با توجه به پیشرفت فناوری در عصر حاضر، عده زیادی بهصورت خودخوان زبان بیگانه را فراگرفتهاند و به ترجمه روی آوردهاند؛ اما این پیشرفتها و ازدیاد مترجمان این متنها، باعث افزایش مترجمان شعر شده است.
اما آیا میشود با یادگرفتن یکزبان بیگانه، شعر هم ترجمه کرد؟ آیا هرکسی بدون تجربه هم میتواند شعر ترجمه کند؟
در این مطلب به چالشها و مشکلات بر سر راه مترجمان میپردازیم.
در این مطلب خواهید خواند:
ترجمه شعر به چه صورت انجام میشود؟
شعر گونهای هنری است که با استفاده از واژگان موزون فضاسازی میکند و نوشته زیبا را پدید میآورد. شعر چکیده فرهنگ، هنر و ادب یک ملت است و ویژگیهای کلی یک جامعه را نمایان میکند.
اما از گذشته تاکنون، ترجمه شعر یکی از بزرگترین مشکلات مترجمان بوده است.
در ترجمه شعر هیچگونه واژهی زایدی وجود ندارد
در تمام زبانهای دنیا، شعر با نثر تفاوتهای بسیاری دارد. یکی از مهمترین این تفاوتها این است که نثر در ذات، واژههای بسیاری دارد؛ پس به طبع تعدد واژگان، بسیاری از آنها معنای خاصی را در برنمیگیرند؛ اما در شعر اینگونه نیست و شاعر از ذکر تمام واژگان معنای خاصی را دنبال میکند.
همین موضوع ترجمه شعر را با مشکلات بزرگی روبهرو میکند. مترجم شعر برای تکتک واژگان باید به دنبال مفهوم و واژهگزینی و معادلیابی باشد که گاهی اوقات این کار به یکروند فرسایشی تبدیل میشود.
شاعر بودن خود مترجم
در ترجمه شعر، مترجم باید جوشش شعر به زبان مقصد را در خود حس کند. یکی از دلایل دشواری ترجمه شعر همین موضوع است. بسیاری از مترجمان توانایی ترجمه و حتی نویسندگی بالایی دارند؛ اما زمانی که پای شعر و وزن و قافیه به میان میآید، دیگر حرفی برای گفتن ندارند.
داشتن طبع شاعری به دلایل متعددی بستگی دارد و همین موضوع باعث میشود تا بسیاری از مترجمان متخصص هیچوقت به سمت ترجمه شعر نروند؛ حتی مترجمانی که در ترجمه نثر ادبی دستی بر قلم دارند.
نقص ترجمه در انتقال تصاویر و تخیلات شاعر
در ترجمه شعر، مترجم اغلب با بیتهایی رو به میشود که شاعر در حال وصف یک مکان یا محیط خاص است. بسیاری از شاعران مهم دنیا به این تصویرسازیهایشان معروف هستند و بهقدری محیط و فضا را در قالب هنر و شعر، زیبا تعریف میکنند که انتقال آن به زبان مقصد مترجم را با چالشهای اجتنابناپذیری روبهرو میکند.
یعنی ممکن است در ترجمه شعر، بخشی از زیباییهای توصیفات شاعر از یک محیط، فضا، شخص، حس و حال از بین برود و مترجم هم نتواند آن را در متن مقصد جبران کند.
ترجمه ناپذیری تشبیهات
بهندرت پیش میآید که در هر دو بیت حداقل یک تشبیه وجود نداشته باشد. یکی از مهارتهای شاعر در همین تشبیهات زیبا نمایان میشود. حال همین زیبایی در زبان مبدأ و شعر، به یک چالش بزرگ به ترجمه شعر به زبان مقصد میانجامد.
اگر مترجم بخواهد تمام تشبیهات شاعر را در ترجمه خود اعمال کند نمیتواند همزمان وزن موسیقی این واژگان را هم رعایت کند؛ بنابراین، عموماً یا تعدادی از این تشبیهات در ترجمه شعر حذف میشوند یا اگر ترجمه شوند بهپای کیفیت و زیبایی متن مبدأ نمیرسند.
دشواری انتقال استعارات
استعاره نیز مانند تشبیه یکی از آرایههای ادبی پرکاربرد در شعر است که در متن مبدأ زیبایی خلق میکند اما در ترجمه شعر دشواری به وجود میآورد. گاهی اوقات ممکن است در استعاره شاعر واژههایی را برگزیند که در زبان مقصد از به کار بردن آنها پرهیز کند.
