عالی است.

fear for

ترسیدن از

I fear for what might happen if we aren’t successful

می‌ترسم از اینکه در صورت عدم موفقیت چه اتفاقی بیفتد.

focus on

تمرکز کردن بر

Don’t judge other people’s lives. Focus on your own

زندگی دیگران را قضاوت نکنید. روی خودتان تمرکز کنید.

forget about

فراموش کردن چیزی

Did you forget about our lunch plans

آیا برنامه های ناهار ما را فراموش کردی؟

forgive [someone] for [something]

بخشیدن [کسی] برای [انجام چیزی]

He forgave me for lying to him

او مرا به خاطر دروغی که گفتم بخشید.

get sick with [a viral illness]

بیمار شدن

Wear a mask if you don’t want to get sick with Covid

اگر نمی‌خواهید به کووید مبتلا شوید، ماسک بزنید.

get tired of

خسته شدن از

I got tired of my boss always disagreeing with me, and I decided to quit

من از اینکه رئیسم همیشه با من مخالف بود خسته شدم و تصمیم گرفتم کار را ترک کنم.

go to [a public place or event]

رفتن به [یک مکان یا رویداد عمومی]

Sheryl’s not home. She went to the library

فردا شب به بازی بسکتبال می‌رویم.

graduate from

فارغ‌التحصیل شدن از

She graduated from Stanford University in 2018

او در سال ۲۰۱۸ از دانشگاه استنفورد فارغ التحصیل شد.

happen to

اتفاق افتادن برای

It was the best things that ever happened to me

این بهترین اتفاقی بود که برای من افتاد.

hear about

شنیدن درباره

Did you hear about Ted and Sandra? They’re going to have a baby

آیا در مورد تد و ساندرا شنیدی؟ آنها قرار است بچه دار شوند!

hear of

شنیدن درباره

I’ve never heard of that book

من هرگز در مورد آن کتاب نشنیده‌ام.

help [someone] with [something]

کمک به [کسی] [برای انجام کاری]

Could you help me with my homework

آیا می‌توانید در انجام تکالیف به من کمک کنید؟

hint at

اشاره کردن به

What are you hinting at? Just say what you mean to say

به چه چیزی اشاره می‌کنی؟ فقط آنچه را که می‌خواهی بگویی بگو.

hope for

امید داشتن به

I’m hoping for some good news soon

امیدوارم به زودی خبرهای خوبی دریافت کنم.

insist on

پافشاری کردن بر

Our company insists on transparency with our clients

شرکت ما بر شفافیت با مشتریان خود اصرار دارد.

interfere with

دخالت کردن در

They always interfered with my plans

آن‌ها همیشه در برنامه‌های من دخالت می‌کردند.

laugh at

خندیدن به

Don’t laugh at me

به من نخندید.

laugh about

خندیدن به

We laughed about our high school years

ما به دوران دبیرستانمان خندیدیم.

lead to

منجر شدن به

Your decision will lead to major financial problems for your department

تصمیم شما منجر به مشکلات مالی بزرگی برای بخش شما خواهد شد.

look at

نگاه کردن به

Look at this

اینو ببین!

listen to

گوش دادن به

What kind of music do you listen to

چه نوع موسیقی گوش می‌دهی؟

look for

دنبال چیزی بودن

She’s been looking for a job for the past three months

او در سه ماه گذشته به دنبال کار بوده است.

object to

اعتراض کردن به

Over 90 percent of people objected to this proposal

بیش از ۹۰ درصد مردم با این پیشنهاد مخالفت کردند.

pay for

پرداخت کردن هزینه چیزی

My parents helped me pay for university

پدر و مادرم به من کمک کردند تا هزینه دانشگاه را پرداخت کنم.

point at

اشاره کردن به

Don’t point at people. It’s rude

به مردم اشاره نکنید. این بی‌ادبی است.

pray for

دعا کردن برای

Good luck with your surgery. I’ll pray for you

عمل جراحی خوبی داشته باشید. من برای شما دعا می‌کنم.

prepare for

آماده شدن برای

Have you prepared for the exam

آیا برای امتحان آماده شده‌اید؟

prevent [someone] from [something]

جلوگیری از [انجام چیزی] توسط [کسی]

He prevented me from making a huge mistake

او من را از انجام یک اشتباه بزرگ باز داشت.

prohibit [someone] from [something]

منع کردن [کسی] از [چیزی]

The police prohibited us from entering the building

پلیس ما را از ورود به ساختمان منع کرد.

react to

واکنش نشان دادن به

How did you react to the news

تو به این خبر چه واکنشی نشان دادی؟

recover from

بهبود یافتن از

My grandma’s still recovering from pneumonia

مادربزرگ من هنوز در حال بهبودی از ذات الریه است.

