بیشتر مردم میگویند لاتین زبانی مرده است. وقتی میگوییم زبانی مرده است، دقیقا منظورمان چیست؟ زبانها موجود زنده نیستند و مثل آنها هم نمیمیرند. نبضی ندارند که زنده بودن یا نبودنشان را چک کنیم. پس چطور بفهمیم که یک زبان واقعا مرده است؟
مرگ برای جانوران آخرین اتفاق در این جهان است – نقطه پایان. شما یا زنده هستید یا نه. آیا این گزاره برای زبانها هم صدق میکند؟ آیا برای زبانها هم مفهوم مرگ، صفر و صدی است؟ آیا زبان لاتین واقعا مرده یا کمی هم زنده است؟ و اگر کاملا مرده باشد، آیا دوباره سرپا خواهد شد؟
در پست قبلی به تاریخچه سقوط زبان لاتین پرداختیم. برای خواندن ادامه این مطلب، با ما همراه شوید.
برای مطالعه مطالب بیشتر، به وبلاگ ترجمیک مراجعه کنید.
در این مطلب خواهید خواند:
ظهور مسيحيت
گفتيم که لاتين چه زمانی مرد، ولی چطور اين قدر به حياتش ادامه داد؟ و چرا مردم هنوز حرف زدن به لاتین را ياد میگيرند؟
جواب اين سؤال به دین مسیحیت برمی گردد. مسيحیها خودشان را اكلسيا صدا میكردند: به معنای كليسا. اولين مسيحیها يهودی بودند و كليسا از كنيسهها كارش را شروع كرد. مسیحیت از همان اول پيروانی را از همه اقشار جامعه جذب كرد.
سنت جاستین، يكی از اولين مدافعان مسيحيت، به امپراطور ماركوس اورليوس نوشت كه كليسا از «مردان همه نژادها» تشكيل شده است. اين مطلب حدود ۱۵۰ سال بعد از ميلاد نوشته شده است. پس از همان اوایل كليسا توجه خيلی زيادی را به خود جلب میكرد.
با ضعيف شدن امپراطوری روم در قرنهای منتهی به سقوطش، مسيحيت قويتر شد. همانطور كه گفتيم، روم در اواخر قرن پنجم سقوط كرد. تا قرن ششم بيشتر جمعيت امپراطوری قبلی را مسيحیها تشكيل میدادند. تا قرن هفتم مبلغان مسيحی، شروع به برقراری ارتباط با قبایل همسایه کردند.
ترجمه انجیل به زبان لاتین
مسيحیها اهل كتاب هستند. تعهد به انجيل و شور و شوق مسيحیها براي در ميان گذاشتن پيام آن با تمام كشورها، عامل اصلی بقای زبان لاتين بود.
جروم از پدران كليسا بود كه به زبان های لاتين، يونانی و عبری حرف میزد. در اواخر قرن چهارم – تنها يک قرن قبل از سقوط روم – پاپ داماسوس به او مأموريت داد تا انجيل را به لاتين ترجمه كند. اين بزرگترين پروژه او تا دو دهه بعد بود.
مطالب مرتبط:
کدام زبانها، بیشترین میزان رشد را در جهان دارند؟ بخش اول
ترجمه جروم با وجود محبوبيت زياد، اولين انجيل ترجمه شده به لاتين نبود. انجيلهای لاتين قديمی زيادی وجود داشتند. كار جروم اين بود كه يک نسخه اصلاحشده و استاندارد را ایجاد کند.
ترجمه او اول كار، زیاد مورد استقبال واقع نشد ولی به مرور زمان بیشتر رواج شد. او خودش پروژه را به اتمام نرساند، بلكه بقيه بعد از او راهش را ادامه دادند. نتيجه پايانی كار او، انجيل ولگات بود.
ترجمه انجیل به گوتیک
مبلغان مسيحی به خاطر تعامل با ژرمنها مجبور بودند زبانهای محلی آنان را ياد بگيرند. مهمتر از آن لازم بود انجيل را به زبان محلی آنها نیز ترجمه کنند.
گوتها یکی از قبیلههای ژرمنی شرقی بودند که در سدههای سوم و چهارم میلادی، به امپراتوری روم حمله می کردند. آنها در جايی كه امروزه به نام بالكان میشناسيم، زندگی میكردند.
در قرن چهارم يک اسقف گوت-يونانی به اسم الفيلاس، انجيل يونانی را به گوتيک ترجمه كرد. طبق گفته زندگينامهنويس الفيلاس، او انجيل را به صورت كامل ترجمه كرده است – منهای كتابهای ساموئل و پادشاهان. (الفيلاس فكر میكرد اين كتابها بيشتر از آن خشن هستند كه به گوتهای جنگطلب هم آموزش داده شوند.)