یعنی واژههایی که شاعر از آنها برای ارکان استعاره انتخاب کرده است، در زبان مبدأ (زبان مترجم) چنین استعاره یا مفهومی را در خود نداشته باشند.
فاصله دو زبان از یکدیگر
هر زبانی در دنیا یک تاریخچه دارد و از روزگارهای قدیم دستخوش تغییرات بسیاری شده است تا به شکل امروزی برای ما قابلاستفاده شده است. در ترجمه شعر، ریشه زبانها بسیار موضوع مهمی است. به این صورت که اگر دو زبان ریشه یکسانی داشته باشند، ترجمه پذیری شعرها آسانتر و اگر ریشه آنها از هم دور باشد دشوارتر است.
بهعنوانمثال ریشه زبان فارسی و اکثر زبانهای اروپایی هندی است و درگذر زمان اینچنین دچار تغییر شده است؛ اما زبان چینی ریشه متفاوتی دارد. درنتیجه، ترجمه شعر از زبان فرانسوی بسیار آسانتر از ترجمه شعر از زبان چینی است.
یکسان نبودن ساختار زبانی
ترتیب جملات و عبارات و واژگان در زبانهای مختلف دنیا باهم تفاوت دارد؛ یعنی در هر زبانی ترتیب و ساختار به شکل منحصربهفرد آن زبان است و یکسان نبودن ساختار زبانی و ترتیب جمله، برای مترجم مشکل ایجاد میکند.
بهعنوانمثال یکی از پیشپاافتادهترین این تفاوتهای ساختاری این است که در زبان فارسی معمولاً اول موصوف و مضاف الیه میآید و سپس صفت و مضاف؛ اما در زبان انگلیسی این ترتیب برعکس است و همین تفاوت ساده باعث ایجاد مشکل در ترجمه شعر میشود.
معلوم و مجهول جملات در زبانهای مختلف
در برخی از زبانها بهطور مستمر از جملههای مجهول استفاده میشود و جملههای معلوم آنچنان کاربردی ندارد و در بعضی دیگر از زبانها این قاعده برعکس است و همین مسئله انتقال مفهوم از زبان مبدأ و مقصد را با چالش روبهرو میکند.
استفاده از جملات مجهول در زبان انگلیسی بسیار رایج است؛ اما هنگامیکه مترجمی میخواهد شعری را از انگلیسی به فارسی برگرداند باید فاعل جملات مجهول انگلیسی را پیداکرده و با استفاده از این فاعلهای جملات را معلوم کند.
چندپهلو بودن واژگان
گاهی اوقات واژگان با مترجم سر ناسازگاری برمیدارند و ترجمه شعر را با مشکل روبهرو میکنند.
بهعنوانمثال برخی واژگان یکزبان در مفاهیم و موضوعات مختلف معانی متفاوتی را با خود حمل میکنند. برخی از واژگان همآوا هستند و در شعر در کنار هم میآیند که مترجم شعر نمیتواند این واژگان را به زبان مقصد انتقال دهد.
مصنوعی شدن قافیهها
مترجم در ترجمه شعر علاوه بر چالشهای ذکرشده با چالش بزرگتری نیز باید دستوپنجه نرم کند. این چالش تصنعی شدن قافیههای شعر ترجمهشده است. اگر مترجم تبحری در واژهگزینی نداشته باشد، قافیهها و وزن شعر حس موسیقی خاصی ندارد و استفاده از قافیهها وزن ایجاد میکند؛ اما این واژهها زاید و بیمعنی خواهند بود.
امانتداری شعر مبدأ
یکی از اصول هر ترجمه و مترجمی این است که به نویسنده و متن مبدأ خود وفادار باشد و نظر و عقیده خود را در متن مقصد اعمال نکند؛ اما در ترجمه شعر، این فرایند در حدی دشوار میشود که مترجم گاهی مجبور است که فقط از متن مبدأ الهام بگیرد و آن را به شعری در زبان مقصد تبدیل کند؛ اما این ترجمه قابلقبول و حرفهای نیست.
پانویس در شعر ممنوع است
امروزه مترجمان در هر قسمت از متن و ترجمه که به مشکلی برمیخورند، دست به دامن پاورقی میشوند؛ اما پاورقی دادن در چند مورد ممنوع است (هرچند که در موارد مجاز هم باید از حدی تجاوز نکند)؛ استفاده از پاورقی در کتاب کودکان و شعر و … ممنوع است.
