ثبت
سفارش

{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی فرسوده در همه واژه‌نامه‌ها

زمان جستجو: ۰.۰۳۳ هزارم ثانیه

درباره واژه‌نامه ترجمیک
لایک۲۶ نپسندیدن۹
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
decrepit
لایک۴ نپسندیدن۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
worn-out
لایک۱ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
fatigued
لایک۳ نپسندیدن۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
rusty
لایک۱ نپسندیدن۱
[توسط مترجم]
[مهندسی صنایع]
scrap
لایک۰ نپسندیدن۰

[فَ دَ / دِ] (ن مف / نف) اسم مفعول از فرسودن. (از حاشيهء برهان چ معين). به غايت کهنه و ازهم ريخته و پايمال گرديده و افسرده شده. (برهان). پوسيده. کهنه : گفتند يا موسي ما را جامه بايد. خداي عزوجل بر تنهاي ايشان جامه نگاه داشت، فرسوده و دريده نشد. (ترجمهء تاريخ طبري).
روان راست نو حله اي از بهشت
که هرگز نه فرسوده گردد نه زشت.اسدي.
جز بيخردي کجا گزيند
فرسوده گليم بر ستبرق.ناصرخسرو.
نقش فرسودهء فلاطون را
بر طراز بهين حلل منهيد.خاقاني.
|| سوده. ساييده. در اثر سايش خسته شده :
سران را سر از ترک فرسوده بود
به خون دست با تيغ، آلوده بود.فردوسي.
|| سالخورده و پير. (يادداشت به خط مؤلف) :
ز بهر زن و زاده و دوده را
بپيچد روان مرد فرسوده را.فردوسي.
|| تباه. نابود. محوشده يا محوشونده :
فرسوده دان مزاج جهان را به ناخوشي
آلوده دان دهان مشعبد به گندنا.خاقاني.
اي به ازل بوده و نابوده ما
وي به ابد مانده و فرسوده ما.نظامي.
- فرسودهء رزم؛ آنکه در جنگ و کارزار پير شده باشد. جنگ ديده. کارديده. با فک اضافه نيز به کار رود :
يکي سرکشي بود نامش گرزم
گوي نامبردار و فرسوده رزم.فردوسي.
- فرسودهء روزگار؛ تجربه کار زمانه. (آنندراج از فرهنگ بوستان). روزگارديده :
ز من پرس فرسودهء روزگار.سعدي.
- فرسوده سوار؛ سوار سالخورده. مرد جنگ ديده. فرسوده رزم :
همه گردان و سالاران و شاهان
هنرمندان و فرسوده سواران.
فخرالدين اسعد.
- فرسوده شدن؛ از ميان رفتن. فرسودن :
تا کي کند او خوارم تا کي زند او شنگم
فرسوده شوم آخر گر آهن و گر سنگم.
بوشکور.
- فرسوده کردن؛ فرسودن و از ميان بردن :
تو شان زير زمين فرسوده کردي
زمين داده مر ايشان را زغارا.رودکي.
- فرسوده گشتن؛ کهنه شدن. پوسيده شدن :
تنت چو پيرهني بود جانت را و اکنون
همه گسسته و فرسوده گشت تارش و پود.
ناصرخسرو.
در مسکني که هيچ نفرسايد
فرسوده گشت هيکل مسکينم.ناصرخسرو.
بريخت چنگش و فرسوده گشت دندانش
چو تيز کرد بر او مرگ چنگ و دندان را.
ناصرخسرو.
لایک۰ نپسندیدن۰

(فَ دِ) (ص مف .) 1 - ساییده . 2 - کهنه و پوسیده شده . 3 - آزرده شده .
لایک۰ نپسندیدن۰

(صفت)
[farsude]
۱. کهنه و پوسیده.
۲. [قدیمی] نابودشده.
۳. [مجاز] خسته و ناتوان.
۴. [مجاز] سال‌خورده.
۵. [قدیمی، مجاز] کاهش‌یافته.







دیکشنری تخصصصی انگلیسی به فارسی

دیکشنری تخصصی ترجمیک، به کمک مترجمان متخصص ترجمیک تکمیل و اصلاح می‌شود. به همین دلیل شما می‌توانید به روز ترین کلمات مد نظر خود را از این طریق دریافت نمایید و معنی آن را در مقالات و کتاب‌های خود به خوبی به کار برید. یک دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی برای استفاده شما آماده است!

دیکشنری انگلیسی به فارسی - عمومی

دیکشنری یکی از اصلی‌ترین نیازهای مترجمان و کسانی است که با زبان خارجی و متون خارجی سر و کار دارند. دیکشنری عمومی ترجمیک با استفاده از منابع معتبر آنلاین و مکتوب تهیه شده و برای استفاده در اختیار عموم علاقه مندان قرار گرفته است. لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید: تماس با ما.

دیکشنری فارسی به انگلیسی، دیکشنری انگلیسی به فارسی، دیکشنری آنلاین، دیکشنری تخصصی عمران، دیکشنری تخصصی برق، دیکشنری رایگان آنلاین، ديكشنري، ديكشنري آنلاين، ديكشنري تخصصي
معنی فرسوده, معنی فرسوده, معنی tcsmbi, معنی اصطلاح فرسوده, معادل فرسوده, فرسوده چی میشه؟, فرسوده یعنی چی؟, فرسوده synonym, فرسوده definition,

لوگو ترجمیک ترجمیک، بزرگ‌ترین پلتفرم خدمات زبانی (ترجمه، ویرایش و تولید محتوا) در ایران و یک شرکت خلاق و پیشرو مستقر در مرکز رشد فناوری‌های پیشرفته دانشگاه صنعتی شریف است. مترجمان، ویراستاران، نویسندگان و گویندگان ایرانی و خارجی ما در زمینه فعالیت خود بسیار ماهر و با تجربه هستند.

ما در ترجمیک، خدمات تخصصی مختلفی را از قبیل ترجمه تخصصی متون، ترجمه مقاله، ترجمه کتاب، ترجمه همزمان، ترجمه رسمی مدارک، ویراستاری نیتیو مقالات و متون و تولید محتوای متنی و صوتی ارائه می‌کنیم.


توسعه یافته در مرکز رشد فناوری‌های پیشرفته دانشگاه شریف


ترجمیک سایت ترجمه تخصصی