انجيل گوتيک چندين قرن تكثير و خوانده شد. مشهورترين كپی آن با نام كدكس آرگنتئوس هنوز وجود دارد. اين كتاب با جوهر نقرهای و روي كاغذ پوستي بنفش رنگ نوشته شده است. این متن يک ترجمه تحتاللفظی و كلمه به كلمه از يونانی است.
تئودوريک بزرگ در قرن ششم دستور به تهیه كدكس آرگنتئوس داد. او همچنين دستور داد يک انجيل لاتين برای مطابقت با آن نوشته شود. گوتها انجيل را به زبان خودشان میخواندند ولی در كليسا به زبان لاتين مناجات میشد.
مدت كوتاهي پس از مرگ تئودوریک، بعد از يك سري جنگ با امپراطوري روم شرقی، حكومت گوتيک در ايتاليا سقوط كرد. آخرين شاه گوتيك در ۵۵۳ بعد از ميلاد مسيح كشته شد. اين رويدادها زمينهاي براي مرگ زبان گوتيک شدند. این ماجرا سبب افزایش اعتبار روزافزون انجیل لاتین جروم در جوامع مسيحی شد.
چند زبانهشدن جامعه پس از سقوط امپراطوری روم
خواندن و نوشتن در همه جای ديگر رو به افول بود. ولي در كليسای مسيحی از اين دو محافظت میشد. اين باعث ارتباط بیشتر کلیسا و مسیحیت با لاتين قديمی امپراطوری شد. زبان لاتين در برخی نواحی از بین رفت يا به ايتاليايی، اسپانيايی يا ساير زبانها تبديل شد.
با این حال انجيل جروم هنوز در كليسا مطالعه میشد و کپیهای آن در اکثر کلیساها پخش میشد. در نتيجه كليسا به محلی برای حفاظت از تمدن و زبان لاتین تبدیل شد. در همین زمان دنيا در جنگ و ركود اقتصادی غوطهور بود، مخصوصا در نواحي سلتيک که اوضاع خيلی وخیم بود.
نتيجه چه شد؟ در جامعه همزمان به دو زبان صحبت میشد. لاتين كه در كليسا، مناجات، و انجيل بود و به زبانی رسمی و حكومتی هم تبديل شده بود. در عين حال زبانهای ژرمن و رومی نيز در مكالمات روزمره استفاده میشدند.
اين جامعه دوزبانه تا قرون وسطی و حتی تا زمان حال هم دوام آورده است. به همين خاطر است كه لاتين، زبان رسمی كليسای كاتوليک رومی شد. امروزه اگر از شهر واتيكان بازديد كنيد، میبينيد كه كليسای كاتوليک روم هنوز هم، همه اسناد و تصميمات مهم را به لاتين منتشر میكند.
در زمان ما هم درست مثل زمان تئودوريک، كليسای كاتوليک روم، نهادی بينالمللی برای مسیحیان است. دانستن لاتين به مسیحیان برای ازمیان برداشتن موانع فرهنگی و زبانی برای ارتباط با پیشینیان کمک میکند.
تغییرات زبان لاتین کلیسایی
با اين وجود، حفظ زبان لاتین توسط کلیسا به صورت كامل انجام نشد. با گذشت زمان شكل متفاوتی از لاتين در دنيای مسيحيت با نام لاتين كليسايی به وجود آمد.
اين زبان از خيلي جهات شبيه همان لاتين اوليه بود. البته تلفظ آن بر اساس تلفظ ايتاليايی است كه كلماتی را از لاتين كلاسيک (لاتينی كه در آثار بزرگ ادبيات آمده) و لاتين عاميانه (لاتين روزمره كه توسط عامه صحبت میشد) وام گرفته است.
مطالب مرتبط:
زبان انگلیسی British و American چه تفاوتی دارد؟
اين پيشرفتها در دوران وسطی اتفاق افتادند. پس لاتين كليسايی را گاهی لاتين وسطی نيز مینامند. البته كمی این لفظ، غيردقيق است، چون كليسا امروز هم به اين زبان حرف میزند!
نويسندگان كلاسيک مثل سيسرو احتمالا این نوع لاتین را مشابه لاتین زبان مادرزادی خود در نظر نمیگرفتند، ولی در عين حال فكر نمیكردند كه زبان متفاوتی است.