هدف اصلی شعر و ادبیات لذت از زیبایی هنری آن است. وقتی خواننده چشم خود را از اثر هنری بردارد و توضیحات مترجم را بخواند دیگر از فضا و حس و حال شعر خارج میشود و دیگر از آن شعر و ادبیات لذت نخواهد برد.
درنتیجه، نبود پاورقی در شعر یکی از مشکلات دردسرساز دیگر است و مترجم نمیتواند قسمتهای ترجمه ناپذیر را در پاورقی توضیح دهد.
تجربه مترجم عاملی بسیار پراهمیت
یکی دیگر از چالشهایی که مترجم در ترجمه شعر با آن دستوپنجه نرم میکند، تجربه است.
انسان تا لحظه مرگ در حال یادگیری است؛ اما برای ترجمه شعر بهتر است مترجم حداقل سن زیستی متوسطی داشته باشد. سن زیستی بالا تأثیر خود را در ترجمه شعر کاملاً نشان میدهد.
دلیل این موضوع این است که مترجم باتجربه زندگی بیشتر، شعرهای بسیار بیشتری را به زبان مبدأ و مقصد خوانده است و ساختار شعر و زبان بیشتر در ذهن او نقش بسته است و دلیل دیگر این است که مترجم با سن زیستی بالاتر، تجربه ترجمه بیشتری نیز دارد؛ یعنی حداقل چندین نثر ادبی را ترجمه کرده و سپس به سراغ ترجمه شعر آمده است.
بومیسازی شعر
مترجم در هنگام ترجمه شعر باید معانی و مفاهیم شعر در زبان مبدأ را درک کند و آن را کنار بگذارد؛ یعنی خود مترجم باید در زبان مقصد نقش شاعر را بازی کند و بهاصطلاح با عینک شاعر به دنیا نگاه کند تا ترجمه شعر کاملاً واقعی از کار دربیاید.
مترجم در ترجمه شعر باید از بهکارگیری واژگان و عبارتهایی پرهیز کند که ممکن است خواننده را گمراه کند. بهعنوانمثال، پوشش گیاهی، محیطزیست و بهطورکلی عوامل محیطی در سراسر دنیا و در تمام کشورها متفاوت است و کسی که در جنگلهای گرم سیر استوایی زیسته است، ممکن است هیچ تصوری از سرمای سیبری نداشته باشد.
به همین منظور، مترجم در اینجا باید نقش انتقالدهنده را بازی کند. بهعنوانمثال هنگامیکه مترجم در شعر با نام گیاهی مختص آمریکای شمالی برخورد میکند، باید مشخصات آن گیاه را مطالعه کند و یک گیاه همخانواده با آن را در محیط زبان مقصد بیابد.
انتقال عواطف و احساسات به شعر مقصد
یکی از دلایل پیچیدگی مغز انسان برخورداری آن از عواطف است. عواطف و احساسات موجود در شعر بهراحتی قابلانتقال به زبان دیگری نیست. در این مرحله مترجم باید کاملاً احساسات و عواطف شعر (شاعر) را درک کند و سپس آن را به زبان مقصد انتقال بدهد و همیشه بخشی از این احساسات موردنظر شاعر در ترجمه از بین میرود.
شناخت تفاوتهای فرهنگی
فرهنگ هر جامعه با دلایل مختلف بافرهنگ جوامع دیگر فرق میکند. حتی کشورهایی که ازلحاظ جغرافیایی به هم نزدیک هستند نیز ازلحاظ فرهنگی تفاوتهای بسیاری دارند.
قطعاً رد پای این تفاوت فرهنگها در شعر هم احساس میشود و مترجم از باید از فرهنگ هر دو کشور و منطقه آگاهی کامل داشته باشد و آنها را با یکدیگر تطبیق دهد.
مثلاً هنگامیکه یک شاعر انگلیسیزبان از Owl (جغد) در شعر استفاده میکند، قصد دارد تا معنای ضمنی ذکاوت را به خواننده انتقال دهد (جغد در فرهنگ غربی نماد هوش و ذکاوت است)؛ اما در هنگام ترجمه شعر، اگر مترجم همان حیوان جغد را در ترجمه فارسی خود بیاورد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ خواننده فارسی از وجود واژه جغد نحس بودن و شوم بودن را برداشت میکند؛ چراکه در فرهنگ فارسیزبانان، جغد نماد شومی و نحوست است.
ذکر اسامی خاص غیرممکن است
اسامی خاصی در هر زبانی وجود دارد که گویشوران زبان دیگر از وجود آنها اطلاعی ندارند. بهعنوانمثال رستم و اسفندیار برای کشورهای دیگر ناشناخته است و از طرف دیگر ما فارسیزبانان از ویژگیها و داستان زئوس اطلاعاتی نداریم. پس مترجم باید در این مسئله وارد شود و با استفاده از مهارت خود این اسامی خاص را بومیسازی کند.
