داستان کوکب خانم

داستان کوکب خانم مادر عباس با ترجمه دکتر آذرشب

کوکب خانم، یکی از محبوب‌ترین داستان‌های فارسی، در سال ۱۳۵۷وارد کتاب فارسی دوم دبستان شد. کوکب خانم یکی از داستان‌های مینیمال فارسی است که کودکان زیادی از اواخر دهه ۵۰تا ۷۰ با آن خاطره دارند.

این داستان در مورد مهمان نوازی پیرزنی به نام کوکب خانم است که از مهمانان سرزده‌اش به خوبی پذیرایی می‌کند. در این داستان مینیمال خلاصه‌ای از مهمان نوازی یک خانواده‌ ایرانی به گونه‌ای توصیف شده است که می‌توان آن را در ذهن به تصویر کشید. به نظر می‌رسد در این داستان کوتاه سعی در انتقال فضای ساده‌زیستی در کودکان بوده است.

در ادامه اصل داستان و ترجمه آن به زبان عربی را با هم مقایسه می‌کنیم. پس با ما همراه شوید.

برای مطالعه مطالب بیشتر، به وبلاگ ترجمیک مراجعه کنید.

داستان کوکب خانم

در اینجا داستان کوتاه کوکب خانم را با هم می‌خوانیم:

کوکب خانم

کوکب خانم، مادر عباس زن پاکیزه و با سلیقه ای است. او سطل شیر را همیشه در جای خنک نگاه می‌دارد. روی سطل پارچه‌ای می‌اندازد تا گرد و خاک بر آن ننشیند و پاکیزه بماند.

کوکب خانم هر روز از شیر چیزی درست می‌کند. گاهی به آن مایه پنیر می‌زند و پنیر درست می‌کند. گاهی مایه ماست می‌زند و ماست می‌بندد. و گاهی از ماست کره می‌گیرد.

روزی عده ای سرزده به خانه آن‌ها آمدند. کوکب خانم با تخم مرغ نیمرو درست کرد. نان و کره و ماست و پنیر هم سر سفره گذاشت. همه از مهمان نوازی و سلیقه کوکب خانم تعریف کردند وقتی آنها سیر شدند خدا را شکر کردند که این همه نعمت های خوب آفریده است.

داستان کوکب خانم
کوکب خانم نماد مهمان‌نوازی ایرانیان است

ترجمیک با تجدید خاطره از این داستان، برای احترام به مردم مهربان جنوب ایران، متن عربی داستان را که توسط« دکتر محمدعلی آذرشب» استاد تمام گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران، ترجمه شده است برای کاربران عزیز به نمایش گذاشته است.

متن ترجمه شده به عربی داستان کوکب خانم

السیده کوکب

السیده کوکب أم عباس امرأه نظیفه وصاحبه ذوق. تحفظ سطل الحلیب دائما فی محل بارد. وتلقی على السطل قطعه قماش کی لا یقع علیه غبار وتراب ویبقى نظیفا.

السیده کوکب تصنع کل یوم من الحلیب شیئا. أحیانا تخلط فیه منفحه الجبن وتصنع جبنا. وأحیانا تخلط منفحه اللبن وتصنع اللبن. وأحیانا تأخذ من اللبن زبدا.

فی یوم جاء عده أشخاص إلى بیتهم فجأه. السیده کوکب صنعت من البیض طعام البیض المقلی. ووضعت فوق المائده أیضا خبزا وزبدا ولبنا وجبنا. الجمیع أثنوا على ضیافه وذوق السیده کوکب. حینما شبعوا شکروا الله إذ خلق هذه النعم الجیده کلها

سخن پایانی

شما چه ترجمه‌های دیگری از داستان‌های فارسی سراغ دارید؟

ترجمه تخصصی ترجمیک در زمینه خدمات ترجمه عربی آماده‌ی ارائه‌ی انواع خدمات به این زبان است.

ترجمه انواع متون تخصصی عربی، ترجمه قرادادها و متون حقوقی به زبان عربی، ترجمه فیلم و زیرنویس عربی و اعزام مترجم همزمان عربی بخشی از خدمات زبانی ترجمیک است.

7 دیدگاه در «داستان کوکب خانم مادر عباس با ترجمه دکتر آذرشب»

  1. سلام و عرض ادب
    میخواهم عربی یاد بگیرم از سطح کاملا مبتدی تا حرفه ای.
    لطفا مرا راهنمایی فرمایید.
    ممنون

  2. هنر کرده مهمون ناخونده اومده نیمرو درست کرده
    خوب اگه مهمونم نمی اومد برای شام چی میخاستن بخورن
    هار هار هار

    1. تازه زمان ما میگفت عباس میخورد و می گفت به به چقد خوشمزه است من سیر نمیشم هر چی میخورم

  3. سلام خسته نباشید من سال ۵۳ کلاس دوم دبستان بودم و کوکب خانوم رو تو فارسیمون داشتیم حتی خواهرای بزرگتر من هم که اواخر دهه سی درس میخوندن کوکب خانوم تو کتاباشون بود. یادش بخیر ممنونم در ضمن اون سالها زندگیا ساده بود سفره ها هم ساده اینقدر تنوع غذاهای فست فودی و غیره نبود و خیلی از خانواده ها همون غذاهای سنتی و ساده رو مصرف می‌کردند. نه صبحانه تو هتلل بود و نه نهار شام تو رستورانای لاکچری ولی همه شاد بودن و قانع

  4. یادمه بچه که بودم همون زمانی که این درسمون بود وقتی مدرسه بودم و این توضیحات کوکب خانم رو میخوندم که نیمرو درست کرد و کره و پنیر اورد سر سفره و عباس هم از خوردنشون سیر نمیشد و همه از سلیقه ی کوکب خانم تعریف میکردن با خودم عهد میکردم امروز رفتم خونه سفارش همین غذاها را به مادرم میدم ولی تا پام میرسید خونه حالم از تخم مرغ و نان و پنیر و کره و ماست بهم میخورد !یعنی چندین بار این اتفاق افتاد .تو مدرسه هوس این خوراکیها رو میکردم میرسیدم خونه کلا بدم میومد ! حتی یبار هم امتحان کردم و وقتی سفره پهن شد و همین خوراکیها را دیدم اصلا نتونستم لب بزنم.حالا حکمتش چی بود الله و اعلم .ولی اینو میدونم اون زمان کسی اطراف ما این غذاها را میخورد بهش میگفتن فقیر!حالا شده لاکچری!

  5. سلام سال ۵۲ و۵۳ کوکب خانم وحسنک کجایی در کتاب‌ها بود وصل نکنید به سال‌های بعد مردم همه آلزایمر نگرفته اند
    خوشا اونروز ا مخصوصا سال ۵۳ وروش تدریس یادیکدیگر رابکنیم
    ممنون از کسیکه این دیدگاه را گداشته خدا علمش رازیانه کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.