ولی حالا وقتش شده كه دوباره سوال قبلی را پيش بكشيم: وقتي كه زبانی «بميرد»، امكانش هست که از نو زنده شود؟ آيا لاتين میتواند دوباره به زبان اول برای مكالمه بعضی جوامع تبديل شود؟
لاتین به عنوان زبان دوم اروپا
در سال ۱۵۳۰، نزدیک بوردوی فرانسه، میشل دو مونتنی مقالهنویس به دنیا آمد. امروزه مونتنی را بیشتر به سبب شاهکارش، جستارها، میشناسیم که مجموعهای از نوشتههای متفکرانه است. دو دهه قبل از تولدش، مارتین لوتر از عقاید خودش دفاع کرده بود. میکل آنژ آخرین ضربات قلممو را به سقف کلیسای سیستین زده بود. کریستوف کلمب هم در خانهاش در والادولید اسپانیا درگذشته بود.
این شخصیتها چه چیز مشترکی با هم دارند؟ همهشان به زبان لاتین حرف میزدند و لاتین زبان دوم همهشان بود. یعنی با یاد گرفتن آلمانی یا ایتالیایی یا اسپانیایی –زبان سرزمین مادریشان– بزرگ شدند و بعد مجبور شدند سر کلاس درس، لاتین یاد بگیرند.
لوتر، میکل آنژ، کلمب و هر فرد دیگری در عرصه سیاست، علم یا تجارت مجبور بود حداقل کمی لاتین بلد باشد. لاتین مثل شیرازهای بود که کل اروپا را کنار هم نگه میداشت. لاتین باعث برقراری ارتباط برای رفع موانع زبانی، فرهنگی و فکری در اروپا میشد.
مونتی و زبان لاتین
مونتنی چه ربطی به مرگ لاتین دارد؟ خب والدین او اومانیستهای دوآتشه بودند. اومانیستها به شدت، به فرهنگ و ادبیات کلاسیک مثل یونانی و لاتین عشق میورزیدند
آنچه موجب اهمیت مونتی میشود این است که والدینش او را سوژه یک آزمایش اومانیستی قرار دادند. لاتین دری بود به دنیای باستان که از نظر اومانیستها جایگاه تمامی خرد بشری بود.
والدین فرانسوی مونتنی میخواستند لاتین زبان اصلی و فرانسه زبان دوم پسرشان باشد. در دوران نوزادی مونتی، والدینش فردی آلمانی به نام دکتر هورست را استخدام کردند. هورست با این که خودش لاتینزبان نبود، میتوانست آن را بدون هیچ اشکالی بخواند و بنویسد. او تقریبا فرانسوی بلد نبود که این خیلی هم خوب بود. هیچ کس، حتی والدین مونتنی، حق نداشتند با زبانی به جز لاتین با او صحبت کنند.
مونتنی بزرگسال در یکی از مقالاتش راجع به آزمایش نوشت:
«پدر و مادرم آنقدر لاتین بلد بودند که آن را بفهمند، و در صورت لزوم توانایی کافی برای استفاده از آن را داشتند. حتی خدمتکارانی هم که بیشتر در خدمت من بودند لاتین میدانستند. در مجموع همهمان آنقدر خودمان را لاتینیزه کردیم که از همه طرف در کل دهکدههای اطراف این جریان پخش شد. هنوز هم صنعتگران و ابزارهای آن نواحی اسامی لاتین دارند. من تا قبل از شش سالگی هیچ چیزی از سایر زبانها نمیدانستم.»
هدف این بود که لاتین زبان اصلی مونتنی باشد. روششان هم قرار بود طبیعی باشد: مونتنی همان طوری لاتین را یاد میگرفت که بقیه افراد زبان مادریشان را یاد میگیرند. یعنی صرفا از طریق شنیدن و تلاش برای حرف زدن با آن.
امروز، شاید این روش سختگیرانه و حتی اندکی ظالمانه به نظر برسد. مونتی نوشت که لاتین را «بدون روشهای مصنوعی، بدون کتاب، بدون گرامر یا قاعده، بدون شلاق و بدون گریه و زاری» یاد گرفته است.
آیا مونتی اولین لاتین زبان بعد از سالهای طولانی شد؟
به نتیجه این آزمایش میتوانیم از دیدگاههای مختلفی نگاه کنیم. از یک طرف آزمایش با شکست مواجه شد. والدینش صرفا تا شش سالهشدن مونتنی توانستند او را از مواجهه با زبانهایی به جز لاتین دور کنند. با وجود خودمتکارهایی که دور و بر بودند، سر زدن به بازار، ارتباط با سایر بچهها و بزرگسالان و … این کار غیرممکن بود.
مونتنی هیچ وقت نتوانست به تسلط بر لاتین در حد زبان مادری برسد. این امر بیشتر به این خاطر که او هیچ وقت با لاتینزبانها ملاقات نکرد!