آشنا بودن به زبان رمز و نماد
هر شخصی به میزان سطح دانش خود از ادبیات، معانی و مفاهیم ادبی را درک میکند؛ یعنی عدهای از مخاطبان و خوانندگان به جزئیترین مسائل موجود در شعر واقف هستند و در صورت مشاهده خطا از سوی مترجم، دیگر با آن شعر ارتباط خاصی برقرار نمیکنند.
در ادبیات و هنر کاربرد نمادها بسیار رایج است. بهعنوانمثال به کار بردن متوالی از عدد چهاردر یک شعر یا اثر هنری نشاندهنده شک و تردید است و مترجم باید از این مفهوم آگاه باشد و آن را به زبان مقصد انتقال دهد.
نمادهایی که یک شاعر از آن استفاده میکند به گروههای جهانی، ملی و شخصی تقسیم میشود. مترجم خوب باید شاعر را کاملاً بشناسد تا از خطاهای ممکن جلوگیری کند. بهعنوانمثال مترجم در هنگام ترجمه شعرهای احمد شاملو باید با آیدا همسر شاملو هم آشنا باشد تا در ترجمه شعرهای او به مشکل نخورد.
رعایت نظم سطرها
در اشعار معاصر نظم سطرها و بیتها اهمیت چندانی ندارد؛ اما در شعرهای کهن نظم و طول اندازه سطر کاملاً رعایت میشود و مترجم هم باید قاعده مدنظر شاعر را به کار بگیرد. اینیکی از مواردی است که گاهی شعرها را ترجمه ناپذیر میکند.
تکرار عمدی واژهها
گاهی اوقات شاعر برای زیبایی و وزن موسیقی یک واژه را چندین بار در شعر خود تکرار میکند و حتی گاهی از این تکرار قصد انتقال مفهوم خاصی را دارد. انتقال این تکرار واژهها تا حدی غیرممکن است؛ اما مترجم تیزهوش منظور شاعر را کشف میکند و آن را در ترجمه شعر هم انتقال میدهد.
مهمترین مشکل ترجمه شعر ترجمه ناپذیری است
با توجه به تمام مشکلات ذکرشده، در اکثر موارد ترجمه شعر غیرممکن است و اگر مترجمی یک شعر ترجمه ناپذیر را ترجمه کند، این ترجمه چندان قابلقبول نخواهد بود. در این مطلب از وبلاگ ترجمیک میتوانید نقل قول های احمد پوری، از بهترین مترجمان معاصر را در این موردمطالعه کنید.
بهعنوانمثال محراب مسجد در فرهنگهای غیرمسلمان ناشناخته و ترجمه ناپذیر است و این واژه در ترجمه شعر باید از قلم بیافتد و درنتیجه ترجمه ناقصی حاصل میشود.
مهارت مترجم، راهحل تمام مشکلات
ترجمه شعر برای هر مترجم خبره چالش و آزمایش بزرگی است. حتی شعرهایی که ترجمه پذیر هم هستند بهراحتی قابل ترجمه نیستند و به مهارت بسیار بالایی در ترجمه شعر نیاز دارند. درنتیجه، راهحل تمام مشکلات ذکرشده مسلط بودن مترجم به زبان مبدأ و مقصد و آشنایی او به فرهنگ و ادبیات هر دو زبان بستگی دارد.
گذشته از این موارد مترجم خبره در این زمینه، کاملاً باید با ادبیات موزون و قوانین آن آشنا باشد و طبع شعر نیز داشته باشد.
با اینهمه، ترجمه متون موضوعی نسبی است و به همین دلیل ترجمه بیعیب و نقص شعر ممکن نیست.
همانطور که گفته شد، ترجمه شعر بدون کسب تجربه و مهارت در ترجمه ادبی و تلاش و تمرین غیرممکن است. برای رسیدن به این هدف باید دائماً با متنهای ادبی درگیر باشید.
در همین راستا، ترجمیک سالانه از یکم تا هفتم اردیبهشتماه، به مناسبت روز سعدی جشنواره ترجمه ادبی برگزار میکند و به برندگان این جشنواره جوایزی را اهدا میکند. در صورت تمایل میتوانید به سایت ترجمیک بخش جشنواره ادبی مراجعه کنید.
یک دیدگاه در «شکستن شاخ غول در ترجمه شعر»;