refer to

ارجاع دادن به

Could you refer me to someone who can help me? Thank you

آیا می‌توانید مرا به کسی معرفی کنید که بتواند به من کمک کند؟ متشکرم.

rely on

متکی بودن به

She relies on government assistance to help her pay for her apartment

او برای کمک به پرداخت هزینه آپارتمان خود به کمک‌های دولتی متکی است.

remind of

به خاطر آوردن چیزی

You remind me of my sister

تو منو به یاد خواهرم می‌ندازی.

reply to

پاسخ دادن به

Thank you for replying to my email

از اینکه به ایمیل من پاسخ دادید متشکرم.

respond to

پاسخ دادن به

Did you respond to your aunt’s text message

به پیامک خاله جواب دادی؟

resign from

استعفا دادن از

I’m thinking about resigning from my job

من به استعفا از شغلم فکر می‌کنم.

smile at

لبخند زدن به

Who are you smiling at

به کی لبخند میزنی؟

specialize in

تخصص داشتن در

Which field did you specialize in

در کدام رشته تخصص داشتید؟

stare at

خیره شدن به

Why are you staring at me like that

چرا اینطوری به من زل می‌زنی؟

stem from

سرچشمه گرفتن از

Brigitte’s self-confidence issues stem from her childhood and her critical parents

مشکلات اعتماد به نفس بریژیت از دوران کودکی و والدین انتقادی‌اش نشات می‌گیرد.

subscribe to

عضو شدن در

Have you subscribed to Alex’s YouTube channel

آیا در کانال یوتیوب الکس عضو شده‌ای؟

suffer from

رنج بردن از

He suffers from partial blindness

او از نابینایی نسبی رنج می‌برد.

talk about

صحبت کردن درباره

We need to talk about your school grades

ما باید در مورد نمرات مدرسه شما صحبت کنیم.

talk to

صحبت کردن با

Has Mom talked to you yet? You’re in big trouble

مامان تا حالا با تو صحبت کرده؟ تو دردسر بزرگی افتادی.

tell [someone] about something

گفتن به [کسی] درباره چیزی

Did you tell your parents about us

آیا به پدر و مادرت در مورد ما گفتی؟

thank [someone] for

تشکر کردن از [کسی] برای

Thank you for your help

از کمک شما متشکرم.

think about

فکر کردن درباره

I think about you all the time

من همیشه به تو فکر می‌کنم.

think of

فکر کردن به

Joanna has thought of a great idea for your birthday party

جوانا برای جشن تولد شما یک ایده عالی اندیشیده است.

travel to

سفر کردن به

They’re traveling to Dubai next month

آن‌ها ماه آینده به دبی سفر می‌کنند.

vote for

رای دادن به

Who are you going to vote for in the election

در انتخابات به چه کسی رای می‌دهید؟

wait for

صبر کردن برای

The restaurant is really busy today. We’ve been waiting for a table for over twenty minutes

رستوران امروز واقعا شلوغ است. ما بیش از بیست دقیقه منتظر یک میز هستیم.

wish for

آرزو کردن برای

What did you wish for

چه چیزی را آرزو کردی؟

work for

کار کردن برای

She works for a non-profit organization

او برای یک سازمان غیرانتفاعی کار می‌کند.

work on

کار کردن روی

Hey. What are you working on

هی. داری روی چی کار می‌کنی؟

worry about

نگران بودن درباره

I don’t know what you’re so worried about

نمی‌دونم تو این‌قدر نگران چی هستی.

write about

نوشتن درباره

She usually writes about things that actually happened to her

او معمولاً در مورد چیزهایی می‌نویسد که واقعاً برای او اتفاق افتاده است.

yell at

داد زدن سر

Stop yelling at me. I’m not a child

سر من فریاد نزن، من بچه نیستم.

سخن پایانی

در این مطلب با مهم‌ترین حروف انگلیسی و حرف اضافه آن‌ها آشنا شدیم. به خاطر داشته باشید که حرف اضافه، جزء جدایی‌ناپذیر این افعال است و استفاده نادرست از آن‌ها معنی جمله را به‌کلی تغییر می‌دهد. بنابراین حتما زمان مناسبی را برای تمرین و تکرار این مطلب آموزشی در نظر بگیرید.

توصیه ما این است که پیش از ثبت نام در کلاس‌های آموزش آیلتس، حتما در آزمون تعیین سطح آیلتس شرکت کنید. دبستان ترجمیک این آزمون‌ها را به صورت آنلاین و حضوری برگزار می‌کند.

4 دیدگاه در «آموزش ۱۰۰ فعل انگلیسی که حرف اضافه اختصاصی دارند»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.