از سوی دیگر، این آزمایش موفقیتآمیز بود. مونتنی نسبت به معلمان بعدیاش تسلط خیلی بیشتری بر زبان لاتین داشت. او با خواندن آثار نویسندگان و شاعران کلاسیک این تسلط را در کل زندگیاش حفظ کرد. مخصوصا او علاقه زیادی به ویرژیل داشت. حتی بعدها که پدرش به خاطر حمله بر اثر سنگ کلیه غش کرد، مونتنی از روی تعجب به زبان لاتین نه به زبان فرانسه فریاد زد.
آزمایش بزرگ کردن اولین لاتینزبان پس از هزار سال، رویای پدر عجیب غریب مونتنی بود. معلوم نیست آیا آزمایشهای مشابه روی بچههای دیگر خانوادههای اومانیستی هم انجام شده یا نه. ولی سایر اومانیستها به هر حال این آزمایش را تأیید کرده و به نتایج آن علاقه نشان میدادند.
سرانجام، آیا لاتین مرده است؟
لاتین چه زمانی مرد؟ اول باید مرگ را تعریف کنیم. مرگ یک زبان، درجات مختلفی دارد. اولین نوع مرگ این است که هیچ کس به زبان لاتین به عنوان زبان اول حرف نزند. دومی این است که هیچ کس کلا به زبان لاتین صحبت نکند.
مورد دوم، مرگ بدتری برای یک زبان است. محققان آن را «انقراض» مینامند. میدانیم مردم، زمانی به لاتین حرف میزدند. یادگیری یک زبان و صحبت کردن به آن زبان، دو چیز متفاوتند. همان تفاوتی که بین بلد بودن یک چیز و استفاده از آن وجود دارد. اگر یک زبان هیچ وقت مطالعه نشود و اگر مورد استفاده قرار نگیرد، کاملا میمیرد.
مطالب مرتبط:
۱۵ مورد از بهترین زبانها برای یادگیری در سال ۲۰۲۱
متأسفانه خیلی از زبانهای باستانی کاملا مردهاند. ولی این گزاره در مورد لاتین صدق نمیکند. این طور نیست که فقط گاهی، یادی از لاتین شود یا مطالعه شود. بلکه افراد هنوز هم لاتین را یاد میگیرند و به این زبان صحبت میکنند. بنابراین در مجموع لاتین نمرده است.
اولین نوع مرگ، از بین رفتن لاتینزبانان است. معمولا همین هم برای کشتن هر زبانی کفایت میکند. آخرین نسلی که لاتین زبان اولشان باشد، هیچ وقت واقعا از بین نرفتند. پس لاتین با وجود تغییرات، دوام آورد و به عنوان زندهترین زبان مرده ۱۵۰۰ سال گذشته ایفای نقش کرد.
لاتین تنها یک زبان مادری نیست که در «ذهن» نوادگان به بقایش ادامه بدهد. لاتین تکامل یافته زبانهای رومی و لاتین کلیسایی در واتیکان است.
سخن پایانی
در این مطلب سعی کردیم که به سوالات مربوط به مرگ زبان لاتین پاسخ دهیم. مروری جامع ولی خلاصه بر تاریخچه زبان لاتین از ابتدا تا زمان اکنون.
لاتین قدمتی طولانی دارد که تا کنون نیز حتی به صورت محدود به حیات خویش ادامه داده است. زبانهای باستانی زیادی از این شانس خوب بهره نبردهاند. لاتین سرگذشتی طولانی و پرفراز و نشیب دارد.
ترجمیک (محصولی از موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن) یک پلتفرم جامع ارائه خدمات زبانی (ترجمه، ویراستاری و …) است. ترجمیک بهترین خدمات ترجمه متون، ترجمه کتاب، ترجمه همزمان، ترجمه رسمی، ویراستاری متون، تولید محتوا و … را در چندین زبان ارائه میدهد.
برای استفاده از تخفیفها و جوایز جشنواره کلمههای طلایی، همین الان سفارش خود در صفحه ارسال سفارش ثبت کنید.
اگر هم قصد فعالیت به عنوان مترجم، نویسنده یا ویراستار را دارید، میتوانید از صفحه استخدام مترجم، در ترجمیک استخدام شوید.
هنوز هم لاتین زبانان زیادی داریم(که البته لاتین زبان اول آنها نیست و آنها آن رو یاد گرفتن) و بنابراین شاید از لاتین بعنوان یک زبان مرده یاد بشه اما به اندازه خیلی از زبان های زنده کاربرد داره
چون امروزه با اومدن اینترنت و ابزار های مناسبی مثل دولینگو که میشه از آنها لاتین را آموخت
لاتین زبانان زیادی داریم که می توانند از طریق همین اینترنت با هم ارتباط هم برقرار کنند.